فیلوجامعه‌شناسی

نارسیس‌گرایی

فرستادن به ایمیل چاپ

دکتر حامد حاجی‌حیدری؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


░▒▓ قضیه
■    همه‌گیرترین بیماری روانی امروز...
■    همه‌گیرترین بیماری روانی این روزها، نارسیسیسم است؛ همه‌گیرترین آسیب روانی در روزگار مدرن ما، توجه و پرداخت مفرط و بیمارگون به خویشتن، و بزک کردن علی‌الدوام خود برای خویش و دیگران است. این که نارسیس‌گرایی بیماری اپیدمی دنیای مدرن است، عقیده‌ی یکی از بزرگ‌ترین و پرنفوذترین دانشمندان کلاسیک فن روانشناسی است.
■    نارسیس، نام اسطوره‌ایِ جوان یونانی زیبارویی بوده است که هر روز و تمام روز، مشغول نگریستن خویش در آب آیینه‌سانی بود، و عاقبت جان خویش را بر سر این خودنگری افراطی باخت. نارسیسیم یا نارسیس‌گرایی، که تا حدی به «خودشیفتگی» ترجمه شده است، اشاره به توجه بیمارگون و مفرط به خود و شمایل خویشتن، و اصرار افراطی به ساخت چهره‌ای آراسته نزد دیگران دارد.
■    آن چه بیش از همه، موجب اضطراب و سرسام مردم امروز است، معضل بازسازی مکرر و مستمر و هر روزه و تمام وقت «هویت» است. بحران هویت، علاوه بر آن که یک معضل اجتماعی و تاریخی است، یک بیماری همه‌گیر روانی دنیای امروز هم هست.

░▒▓ ریشه‌یابی نظری قضیه
■    نارسیس‌گرایی، یا الزام فراگیر پرداخت افراطی به خود، زاییده ساز و برگ دنیای مدرن است. اگر امکانات و فراغت و در عین حال، معضلات گمنامی و سیالیت دنیای مدرن نبود، هویت و خویشتن به موضوعی پروبلماتیک و مسأله‌دار بدل نمی‌شد. به عبارت دیگر، این معضل در قامت یک معضل جهانی، در اساس، ریشه در (۱:) ظهور زندگی شهری، (۲:) تقسیم کار صنعتی و (۳:) گسترش علم مدرن دارد؛ علم مدرنی که با منابع پیشین و باقرار هویت ضدیت دارد.
■    اولاً، شهرنشینی، در مقابل زیست در اجتماعات روستایی، بیش از هر چیز موجد گمنامی است. در شهر، شمار بسیار زیادتری از مردم، در یک جغرافیای وسیع‌تر زندگی می‌کنند، طوری که امکان کمی برای شناسایی فرد از سوی دیگران وجود دارد. و در این فضاست که فرد احساس می‌کند که نیازمند تعریف و بازتعریف و معرفی مداوم هویت خود برای دیگران است تا بتواند ارتباط خود با دیگران را سازمان دهد و حریم خود را به آنان گوشزد نماید. گمنامی در شهر، برای نورسیده‌ها آزادی عمل به ارمغان می‌آورد، و شهر را برای نورسیده‌ها مکان جذاب و ممتازی برای پیشرفت می‌سازد، ولی پس از مدتی، نورسیده‌ها از بی‌سازمانی شهری در مقایسه با سازمان اجتماعات صمیمی گلایه می‌کنند. در این شرایط است که اعضای شهر مجبور می‌شوند در سلسله مراتب شهری جای باثباتی برای خود تعریف کنند و مدام این تعریف را بهبود بخشند، تا کمتر آماج بی‌سازمانی روابط شهری قرار گیرند.
