فیلوجامعه‌شناسی

دلایل گرایش افراد به آنتروپورنری

فرستادن به ایمیل چاپ

دیوید براک و هیال یانیف از Entrepreneurship؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


■    میزان آنتروپورنری در سال‌های اخیر بسیار افزایش یافته است؛ چون در سال‌های اخیر تعداد کارمندانی که از کار اخراج و تعدیل می‌شوند رو به افزایش است؛ به همین دلیل افراد شروع یک کسب‌وکار آزاد و مستقل را تنها راهکار می‌دانند. این افراد قشر بزرگی از کارآفرینان بی‌علاقه را شامل می‌شوند. محققان این پدیده را مورد بررسی قرار داده و به یک واقعیت پی برده‌اند که اکثریت این افراد آنتروپورنر به رغم دستیابی به موفقیت کاری در کسب‌وکار جدید، زندگی کارمندی قبلی خود را ترجیح می‌دهند.
■    اطلاعات بسیار کمی درباره این پدیده رو به رشد و افرادی که به ناچار دست به آنتروپورنری می‌زنند، وجود دارد. با این‌که کارآفرینان بی‌علاقه نسبت قابل توجهی از کل کارآفرینان را شامل می‌شوند، ولی، کمتر مورد توجه و مطالعه قرار گرفته‌اند؛ در نتیجه، اطلاعات کافی درباره صفات و عملکرد این افراد وجود ندارد.
■    در فرهنگ عامیانه جامعه یک دید کاملاً مثبت به آنتروپورنری وجود دارد؛ اما، از یکسو می‌توان گفت که داستان افراد موفق فقط بخشی از واقعیت آنتروپورنری است و در بخش دیگر کارآفرینان بی‌علاقه قرار گرفته‌اند که به دلیل عدم رضایت کاری ترجیح می‌دهند که مخفی باشند. معمولاً، اینان افرادی هستند که زندگی کارمندی خود را دوست داشتند؛ اما، بیکاری آنان را مجبور به شروع یک کسب‌وکار جدید کرده بنا بر این، انگیزه این گروه روحیه پویای آنتروپورنری نبوده و صرفاً بر حسب نیاز اقتصادی است.
■    این مقاله به بررسی جوانب مختلف پیرامون این موضوع پرداخته است؛ مثلاً، ما مطمئن هستیم که نقطه شروع برای آنتروپورنر بی‌علاقه و آنتروپورنر خلاق متفاوت بوده است. آنتروپورنر
■    خلاق برای شروع و پیشرفت کارش علاقه‌مند است؛ درحالی‌که آنتروپورنر بی‌علاقه کسب‌وکارش را به خاطر نیاز اقتصادی و نبود موقعیت کاری بهتر شروع می‌کند. واضح است که این عدم اطمینان در شروع کار می‌تواند به شکست منجر شود.
■    این تحقیق به بررسی صفات شخصیتی آنتروپورنر بی‌علاقه پرداخته و بیان می‌کند که این افراد، حتی، با نداشتن یک انگیزه ایده‌آل هم می‌توانند نتایج قابل‌قبولی کسب کنند. نتیجه‌گیری‌های به دست آمده در این مقاله بر پایه یک مطالعه عملی و دقیق روی ۲۸۷ آنتروپورنر بی‌علاقه است.

