برداشت از دکتر عماد افروغ؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
■ رویکرد اقتصاد سیاسی فضا از دید پیشگامان آن، عمدتاً برای مقابله با بحران موضوعی و نظری مطالعات رسمی مربوط به شهر و شهرنشینی یا به تعبیری، منش ایدئولوژیک اینگونه مطالعات و روششناسی اثباتگرایانه آن مطرح شد. این رویکرد تحت عناوین مختلفی از قبیل؛ اقتصاد سیاسی شهری، جامعهشناسی شهری سیاسی، ساختارگرایی، جامعهشناسی شهری انتقادی معرفی شده است. در حالی که رویکرد انسانگرایانهی مارکسیستی، مسایل شهری را از زاویه محدودیتهای جامعه شهری برای آزادی و خود شکوفایی انسان نگریسته و بحرانهای شهری را نسبت به سرمایه داری توسعه یافته، اساسی و محوری میداند.
■ رویکرد جبرگرایانهی مارکسیستی نگاه به انسان، به مثابهی موجود متافیزیکی را رد کرده و بحرانهای شهری را نسبت به مبارزهی طبقاتی در صنعت فرعی و ثانوی میداند. در حالی که، اولی بر مسأله تولید فضا (شیوهای که سازمان سرمایهداری گسترش مییابد و تمام جنبههای زندگی اجتماعی را تحتالشعاع قرار میدهد) و طبعاً بر نیاز به توسعه اشکال جدید مبارزه علیه سلطه سرمایهداری فضا تأکید میکند. دومی، مسأله شهری را تا آنجا با اهمیت میداند که بحرانهای شهری، باعث دامن زدن به مبارزهی سنتی علیه تولید صنعتی سرمایهداری میشود.
■ فلانیگن کل اقتصاد سیاسی فضا را رویکرد ساختارگرایی مینامد و با رسم نموداری وجود بارز این دیدگاه را با رویکرد سنتی در مطالعات شهری یعنی، فرهنگگرایی مقایسه میکند.
░▒▓ دیدگاه شهری آنری لوفور
■ لوفور بر اساس تعریفی که از ایدئولوژی میکند، علم و ایدئولوژی را لاینفک از یکدیگر میداند. وی معتقد است که مارکسیسم علم یا ایدئولوژی نیست؛ بلکه یک نظریهی سیاسی مربوط به عمل سوسیالیستی است. نظریهای است که بر پایهی آن میتوان آرمانهای رادیکال را توسعه بخشید. بر پایهی این آرمانهای رادیکال است که فعالیتهای عملی افراد هدایت و شکل داده میشوند. لوفور بر پایهی این اعتقاد که امروز هیچ ایدهای بدون اتوپیا وجود ندارد، خود را یک اتوپیاپی معرفی میکند.
■ به تعبیر لوفور، مبارزهی اصلی در شهر سرمایهداری مبارزه برای رهاسازی زندگی روزمره از سازمان سرمایهداری و دستیابی به مدیریت فضا به وسیلهی مردم و در جهت آنان است. از دید وی تمرکز قدرت سرمایه در مرکز و دفع مردم به سوی پیرامون، شکست نیاز در مقابل،ه با سود در دوران معاصر است. استعداد جامعه شهری برای آزادی فراوان است، اما، این استعداد تنها از طریق مبارزه علیه سرمایه داری فضا، امکانپذیر است.
░▒▓ دیدگاه شهری مانوئل کستلز
■ کستلز که در ابتدا از موضع ساختارگرایی با مسایل برخورد میکرد، معتقد بود که اعمال افراد تنها از طریق نظریهی علمی ساختار قابل تبیین است و بر این اساس، نقد خود را از جامعهشناسی شهری متعارف و، حتی، از لوفور و نظریهپردازان قدرت نخبگان جامعه، مطرح ساخت، وی ضمن نقد جامعهشناسی شهری جاری، به نکات قابل تحسین در کارهای آنها نیز اشاره میکند. وی بازتولید نیروی کار را یک پدیده شهری میداند که متضمن فرایندهای مصرف بوده و دولت به طور فزاینده در آن دخالت میکند. بر این اساس، وی موضوع جامعهشناسی شهری را بررسی واحدهای مصرف انبوه معرفی میکند. مصرف جمعی شامل برنامهریزی شهری، حمل و نقل عمومی، آموزش عمومی، مراقبتهای بهداشتی عمومی و... است. به این ترتیب، شهر به یک واحد مصرف جمعی تبدیل میشود و چرایی تقلیل مسایل شهری به ستیزهای محلی، حول مدیریت عمومی مصرف در حمل و نقل، برنامهریزی مسکن و غیره را توضیح میدهد.