■    دومین عاملی که هویت را به مسأله تبدیل می‌کند، تقسیم کار صنعتی است که رفته رفته در دنیای مدرن رسوخ کرد. با تقسیم کار صنعتی، عملکرد افراد در قالب‌های کلی که برای سایر عملکردها و صنوف قابل تشخیص باشد، استاندارد می‌گردد. جامعه به رده‌های عملکردی و شغلی کم و بیش یکدست مانند نجار و بنا و کارمند و مدیر و... تقسیم می‌شود. در این شرایط، افراد به مهره‌های یک چرخ بزرگ تقلیل می‌یابند. برای نورسیده‌ها و جوانانی که دنبال اقلی از مقدورات زندگی هستند، این شرایط، خوب و جذاب به نظر می‌رسد، ولی پس از آن که نیازهای زیستی پایه افراد ارضاء شد، افراد حس خواهند کرد که مختصات کیفی و انسانی کار آن‌ها در این چرخ بزرگ نادیده گرفته می‌شود. نجار احساس می‌کند که این چرخ بزرگ، و سایر مردمی که او را فقط به عنوان یک نجار می‌شناسند، معنایی که او در مصنوع چوبی خود خرج می‌کند را درک نمی‌کنند. بدین ترتیب، انسان درگیر در تقسیم کار صنعتی با کلیت تقسیم کار اجتماعی و با سایر اعضای اجتماع و رفته رفته با خود کاری که انجام می‌دهد احساس بیگانگی می‌کند، طوری که انگار فعالیت کم و بیش او تشخصی برای او پدید نمی‌آورد. او حس می‌کند که تمایز زیادی میان او و ماشین نیست. وقتی این انسان تقلیل یافته و نحیف شده، در فهماندن منطق معنوی عملکرد خود به جامعه بزرگ‌تر و سایر مردم ناموفق می‌شود، می‌کوشد تا از طرق دیگر، متشخص بودن خود را به دیگران گوشزد کند تا سپس، همه بعد از به رسمیت شناختن متمایز بودن او، شاید گوش شنوایی برای معنای خاص فعالیت او پیدا کنند.
■    سومین عامل مسأله‌دار شدن هویت، و شاید مهم‌ترین عامل، علم و تکنولوژی مدرن است. علم و تکنولوژی مدرن، همه چیز را متوقف بر تجربه و کارآیی می‌کند، و با این کار، بسیاری از منابع هویتی پیشین که افراد به کمک آن‌ها معنای مشخصی به زندگی خود و دیگران می‌دادند را متزلزل می‌سازد، و بدتر آن که، خود چیز مستحکمی جای آن چیزهایی که متزلزل کرده است نمی‌گذارد. علم و تکنولوژی مدرن، تجربه و کارآیی را پایه فهم ما از جهان قرار می‌دهد، ولی تجربه و کارآیی از زاویه دید چه فرد یا افرادی؟ مثلاً آیا تجربه و کارآیی از نظر یک پزشک مغز و اعصاب یا جامعه علمی پزشکان مغز و اعصاب، با تجربه و کارآیی از نظر یک پزشک کلیه یا جامعه علمی پزشکان کلیه هم‌خوان است؟ دنیای امروز ما، دنیای مناظره‌ها و منازعه‌های بی‌پایان میان دانشمندان و تخصص‌های علمی مختلف است، طوری که در عمل، مردم نمی‌دانند که به حرف و سخن کدام یک باید اعتماد کنند. بله؛ در واقع، علم با بی‌اعتبار قلمداد کردن اعتقادات دینی، سنت، فرهنگ عامه، هنر، و عواطف و حس‌های نوع‌دوستانه، به جای آن‌ها علمی می‌گذارد که توش و توان هویت بخشی آن‌ها را ندارد، بلکه بر عکس، بیشتر سرگردان می‌کند تا ایمان ببخشد. علوم و تخصص‌های امروز، به جای آن که منابعی برای اعتماد باشند، بیشتر منابع تشویش می‌شوند. علوم و تخصص‌های رقیب، یکدیگر را بی‌اعتبار می‌سازند، و حتی دانشمندان و تکنسین‌ها و حرفه‌ای‌های درون هر رشته علمی، تیشه بر اعتبار و اعتماد مردم به آن علم می‌زنند. اغلب، آن‌ها اصول یکدیگر را انکار می‌کنند. دقیقاً در چنین شرایطی است که فردی که به علوم و تخصص‌ها ایمان نافرجامی آورده است، دست خود را از منابع پیشین هویت و معنا در زندگی جدا می‌کند، و ناگهان، وقتی علم تعابیر متعارض از تجربه و کارآیی ارائه می‌دهد، خود را پا در هوا می‌بیند و هویت برای او به مسأله‌ای بدل می‌شود.
