فیلوجامعه‌شناسی

مرور آرای فرهنگ‌گرایان در مورد فضای شهری

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشت از دکتر عماد افروغ؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


■    در آثار جامعه‌شناسان شهری فرهنگ‌گرا با تعابیری مشابه و نزدیک به هم در خصوص شهر و شهرنشینی مواجه می‌شویم. تعابیری که از یک سو، بیانگر اختلاف و تنشی است که این جامعه‌شناسان بین زندگی روستایی و زندگی شهری قائل بوده و از سوی دیگر، تا حدی بیانگر تمایل آنان به زندگی با فرهنگی روستایی است.
■    این نحوه نگرش به شهر و فرهنگ شهری، سابقه‌ای دیرینه داشته و مختص فرهنگ خاصی نیست. تقسیم‌بندی‌های دوگانه‌ی جامعه‌شناسان کلاسیک مثل گمنشافت، گزلشافت (اجتماع و جامعه) تونیس، همبستگی مکانیک و ارگانیک دورکیم، گروه‌های اولیه و ثانویه کولی، به گونه‌ای تأمین‌کننده و تقویت‌کننده وجه نظری تقسیم‌بندی دوگانه شهر روستاست.
■    فردیناند تونیس سعی می‌کند طیف زمانی مکانی را در یک نظریه‌ی واحد ادغام کند و تقسیم‌بندی گمنشافت و گزلشافت یا اجتماع و جامعه را پیشنهاد دهد. آن‌جا که روابط اجتماعی، متأثر از اراده‌ی طبیعی انسان‌هاست، از مفهوم اجتماع و آن‌جا که روابط اجتماعی تحت هدایت «اراده عقلانی» است، از مفهوم جامعه استفاده می‌کند.
■    امیل دورکیم تقسیم‌بندی مکانیک و ارگانیک را پیشنهاد می‌کند. همبستگی و انسجام زمانی رخ می‌دهد که امیال، غرایز و کنش‌های افراد به وسیله نمادهای فرهنگی و هنجارها تنظیم شوند و افراد به جمع وصل شوند و نابرابری‌ها را مشروع بدانند. همبستگی مکانیکی، ساز و کار اساسی یگانگی اجتماعی در جوامع روستایی و کوچک است، جایی که به دلیل تراکم پایین مادی و معنوی تقسیم کار در حد ابتدایی بوده و یک اعتقاد مذهبی مشترک و مستحکم نیز حکم‌فرماست.
■    جورج زیمل اعتقاد دارد، جامعه بافتی از کنش‌های متقابل و الگودار است که افراد از طریق آن به یکدیگر وصل می‌شوند. وظیفه‌ی جامعه‌شناسی نیز بررسی صورت‌های این کنش‌هاست. ساختارهای فرا فردی از قبیل دولت، خانواده، طایفه، شهر یا اتحادیه‌های کارگری تنها، تبلورهایی از این کنش متقابل‌اند که، حتی، ممکن است صورتی مستقل و پایدار به خود گیرند.
■    زیمل تحلیل کمیت را به گروه‌های دو نفره و سه نفره محدود نمی‌کند، اما، نشان می‌دهد که بین گروه‌های کوچک و گروه‌های بزرگ تفاوت تعیین کننده‌ای وجود دارد. در گروه‌های کوچک، اعضا فرصت آن را دارند که مستقیماً بر یکدیگر تأثیر بگذارند، اما، همین که گروه بزرگ‌تر می‌شود، یک چنین تأثیر متقابلی با وساطت تنظیم‌های صوری انجام می‌پذیرد. صورت‌گرایی و تجربه‌گرایی زیمل و هم‌چنین، رابطه‌ی ثابتی که بین اندازه و کیفیت روابط اجتماعی برقرار می‌سازد، مورد نقد واقع شده است.