░▒▓ کارآفرینان و گروه کارآفرینان بی‌علاقه چه کسانی هستند؟
■    آنتروپورنری رشد اقتصادی محسوب می‌شود و سهم بزرگی از اشتغال را در برمی‌گیرد. کارآفرینان با وجود رویارویی با موانع متعدد، به سختی کار و تلاش می‌کنند و برای ایجاد کسب‌وکارهای جدید سرمایه‌گذاری می‌کنند. مطالعات نشان می‌دهد که تمامی کارآفرینان برای پیشرفت کارشان پشتکار دارند و میزان موفقیت و شکست در کارها را باید به خصوصیات فردی از جمله: خوش‌بینی نسبت به آینده کاری، علاقه و انگیزه، نیاز به استقلال مالی، ریسک‌پذیری و مدیریت احساسات نسبت داد. همه این صفات به نسبت زیاد در کارآفرینان خلاق که به انتخاب خود و به منظور دستیابی به اهدافشان پا به این عرصه گذاشته‌اند؛ وجود دارد، ولی، میزان این صفات در کارآفرینان بی‌علاقه بسیار کمتر است. اکثریت این افراد که تعدادشان نیز رو به افزایش است بعد از سال‌ها زندگی کارمندی، قادر به پیدا کردن کار جدید نیستند و به کارآفرینان نیازمند اطلاق می‌شوند.
■    از سال ۲۰۰۱ سازمان جهانی نظارت بر آنتروپورنری، دو آنتروپورنری اجباری و آنتروپورنری خلاقانه را از هم جدا کرده است. در واقع، کارآفرینان خلاق شروع کارشان به انتخاب خود بوده و در پی استفاده از یک فرصت کاری برای رسیدن به اهدافشان هستند، درحالی‌که این نقطه شروع برای کارآفرینان بی‌علاقه، نبود انتخاب بهتر و فرار از بیکاری است. این مقاله دیدگاه فرد آنتروپورنر نسبت به بی‌علاقگی و تأثیرات آن در زندگی کاری نیز بررسی می‌کند.

░▒▓ تعریف آنتروپورنر
■    آنتروپورنر کسی است که یک کسب‌وکار جدید را با وجود مشکلات فراوان و عدم اطمینان از سوددهی و پیشرفت شروع می‌کند که این کسب‌وکار جدید نیازمند جمع‌آوری یکسری منابع ضروری است.
■    بنا بر این، تعریف ما از آنتروپورنر بی‌علاقه عبارت است از کسی که یک کسب‌وکار جدید را با وجود مشکلات فراوان و عدم اطمینان با هدف درآمد دائمی و به دلیل نبودن کار بهتر شروع می‌کند که این کسب‌وکار با شناسایی فرصت‌ها و جمع‌آوری تمام منابع ضروری همراه است.
■    مطالعات کمی برای شناسایی دو گروه کارآفرینان بی‌علاقه و کارآفرینان خلاق انجام شده و بیشتر به تفاوت‌های میان کارآفرینان بی‌علاقه و کارآفرینان خلاق و تأثیراتشان بر اقتصاد ملی توجه می‌شود. در یک مطالعه که در سال ۲۰۱۰ انجام شد، تفاوت‌های میان کارآفرینان بی‌علاقه و خلاق با در نظر گرفتن سرمایه انسانی، فرصت‌های سودآور و شرایط کسب موفقیت بررسی شد.