■    این سه عامل بنیادی، مسأله «هویت‌یابی» را شکلی بیمارگون می‌بخشند، و آن را به دغدغه بیش از حد و مفرط، اضطراب‌آمیز و سرسام‌آور هویت تبدیل می‌کنند. از این جا، «نارسیس‌گرایی» به عنوان یک بیماری سر در می‌آورد.

░▒▓ بحرانی شدن نارسیس‌گرایی
■    پس از آن که رشد شهرنشینی، توسعه صنعتی و گسترش و بحرانی شدن دانش مدرن در اروپای پایان قرن نوزدهم، به آستانه‌های فلاکت‌باری رسید، واکنش‌های زنجیره‌ای آغاز شد. قرن بیستم، صحنه کوشش مردم اروپا برای رویارویی با مسائلی بود که امروز، برای ما و همین طور آن‌ها صورت بسیار ملموسی یافته است.
■    نیمه نخست قرن بیستم، عرصه جولان هویت‌های پر شور سیاسی، به عنوان واکنشی به هویت‌باختگی پایان قرن نوزدهم بود. نتیجه فاجعه‌بار شد. هویت‌های سیاسی، با دموکراسی‌هایی که سیال به دنبال رأی بودند، پشت هواداران پر شور را خالی می‌کرد. در حالی که یک هوادار حزب جمهوری‌خواه، سخت از حزب خود دفاع می‌کرد، حزب، در جریان معاملات دموکراتیک، سیاست‌های خود را تغییر می‌داد و آن هواداران پر شور را سنگ روی یخ می‌کرد. نتیجه، چرخش‌های مستمر منابع هویتی سیاسی در نیمه نخست قرن بیستم بود؛ بویژه پس از شکست جنبش‌های ۱۹۶۸، هویت سیاسی، قدرتی کاهنده و رو به زوال پیدا کرد.
■    از دهه ۱۹۷۰ به بعد بود، که مهم‌ترین استراتژی مذبوحانه انسان امروز برای رویارویی دشواری هویت‌باختگی سر برآورد؛ «مصرف متظاهرانه» و برآوردن نوعی هویت سیال مبتنی بر مصرف، طوری که با مصرف بیشتر، متمول بودن، بروز بودن، باهوش بودن و در یک کلام، «متمایز بودن» خود را به دیگران گوشزد کند. مصرف‌كنندگان، براي خود، مايملك مادي دست و پا مي‌كنند و آن را در معرض نمايش قرار مي‌دهند، تا احساس كنند كه متفاوت از ديگر مردمانند. از همين روست كه بسياري از مشوق‌هاي بازار و تبلیغات بازرگانی و حتی تبلیغات سیاسی، مي‌كوشند تا دركي از منحصر به فرد بودن را به فرد اعطا كنند، و از اين جنبه است كه افراد را هدف قرار مي‌دهند.
■    نياز مصرف‌كنندگان به منحصر به فرد بودن، عبارت از جستجوي تمايز، نسبت به ديگران است كه طي آن، تملك، استعمال، و تصرف كالاهاي مصرفي، به هدف بسط و تحكيم هويت فردي و اجتماعي انجام مي‌گيرد. تفاوت با ديگران، و تمايز از گروهي بزرگ‌تر، اغلب محصول علائمي است كه مصرف‌كنندگان در جريان انتخاب كالاها يا نمايش آن‌ها به ديگران ارسال مي‌كنند. این نیاز که به آن «انگیزه‌ی ناهم‌نوایی» می‌گویند، وقتی برانگیخته می‌شود که افراد احساس می‌کنند که هویتشان هدف تهدید قرار گرفته است، یا تصور می‌کنند که خیلی شبیه دیگران شده‌اند. شخص ناهم‌نوا، به رغم کسی که با انگیزه‌ی استقلال تحریک می‌شود، با رفتار طبیعی دیگران برانگیخته می‌شود و جوری عمل می‌کند که با عمل دیگران همساز نباشد. در چنین مواردی، دلیل ارضاء ناشی از مصرف متمایز، می‌تواند تخفیف تهدیدهایی باشد که هویت شخص را هدف قرار می‌دهند.
