فیلوجامعه‌شناسی

ایران باستان از میان سفرنامه‌ها

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشت از احسان شواربی؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


■    سنت سفرنامه‌نگاری در شرق و غرب پیشینه‌ای بس دراز دارد که اکنون، مجال پی‌جویی آن نیست. بعد از رنسانس، موجی از اروپایی‌ها راهی سرزمین‌های شرقی شدند که هدفشان لزوماً تحقیق و شناخت سرزمین‌های تازه نبود. در حقیقت، این موج متشکل بود از نظامیان، سفرا، تاجران، پزشکان، معماران، نقاشان و البته، محققان. سیاحان بسیاری از همه این گروه‌ها به شرق آمدند و سفرنامه‌های پرشماری نوشتند و اکنون، همان سفرنامه‌ها منابعی بسیار ارزشمند برای جنبه‌های گوناگون مطالعات خاورشناسی هستند.
■     در واقع، سرآغاز خاورشناسی و در ذیل آن ایران‌شناسی در غرب، سفرها و ماجراجویی‌های همین اروپایی‌ها بود که منجر به آشنایی مردمان مغرب‌زمین با فرهنگ و تاریخ ملل مشرق‌زمین شد و نتیجه آن، شکل‌گیری رشته‌های خاورشناسی در دانشگاه‌های اروپا، آغاز تتبعات علمی گسترده در حوزه‌های مختلف شرق‌شناسی، تاسیس مجلات تخصصی در این زمینه، تالیف کتاب‌ها، رساله‌ها و مقالاتی به زبان‌های گوناگون و مهم‌تر از همه، ظهور شرق‌شناسانی بزرگ و توانا در آن کشورها بود. بدیهی است که اگر سنت سفرنامه‌نگاری نبود، هرگز چنین تحولات عظیم و پراهمیتی در حیطه شرق‌شناسی به وجود نمی‌آمد؛ به عبارت دیگر، اگر سفرنامه‌ها و سفرنامه‌نگاران نبودند، اکنون، آگاهی ما از فرهنگ و تاریخ سرزمین‌های شرقی، از جمله سرزمین خودمان، ایران، بسیار محدودتر و کم‌مایه‌تر بود. بی‌شک «میراث مکتوب» یکی از نخستین مواد فرهنگی بود که توجه سیاحان به شرق‌آمده را به خود جلب می‌کرد. طبعا بسیاری از اروپایی‌ها، از طریق متون کلاسیک یونانی و لاتین که از دوران باستان به دستشان رسیده بود و نیز به واسطه کتاب مقدس، آگاهی‌هایی از مشرق‌زمین یافته بودند، ولی، کسی که مثلاً، در سده هفدهم یا هجدهم میلادی، سال‌ها از عمر خود را می‌گذارد، سختی‌های راه را بر خود هموار می‌کند و به یک سرزمین شرقی، فرسنگ‌ها دورتر از زادگاه خود، قدم می‌نهد، خواه سوداگر باشد، خواه سیاست‌پیشه و خواه اهل تتبع و پژوهش، آیا ممکن است به آن آگاهی اندکی که پیش از سفرش درباره شرق داشته بسنده کند و در این سفر طولانی و خطیر هیچ چیز بر آگاهی خود نیفزاید؟
■    روشن است که نخستین ابزار کسب دانش برای یک سیاح، مشاهده است و امروز برای ما نیز آن‌چه سیاحی چند قرن پیش مشاهده کرده، بسیار مهم است؛ چراکه آن‌چه او در یک نقطه دیده، با آن‌چه امروز ما می‌بینیم متفاوت است. شاید دشتی که او دیده اکنون، با ساختمان‌هایی بدقواره پر شده باشد، شاید سنت‌های کهنی که او روزی دیده اکنون، منسوخ شده باشند، شاید راه خاکی یا سنگفرشی که او با اسب یا قاطرش از آن می‌گذشته اکنون، با آسفالت پوشیده شده باشد.
■    اما مشاهده صِرف برای یک سیاح کنجکاو کافی نیست. پیش از آن‌که دانش باستان‌شناسی به معنای علمی‌اش شکل بگیرد و مواد فرهنگی صامت و بی‌جان را به سخن گفتن وادارد و از تکه سفال‌ها و استخوان‌ها و زباله‌های باستانی، بیش‌ترین اطلاعات را به دست آورد، نگارش تاریخ گذشتگان صرفاً متکی بر میراث مکتوب بود و دو دسته عمده از این داده‌ها اهمیت بیشتری داشت: سنگ‌نبشته‌ها و نسخ خطی. هر دوی این مواد در شناخت تاریخ و فرهنگ ایران باستان نقش مهمی داشتند، اما، سنگ‌نبشته‌ها زودتر مورد توجه قرار گرفتند.