░▒▓ صفات و ویژگی‌های آنتروپورنر
■    مدت‌ها است محققانی که در زمینه آنتروپورنری مطالعه می‌کنند، علاقه‌مند به شناخت افراد آنتروپورنر و صفات مختص آنتروپورنری هستند. این امر سبب پی‌ریزی تئوری‌های اصولی و علمی زیادی در این عرصه شده است.
■    برای اولین بار در سال ۱۹۶۱ مک کلاند تلاش‌های بسیاری برای تعیین و شناسایی صفات اصلی در آنتروپورنری انجام داد، ولی، به رغم تلاش‌های فراوان، اجماع نظری در این مورد وجود ندارد، مثلاً، نظریه هریچ و پیتر در سال ۲۰۰۲ این بود که نمی‌توان هیچ ویژگی ثابتی برای آنتروپورنری تعیین کرد.
■    افراد با پیش‌زمینه‌های مختلف تحصیلی، شغلی، نژاد، جنسیت و خانواده دست به آنتروپورنری می‌زنند. وچیو در سال ۲۰۰۳ پنج ویژگی که در آنتروپورنری نقش اساسی دارند پیشنهاد کرد. این مجموع ویژگی‌ها که او به نام پنج ویژگی برجسته بیان کرد عبارت است از: ریسک‌پذیری، تمایل و نیاز به موفقیت، نیاز به استقلال مالی، احساس سودمندی و مدیریت احساسات. هرچند خود او هم معتقد است که این پنج ویژگی نمی‌تواند به طور کامل فرد آنتروپورنر را توصیف کند.
■    آنتروپورنری به نوعی رقابت افراد جوان است. آمار سال ۲۰۰۵ نشان می‌دهد که اکثریت کارآفرینان تازه‌کار در سنین بین ۲۵ تا ۳۵ سال هستند. این در حالی است که کارآفرینان زن هنگام شروع کارشان مسن‌تر و بین ۳۵-۴۵ سال هستند. از آنجایی‌که کارآفرینان بی‌میل از جهات مختلف با کارآفرینان عادی فرق دارند، میانگین سن آن‌ها هم هنگام شروع کارشان بیشتر است.
■    بیشتر افرادی که در مطالعه ما مورد بررسی قرار گرفتند افراد بین ۴۰ تا ۵۰ ساله بودند که به تازگی اخراج شده بودند. امروزه، شرکت‌ها ترجیح می‌دهند که برای بیشتر پست‌های کاری از افراد جوان استفاده کنند، چون مدیران بر این باورند که افراد مسن کارآیی و انگیزه لازم را ندارند و توقعاتشان نیز بیشتر است، البته، سن تنها یک عامل جداکننده دو آنتروپورنر بی‌علاقه و خلاق است.
■     از سال ۱۹۵۰ تا کنون محققان در این عرصه به دنبال شناخت صفاتی هستند که باعث گرایش افراد به آنتروپورنری می‌شود. مک کلالند در سال ۱۹۶۱ متوجه شد که کارآفرینان نسبت به افراد دیگر نیاز و تمایل زیادی به موفقیت داشتند و ریسک‌پذیرهم بودند. مطالعات قابل قبولی درباره صفات کارآفرینان موفق در دهه‌های ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ انجام شد.
■    ویلیام لی معتقد است که نمی‌توان هیچ صفت ایده‌آل و ثابتی برای آنتروپورنری در نظر گرفت. کارآفرینان بزرگ و موفق می‌توانند به صورت شرکت‌های بزرگ یا کوچک باشند، کارشان را با تجزیه و تحلیل پیش ببرند یا کارشان دارای جذابیت باشد یا خسته‌کننده، جزئیات را در نظر داشته باشند یا نه. در واقع، چیزی که در آنتروپورنری مورد نیاز است توان و استعداد انجام کار از راه‌های مطمئن موجود است.
■    مهم‌ترین فرضیه‌ای که در مطالعه ما مورد بررسی قرار گرفت این بود که آیا بی‌علاقگی و موفقیت کارآفرینان با پنج ویژگی برجسته ارتباط دارد یا نه. بنا بر این، تفاوت در موفقیت و بی‌علاقگی افراد در آنتروپورنری با تفاوت در شخصیت افراد مرتبط است.

░▒▓ داشتن تجربه مدیریتی کارآفرینان بی‌علاقه
■    این افراد چون کسب‌وکار خود را نسبتاً دیرتر شروع می‌کنند تجربیات مدیریتی کافی دارند که داشتن آن بسیار مهم است. زیرا، توان مدیریت و کنترل شرایط، اجزای کلیدی آنتروپورنری هستند. داشتن تجربیات پیشین مدیریتی از جهات مختلف در موفقیت کارآفرینان موثر است. مثلاً، بودن در پست‌های مدیریتی پیشین باعث افزایش توان مدیریت شرایط و کنترل زیردستان و نیز ایجاد انگیزش در آن‌ها می‌شود یک مهارت ضروری در موفقیت آنتروپورنری است. هم‌چنین، داشتن تجربه مدیریتی با میزان هر پنج ویژگی برجسته آنتروپورنری ارتباط مستقیمی دارد. مطالعات نشان می‌دهد که میزان پنج ویژگی برجسته بین کارآفرینان و کارمندان معمولی بسیار متفاوت است، اما، میزان آن‌ها بین کارآفرینان و مدیران یکی است.
■    شرایط کاری و فعالیت‌های کارآفرینان از بسیاری جهات با شرایطی که مدیران با آن سروکار دارند، مشابه است. در محیط کسب‌وکار امروز مدیران موفق باید ریسک‌پذیر باشند؛ هم‌چنین، افرادی که به دنبال کسب استقلال مالی هستند بیشتر به پست‌های مدیریتی رو می‌آورند چون مدیریت، امکان استقلال مالی را به افراد می‌دهد.
■    احتمال ترفیع افراد با انگیزه در پست‌های مدیریتی بیشتر است. مدیران، در مقایسه با افراد دیگر باید کنترل بیشتری بر شرایط و محیط کاری داشته باشند از این رو، کسانی که این مهارت و توان را داشته باشند سریع‌تر در پست‌های مدیریتی جذب خواهند شد. در نتیجه، بودن در شرایط کاری سخت و مشابه شرایط آنتروپورنری باعث ایجاد باور و اعتماد به نفس لازم برای شروع کسب‌وکار جدید و رشد و موفقیت در آن می‌شود. در واقع، این باور همان احساس خودکارآمدی فرد نسبت به خود و توانایی‌هایش است.
■    بنا بر این، داشتن تجربه مدیریتی کارآفرینان بی‌علاقه میزان پنج ویژگی برجسته را در این افراد بیان می‌کند که خود این ویژگی‌ها می‌تواند میزان موفقیت و بی‌علاقگی را تحت تأثیر قرار دهد. از این رو، ما به این نتیجه می‌رسیم که تجربه مدیریتی هم در بی‌میلی فرد به کاری که انجام می‌دهد وهم در موفقیت کاری‌اش موثر است.