■    این نیاز که شخص خود را متمایز از دیگران ببیند، در موقعیت‌هایی که درک شخص از منحصر به فرد بودن تهدید می‌شود، تحریک و تهییج می‌گردد (یعنی موقعیت‌هایی که افراد خود را در محیط اجتماعی، بسیار شبیه دیگران می‌بینند). افراد می‌کوشند تا عزت نفس خود را ترمیم کنند و اثرات منفی ناشی از رفتارهای تمایزخواهانه را تقلیل دهند. این تجلیات منحصر به فرد بودن، خود را در اشکال و مجاری مختلف نشان می‌دهند.
■    آن دسته از کالاها، استفاده از کالاها، یا نمایش استفاده از کالاها، که خارج از حالت طبیعی طبقه‌بندی می‌شوند، را می‌توانند نمادهای قابل درکی برای منحصر به فرد بودن و ویژگی یافتن باشند. خودانگاره کسی که دنبال تمایز از دیگران است، به شرطی حفظ خواهد شد که معتقد باشد که کالایی که خریده، در میان عامه مردم به رسمیت شناخته می‌شود و طوری به رسمیت شناخته می‌شود که با خودانگاره وی تطبیق یابد و آن را تقویت کند.
■    بازاریابان در تهییج اشتیاق اشخاص برای متمایز بودن از دیگران، پیام‌های تبلیغاتی‌ای تهیه می‌کنند که در آن‌ها از جذابیت‌های کمیابی کالا، از جذبه منحصر به فرد بودن، و از جذابیت هتک قوانین گروه مرجع استفاده می‌شود. بازاریابان، انگیزه‌ی ناهم‌نوایی افراد را با افکندن مصرف‌کنندگان به نوعی مخمصه غیرمنطقی تحریک می‌کنند: تبلیغ می‌کنند که یک محصول، یک برند، یا یک سبک، منحصر به فرد بودن شخص را تقویت می‌کند؛ مصرف‌کنندگان کالاهای تبلیغ شده را می‌خرند، تا خاص بودن خود را نشان دهند؛ موفقیت بازاریابان در فروش، باعث تبلیغات بیشتر می‌شود، و بسیاری از مصرف‌کنندگان به طریق مشابه، به درخواست تبلیغات پاسخ مثبت می‌دهند، و در نتیجه، انتظارات هر مصرف‌کننده برای خاص بودن برآورده نمی‌شود.
■    با توجه به تلاش‌های مصرف‌کنندگان برای مقاومت، و رویارویی با پذیرش کالاهای همه‌گیر که مآلاً نمادی از یکنواختی می‌شوند، معلوم می‌گردد که مصرف‌کنندگان، کالایی را که همه‌گیر شده رها می‌کنند، و چرخه‌ای را که در بالا شرح داده شد، در جست و جوی کالاهای تازه و خاص، بدعت‌ها و ظهور روندهای مد، تکرار خواهند کرد. تلاش «برای پیشتازی در مد»، به معنای رها کردن مدهایی است که توسط دیگران اقتباس شده، و هم‌عنان با ظهور بدعت‌هایی است که به مقاومت در مقابل، هم‌نوایی تفسیر می‌شود.
■    هم‌چنین، مصرف‌کنندگان از طریق اهتمام به نمایش کالاهای مصرفی خود در مقابل، هم‌نوایی مقاومت می‌کنند؛ این کار را، با خرید کالاهای نوبرانه، خرید کالاهای جدید، کالاهای صنایع دستی و کالاهای با آپشن‌های شخصی انجام می‌دهند. این انتخاب‌ها که طی زمان، استمرار می‌یابند، باید به نحو خسته‌کننده، اضطراب‌زا و سرسام‌آوری باعث حفظ منحصر به فرد بودن مصرف‌کنندگان شوند، اگر بشوند، که نهایتاً نمی‌شوند.