■    از نخستین کسانی که در معرفی کتیبه‌های ایران باستان در اروپا نقش داشت ژان شَردَن (Jean Chardin)، سیاح فرانسوی بود که در اوایل سده هجده سفرنامه‌اش را تحت عنوان سفرهای آقای شوالیه ژان شردن به ایران و مناطق دیگری از شرق در هلند منتشر کرد. شَردَن نخستین کسی بود که طرح‌هایی را از یک سنگ‌نبشته میخی در تخت جمشید (موسوم به DPc) ترسیم کرده بود و این طرح در سال ۱۷۱۱ در سفرنامه او به طبع رسید. در نیمه دوم همان قرن، یوهان داوید میشائِلیس (Johann David Michaelis)، خاورشناس اهل گوتینگن پیشنهاد اعزام هیأتی پژوهشی به شرق را به فردریک پنجم، پادشاه وقت در دانمارک، می‌دهد. پس از کسب موافقت فردریک، در سال ۱۷۶۱ این هیأت عازم شرق می‌شود و این، همان هیأتی است که یکی از اعضای آن کارستن نیبور (Carsten Niebuhr) بود، نقشه‌بردار زاکسنی اهل هانوفر. نیبور در سال ۱۷۶۵ از تخت جمشید بازدید و از چند کتیبه آن نسخه‌برداری کرد. رونوشت‌های دقیق نیبور در واقع، نخستین منبعی بود که برای رمزگشایی و بازخوانی خط میخی فارسی باستان مورد توجه قرار گرفت و محققان بعدی آن طرح‌ها را اساس کار خود قرار دادند. در سال ۱۷۹۸ اُلوف گِرهارد توکسِن (Oluf Gerhard Tychsen) آلمانی نشانه واژه‌جداکن را در خط میخی فارسی باستان تشخیص داد. در ۱۸۰۲، فریدریش مونتر (Friedrich Münter) نتایج تحقیقاتش را در این زمینه انتشار داد. مونتر علاوه‌بر آن‌که مستقلا نشانه واژه‌جداکن را تشخیص داد، مجموعه‌ای از چند نشانه میخی را نیز که بارها در کتیبه‌های تخت جمشید تکرار شده بود، معادل واژه «شاه» معرفی کرد؛ گر چه اطلاعی از شیوه و تلفظ آن نداشت. هم‌زمان در شهر فرانکفورت، یک محقق جوان آلمانی موفق به رمزگشایی از چند نشانه میخی فارسی باستان شد و به این ترتیب، توانست بخشی از کتیبه‌های تخت‌جمشید را بخواند. نام او گئورگ فریدریش گروتِفِند (Georg Friedrich Grotefend) بود و امروز همه رمزگشایی این خط را به نام او می‌شناسند. ولی، کار گروتفند به نتایج کامل و قانع‌کننده‌ای منتهی نشده بود و هنوز تحقیقات در این زمینه جریان داشت و محققان دیگری به خصوص در آلمان و دانمارک، درباره این نشانه‌های میخی مشغول تحقیق بودند؛ برای مثال، در سال‌های ۱۸۳۶ و ۱۸۳۹، کریستین لَسِن (Christian Lassen) اطلاعات تازه‌ای درباره خوانش برخی از نشانه‌ها ارائه کرد. تا آن زمان تمام تحقیقات بر اساس طرح‌هایی بود که بیش از نیم قرن پیش، نیبور در تخت‌جمشید ترسیم کرده بود. در سال ۱۸۴۳، نیلس لودوی وسترگور (Niels Ludvig Westergaard)، خاورشناس دانمارکی در سفرش به ایران و هند از تخت جمشید بازدید کرد و در نزدیکی آن‌جا، در نقش رستم به دیدن آرامگاه‌های شاهان هخامنشی رفت و متوجه کتیبه‌ای بر دیواره یکی از آرامگاه‌ها (آرامگاه داریوش اول) شد. وسترگور تلسکوپی فراهم کرد و در سخت‌ترین شرایط در هوای گرم تابستان، روزها پی در پی با تلسکوپش کتیبه داریوش را رصد می‌کرد و از آن رونوشتی تهیه می‌نمود. پس از اتمام این نسخه‌برداری آن را برای کریستین لسن در کپنهاگ فرستاد و خودش که به شدت بیمار شده بود، به دشواری و با توقف‌های طولانی در چند شهر میان راه، خود را به کپنهاگ رساند و در آن‌جا به ادامه مطالعاتش پرداخت. سفر وسترگور، از این جهت اهمیت زیادی در مطالعات فارسی باستان داشت که کتیبه جدیدی را به محققان معرفی می‌کرد، اما، کمی بعد، یک سفر دیگر باعث ایجاد تحول مهم دیگری در این مطالعات شد و آن، سفرِ سر هنری راولینسون (Sir Henry Rawlinson) به غرب ایران و تلاش بی‌نظیر او برای نسخه‌برداری از کتیبه بیستون در سخت‌ترین شرایط بود. راولینسون با انتشار ترجمه خود از نسخه فارسی باستان کتیبه بیستون و، سپس، اصلاحات بعدی خود در این ترجمه، خدمت بزرگی به مطالعات ایران‌شناسی کرد.