░▒▓ بحث و نتیجه‌گیری
■    یک گروه ۲۸۷ نفره از کارآفرینان بی‌علاقه در مطالعات ما شرکت کردند. نتایج به دست آمده فرضیه‌های قبلی ما مبنی بر این که میزان موفقیت و بی‌علاقگی فرد با اطلاع از تجربه قبلی‌اش قابل پیش‌بینی است را تأیید کرد که این با بعضی از مشخصات و ویژگی‌های آنتروپورنری مطابقت دارد. به رغم موفقیت نسبی، اکثر کارآفرینان موقعیت و زندگی قبلی خود به عنوان یک کارمند را ترجیح می‌دادند. نتایج به دست آمده تأییدکننده این واقعیت بود که داشتن تجربه قبلی مدیریتی، نقش تعیین‌کننده‌ای در موفقیت کارآفرینان و بی‌علاقگی مداوم آنان نسبت به کارشان دارد. هم‌چنین، مشخص شد یک ارتباط مستقیم بین سطح موفقیت و داشتن تجربه چندین ساله موفقیت وجود دارد و هر چه پست مدیریتی بالاتر و مهم‌تر باشد به همان میزان کسب موفقیت مالی نیز بهتر و سریع‌تر خواهد بود.
■    همچنین، ثابت شد که یک رابطه بر عکس، بین میزان تجربه مدیریتی و بی‌علاقگی فرد وجود دارد و هرچه سابقه مدیریتی فرد بیشتر باشد بی‌علاقگی فرد نسبت به کاری که انجام می‌دهد کمتر است. هم‌چنین، یافته‌های ما اهمیت صفات شخصیتی ضروری برای آنتروپورنری را معلوم کرد که بین این صفات عزت نفس (اعتماد و باور فرد به خود و توانایی‌هایش در انجام درست کارها) یکی از مهم‌ترین آن‌ها است.
■    هدف اصلی ما در این مطالعه شناخت درست این پدیده رو به رشد، آنتروپورنری بی‌علاقه و خصوصاً شناخت دقیق‌تر خود فرد آنتروپورنر بی‌علاقه بود. افرادی که مورد مطالعه قرار گرفتند آنتروپورنری را به میل و اختیار خود انتخاب نکرده، بلکه نیاز مالی آنان را مجبور به این انتخاب کرده بود. برخلاف کارآفرینان خلاق که مجذوب منافع آنتروپورنری می‌شوند کارآفرینان بی‌علاقه شغل کارمندی خودشان را ترجیح می‌دهند. مهم‌ترین چیزی که برای ما ثابت شد این بود که کارآفرینان بی‌علاقه، حتی، با وجود کسب موفقیت بازهم به زندگی کارمندی قبلی خود تمایل دارند. هرچه سابقه مدیریتی آنتروپورنر بی‌میل بیشتر باشد احتمال موفقیتش هم بیشتر بوده و کمتر دچار ناامیدی می‌شوند. این تأثیرات مستقیم در پنج ویژگی برجسته آنتروپورنری خلاصه می‌شود.