■    با ازدیاد این گزینه‌ها، ساخت کالا بر اساس سفارش مشتری به نحو گسترده‌ای صورت می‌گیرد؛ این کار از طریق استفاده‌ی بازاریابان از ابزار انعطاف‌پذیر رایانه انجام می‌شود که از طریق آن، مشتریان می‌توانند ظواهری برای کالا برگزینند که منطبق با مختصات شخصی خود آنان باشد. هم‌چنین، مصرف‌کنندگان قادرند تا امکان منحصر به فرد بودن را به کالاهای همه‌گیر، البته، با اعمال تغییر و خلق بدعت‌آمیز آن‌ها تسری دهند. این کار را با جمع کردن این کالاها در کلکسیون‌هایی که در کل، بی‌نظیر باشند و تحصیل و ابراز دانش عمیق درباره‌ی این کالاها انجام می‌دهند.
■    در نهایت، افراد می‌کوشند تا منحصر به فرد بودن خود را با انتخاب کالاهایی که کمتر مردم به فکر کپی کردن از آن باشند، بسط دهند. برای مثال، از یک دختر ۱۸ ساله خواسته شد که ماجرایی را که در جریان آن، احساس تفاوت از دیگران به او دست داده را بنویسد؛ او گفت: «بعد از آن که دوستانش در سوراخ کردن یک گوش از او تقلید کردند، او آن گوش را پنج بار سوراخ کرد تا مطمئن شود که دوستانش دوباره از او تقلید نمی‌کنند». وجوه بحرانی و بسیار بیمارگون نارسیس‌گرایی که این روزها پیدا می‌شود، در مواقعی این چنین خود را نشان می‌دهند. اگر افراد نتوانند در چهارچوب مناسب اجتماعی ابزاری برای متمایز کردن خود از دیگران بیابند، ترجیح خواهند داد که به طرز خطرناکی خود را به طرزی منفی از دیگران متمایز کنند. اینجا، نحوی هویت مقاومت شکل می‌گیرد. این هویت، بدون داشتن یک موضع اثباتی راجع به زندگی، از مخالفت‌های مستمر با دیگران عذاب ناگزیری می‌چشد. او کم و بیش حس می‌کند که از جامعه به عنوان یک روان‌نژند طرد می‌شود، ولی پرخاشگرانه به ناهم‌نوایی خود ادامه می‌دهد.

░▒▓ از یک دید وسیع‌تر...
■    از یک دید وسیع‌تر، «هویت‌های برنامه‌دار» از طریق روی‌گردانی اصولی از دنیای مدرن در قالب بنیادگرایی‌های معقول و منطقی، احیای سنت‌های معقول و قابل دفاع، یا برافروختن تجربه‌های قدسی پر شور دینی، روح دنیای بی‌روح را می‌سازند.
■    ولنگاری دنیای مدرن، آستانه‌هایی را از خود نشان داده است، و بنیادگرایی‌های پر انرژی، نشان می‌دهند که آگاهی‌هایی در باب محدوده‌های درک مضیق مدرن از انسان به وجود آمده است. در عین حال، همین بنیادگرایی‌ها هم نشان می‌دهند که برآمدن این خیزش‌ها، بیانگر فرجامی محتوم نیستند، و تجدید نظر اصولی در پروژه معیوب مدرنیت، و احیای ارزش‌هایی که دنیای مدرن تخریب کرده بود، تنها با کوشش هوشمندانه و خصوصاً پرتقوای «هویت‌های برنامه‌دار» میسر خواهد شد (همراه با برداشت‌های آزاد از کلی تپر تیان).
مأخذ:تسنیم
هو العلیم

نوشتن نظر
Your Contact Details:
نظر:
<strong> <em> <span style="text-decoration:underline;"> <a target=' /> [quote] [code] <img />   
Security
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.