░▒▓ نظریه شهری لوئیس ورث
■    از دید وی، اکولوژی انسانی یکی از سه چشم انداز مهم در خصوص شهر است. دو چشم انداز دیگر عبارتند از: چشم انداز سازمانی که به اشکال روابط اجتماعی مربوط است و دیگری چشم‌انداز روان‌شناختی اجتماعی که ناظر به شخصیت افراد است. به اعتقاد وی این سه چشم‌انداز یکدیگر را تکمیل خواهند کرد. در واقع، قصد ورث ارائه‌ی یک نظریه‌ی شهری است که بتواند ویژگی‌های اکولوژیک، سازمانی و روان‌شناختی اجتماعی شهرگرایی را در خود ادغام کند.
■    فرضیه‌ی کلیدی ورث این است که تغییرات در الگوهای تجمعات انسانی را می‌توان، معلول سه عامل «اندازه، تراکم و ناهمگونی» دانست. از دید وی، شهر را می‌توان یک سکونتگاه بزرگ، متراکم و متشکل از افراد ناهمگون تعریف کرد. وظیفه‌ی جامعه‌شناسی شهری نیز ارائه‌ی تحلیلی از گستره‌ی تأثیرات این عوامل بر انواع و اشکال روابط اجتماعی است. ورث، متأثر از زیمل اندازه‌ی بزرگ‌تر را با تغییر و تحول بزرگ‌تر، سازگارتر دانسته و با تأسی به سنت اکولوژیک معتقد است که اندازه بزرگ‌تر به نوبه خود انعکاس و تبلوری در جدایی گزینی فضایی گروه‌های مختلف قومی، نژادی، پایگاهی، شغلی و... دارد.

░▒▓ نظریه شهری رابرت ردفیلد
■    ردفیلد نمونه آرمانی جامعه قومی را ارائه کرد که مکمل ویژگی‌های فرهنگی جانب دیگر طیف شهر روستای ورث بود. وی شهر را جهانی به سرعت متحول و کاملاً پیچیده و جامعه‌ی قومی را «جامعه کوچک، منزوی، بی‌سواد، متجانس و برخوردار از حس پایدار و مستحکمی از همبستگی گروهی» تعریف کرده است.
■    انتقادهایی بر فرهنگ‌گرایی شهری و قومی ورث و ردفیلد وارد کرده‌اند:

۱.    از جمله، انتقاد به مشاهده‌ی رفتارهایی مغایر با نمونه آرمانی مزبور است.
۲.    انتقاد دیگر به متغیرهای دو سر طیف برمی‌گردد. این‌که نمی‌توان مدعی شد تمام این متغیرها به یکدیگر وابستگی متقابل داشته و با یکدیگر تغییر می‌کنند.
۳.    بر مفید بودن نمونه آرمانی طیف شهر روستا نیز ایراد وارده شده است، مبنی بر اینکه، این طیف نمی‌تواند مهم‌ترین جنبه‌های زندگی شهری و روستایی را در برگیرد و بسیار محدودتر از آن است که بتواند مفید باشد
۴.    تردیدی در تأثیر متغیرهای سه‌گانه ورث نیست، اما، این تأثیرات محدودتر از آن است که ورث مورد اشاره قرار داده است.
۵.    این طیف، همانند تمامی نمونه‌های آرمانی، به گونه‌ای دلالت بر نوعی قضاوت ارزشی ضمنی دارد، این‌که جامعه‌ی روستایی خوب و جامعه‌ی شهری بد است.
۶.    نمونه‌ی آرمانی مورد بحث مختص به شهر و روستا نیست و همین ویژگی‌ها را می‌توان در متغیرهای دیگری که با شهر همراهند نیز مشاهده کرد. مثل تکنولوژی، عقلانیت و غیره. به علاوه، در نظر گنس، شواهد کافی برای تأیید یا ابطال این‌که اندازه، تراکم و ناهمگونی، منجر به نتایج اجتماعی مورد نظر ورث می‌شوند، در دست نیست.
۷.    انتقاد دیگر گنس اینکه، ورث از مطالعه‌ی بخش مرکزی شهر، نتایجی به دست آورده است و آن را به کل نواحی شهری تعمیم داده است. گنس مدعی است که بی‌ثباتی در محل مسکونی در مقایسه با سه متغیر ورث، تبیین بهتری در اختیار ما می‌گذارد.
۸.    پال معتقد است، که تبیین الگوهای اجتماعی مکانی تنها از طریق تحلیل ساختارهای اجتماعی به دست می‌آید. تحلیل مکان‌های مختلف باید توجه به رابطه بین آن‌ها و جامعه گسترده‌تر داشته باشد.
۹.    طیف شهری روستایی به معنای آن است که شهر را نمی‌توان بدون روستا مطالعه کرد. جامعه‌شناسان وقتی روستا را از دست بدهند در واقع، شهر را نیز از دست می‌دهند.
۱۰.    این گونه تبیین‌ها حاوی نوعی تقلیل‌گرایی فیزیکی است.
مآخذ:...
هو العلیم

نوشتن نظر
Your Contact Details:
نظر:
<strong> <em> <span style="text-decoration:underline;"> <a target=' /> [quote] [code] <img />   
Security
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.