■    از فارسی باستان که بگذریم، می‌بینیم که چنین مراحلی در رمزگشایی و بازخوانی سایر خطوط و زبان‌های ایرانی نیز طی شده است؛ برای یافتن دستنویس‌های اوستایی و پهلوی کسانی مانند آنکتیل دوپرون (Anquetil du Perron) فرانسوی، راسموس راسک (Rasmus Rask) و نیلس لودی وسترگور دانمارکی و غیره به هند و ایران عزیمت کرده‌اند و نسخه‌هایی از متون مذهبی و غیرمذهبی زرتشتیان به دست آورده و برای مطالعات خود به اروپا برده‌اند.
■    آنچه تا این‌جا گفته شد، تنها یک مثال ساده بود از اهمیت سفرها و سفرنامه‌ها در بازشناسی و رمزگشایی خطوط و زبان‌های باستانی ایران، اما، سفرنامه‌ها بیش از این‌ها برای تحقیقات امروزی قابل استفاده هستند. در رشته‌هایی مانند باستان‌شناسی، قوم‌شناسی، مردم‌شناسی، گویش‌شناسی و غیره، سفرنامه‌ها از اهمیت و جایگاه ویژه‌ای برخوردارند. مثلاً، در باستان‌شناسی، از طریق سفرنامه‌ها است که می‌توان به نحوه کشف برخی از محوطه‌ها و آثار باستانی در قرن‌های پیشین و تغییراتی که از آن زمان تا کنون در این آثار به وجود آمده پی برد. در این‌جا صرفاً به چند مثال از نگاره‌های ساسانی اشاره می‌کنم. نگاره ساسانی دارابگرد را نخستین بار انگلبرت کمپفر (Engelbert Kaempfer)، پزشک و سیاح آلمانی در اواخر قرن ۱۷ دید و گزارشی از آن را در سفرنامه‌اش آورد. بعد از او سیاحان بسیاری این نقش را دیدند، توصیفش را نوشتند و طرح‌هایی از آن کشیدند. در این میان طرح اوژن فلاندَن (Eugène Flandin) که در سال ۱۸۴۱ ترسیم شده، اهمیت زیادی دارد، زیرا، گذشته از دقت زیاد و وسواس کم‌نظیر فلاندن و همکارش پاسکال کست (Pascal Coste)، این طرح نشان می‌دهد که تخریب چهره‌های افراد، مخصوصاً شاپور که در میانه تصویر سوار بر اسب حجاری شده، مربوط به سال‌های پس از ترسیم این نقاشی است. مثال بعدی نیز از سفرنامه فلاندن است. او در سفرنامه‌اش به کشف یا بهتر است بگوییم توجه به برخی از نقوش ساسانی اشاره می‌کند که برای اولین بار آن‌ها را معرفی کرده است؛ مانند تصویر نیم‌تنه و کتیبه کردیر در نقش رجب (KNRb) که به قول فلاندن زیر درختچه‌ای مخفی بوده یا نقش برجسته هفتم نقش رستم (صحنه نبرد سواره، احتمالاً، متعلق به بهرام دوم) که طبق گزارش فلاندن، کارگرانی که برای او کار می‌کردند بعد از چند روز خاکبرداری آن را آشکار ساختند و پیش از آن، این نگاره در زیر خاک مدفون بود.
برداشت آزاد از دنیای اقتصاد
هو العلیم

نوشتن نظر
Your Contact Details:
نظر:
<strong> <em> <span style="text-decoration:underline;"> <a target=' /> [quote] [code] <img />   
Security
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.