░▒▓ مفاهیم تئوری و عملی
■    تلاش‌های بسیاری برای توصیف فرد آنتروپورنر انجام شده، ولی، بی‌نتیجه مانده است. محققان متغیرهای زیادی را جهت شناسایی ویژگی‌های کارآفرینان و نیز صفات لازمه برای کسب موفقیت بررسی کرده‌اند. این مطالعه از زاویه دیگری به این موضوع پرداخته است و در واقع، صفات و ویژگی‌های مشترک در کارآفرینان خلاق و کارآفرینان بی‌علاقه را که مجبور به این انتخاب شده‌اند؛ بررسی کرده است.
■    پنج ویژگی برجسته آنتروپورنری که توسط وچیو مطرح شد، هم می‌توانند بی‌علاقگی را بیان کنند. مثلاً، اگر میزان این صفات کم باشد، در نتیجه، میزان افراد بی‌علاقه بیشتر است، حتی، اگر فرد به موفقیت‌های مالی هم برسد معیار این پنج ویژگی هستند که میزان بی‌علاقگی فرد را معین می‌کنند. در این مطالعه معلوم شد که هرچه میزان این پنج صفت بیشتر باشد میزان تمایل افراد به آنتروپورنری، حتی، در شرایط سخت هم بیشتر است. نتیجه آن‌که افراد با داشتن این پنج صفت در مواجهه با این انتخاب اجباری دچار یاس و ناامیدی کمتری می‌شوند.
■    داشتن عزت نفس در تمام جوانب زندگی بسیار مهم است. اعتماد به نفس، فرد را در انجام و اداره فعالیت‌ها و نیز عملکردش در مواجهه با شرایط مختلف تحت تأثیر قرار می‌دهد. پس، عزت نفس یک فاکتور مهم و تعیین‌کننده در پیش‌بینی میزان موفقیت و بی‌علاقگی است. باور و ارزیابی این کارآفرینان بی‌علاقه از خودشان، کارمندی خوب و موفق است تا یک آنتروپورنر موفق. به همین دلیل است که اینان آنتروپورنری را به میل و اختیار خود انتخاب نمی‌کنند. استدلال ادن وآورین (۱۹۹۳) این است که دادن عزت نفس و باور، به افراد بیکار کمک می‌کند. در نتیجه، این‌که دادن اعتماد به نفس و باور به کارآفرینان بی‌علاقه هم در دستیابی به نتایج بهتر کمک خواهد کرد. احتمال بسیار کمی وجود دارد که وضعیت اشتغال این افراد تغییر کرده و بهتر شود، بنا بر این، افزایش میزان اعتماد به نفس این اشخاص نسبت به خود و توانایی‌شان یک راه مناسب برای ارتقای عملکرد این افراد و نجات آن‌ها از بیکاری است. عامل موفقیت این افراد به رغم بی‌علاقگی‌شان همین ترغیب و تشویق شدن است.
■     از دست دادن کار در یک دوره از زندگی آخر راه و بن‌بست نبوده و راه‌های جایگزین زیادی وجود دارد، اما، این واقعیت که با وجود کسب موفقیت بازهم از کارشان راضی نیستند ناراحت‌کننده است. این مطالعه چندین راه برای رفع این مشکل پیشنهاد می‌کند. تشویق و تحریک کارآفرینان بی‌علاقه و آموزش مهارت‌های مدیریتی آنان را نسبت به شروع کسب‌وکار مستقل برای خودشان علاقه‌مند و مطمئن می‌کند. یافتن راهکارهای جدید و عملی نه‌تنها به خود این افراد کمک می‌کند، بلکه به ارتقای اقتصاد ملی هم کمک می‌کند. باورشان (۲۰۰۹) این بود که تشویق افراد به آنتروپورنری یک سیاست غلط اجتماعی است. هرچند برای افرادی که نمی‌توانند به عنوان کارمند و کارگر در بازار کار فعالیت کنند شروع یک کسب‌وکار آزاد بهتر از بیکاری است.
برداشت از دنیای اقتصاد
هو العلیم

نوشتن نظر
Your Contact Details:
نظر:
<strong> <em> <span style="text-decoration:underline;"> <a target=' /> [quote] [code] <img />   
Security
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.