■ به نظر کستلز، نظام شهری چیزی جدا از کل نظام نیست و جزیی از آن محسوب میشود. در واقع، نظام شهری تبلور نظام درون واحد فضایی مصرف انبوه است. هرگونه تغییری در کل نظام، به تغییر مشابهی درون نظام شهری میانجامد. نظام شهری نیز از سه سطح اقتصادی، سیاسی و ایدئولوژیک تشکیل شده است. سطح سیاسی به مدیریت شهری یعنی، دولت محلی و دیگر مراکز دولتی برمیگردد و کارکرد غالب آن تنظیم روابط بین سطوح گوناگون به منظور برقراری انسجام نظام است. منظور از سطح ایدئولوژیک مفادهای شهری یا معانی، ناشی از اشکال فضایی اجتماعی است. سطح اقتصادی نیز حاوی سه عنصر تولید، مصرف و مبادله است که به گونهای در نظام شهری با یکدیگر مربوطند. بعدها کستلز از موضع ساختارگرایی خود فاصله گرفته و به نظریهی عاملگرایی یا پراکسیس شهری نزدیک میشود. وی بر خلاف موضع اولیهی خود، برای کنش انسانی نیز اهمیت قایل میشود و اظهار میدارد که اشکال فضایی همانند سایر موضوعات توسط کنش انسانی ایجاد میشوند. مقاومت طبقات محروم و زنان تحت ستم نیز بر شکلگیری این اشکال مؤثرند.
░▒▓ دیدگاه شهری دیوید هاروی
■ به اعتقاد وی، اشکال فضایی به مثابهی محیط و اشیای بی جانی نیستند که درون آن فرایندهای اجتماعی رخ بدهند، بلکه این اشکال، خود، سرشار از فرایندهای اجتماعیاند، همان گونه که فرایندهای اجتماعی به یک معنا فضاییاند.
■ هاروی که متأثر از روششناسی پوزیتیویستی است، معتقد است که پل بین بینش جامعهشناختی و بینش جغرافیایی به ابزاری کافی نیازمند است. در وهلهی اول به زبانی نیاز داریم که بتواند پیچیدگیهای هندسی فضایی و نظامهای فعالیتهای اجتماعی را در برگیرد. در وهلهی دوم؛ باید جزییات رفتار فردی را نادیده گرفته، خود را درگیر بررسی رابطه بین شکل فضایی شهر و رفتار جمعی درون آن بنماییم؛ و در مورد شهر و شهرگرایی این نظر را دارد که شهرگرایی، مجموعهای از روابط اجتماعی است که منعکس کنندهی روابطی است که در کل در سراسر جامعه برقرار شده است. به علاوه، این روابط باید توجه به قوانینی داشته باشد که به وسیلهی آن پدیدههای شهری شکل گرفته، انتظام یافته و ساخته میشوند. وظیفهی اصلی شهر و شهرگرایی، تثبیت نوع خاصی از شیوهی تولید است.
■ هاروی با الهام از لوفور معتقد است که تنها با صنعتی شدن و نفوذ بازار به تمام بخشها و مناطق است که تضاد بین شهر و روستا پایان میپذیرد. شهر، حومه و مناطق روستایی درون فرایند شهری ادغام شدهاند. دوشادوش کمرنگ شدن تضاد شهر و روستا، تضاد نوظهوری در قلب فرایند شهری شدن جوانه میزند. در سطح جهانی، ستیزی بین مراکز متروپل جهانی و کشورهای توسعه نیافته وجود دارد. در سطح محلی، شاهد ورود مسایل روستایی به شهر هستیم.
■ وی برای پدیده شهری شدن در جوامع پیرامونی چند ویژگی ذکر میکند:
• تمرکز جمعیت و فعالیتهای اقتصادی در یک یا چند منطقه شهری بدون ادغام آنها در یک شبکهی شهری.
• فقدان یک طیف در سلسله مراتب اقتصادی.
• فواصل فرهنگی اجتماعی بین اجتماعات روستایی و مناطق شهری.
■ کستلز در پاسخ به این سؤال که، چرا روستایی به رغم فقدان جاذبهی شهری، دست به مهاجرت میزند، ضمن رد پاسخهای مبتنی بر قضایای شخصی و فردی، پاسخ اصلی را در بحران نظام اقتصادی صورتبندی اجتماعی ما قبل سرمایهداری میداند. امکان ندارد بعد از رسیدن به مرحله معینی از فرایند نفوذ اجتماعی، دو نظام تجاری متفاوت در کنار یکدیگر کارکرد داشته باشند یا اینکه، اقتصاد مبادله مستقیم (پایاپای)، همزمان با اقتصاد بازار توسعه یابد.
■ مادر شهرهای ملی نه تنها مکان تولید سودآور، بلکه اشاعه الگوهای مصرف غرب برای ملتهای جهان سومند. این شهرها هر چند ظاهری پیشرفته دارند و از جهات فیزیکی، اجتماعی و اقتصادی، همسان مادر شهرهای جهانی جلوه میکنند، اما، در عمل فاقد قدرت و توان فعالیتهای تولیدی جهان غربند. روستاها، شهرهای کوچک و شهرهای درجه دو نیز، مجرای انتقال مازاد اقتصادی به مادر شهرها هستند.
مآخذ:...
هو العلیم