برداشت از دکتر سعید جلیلی در دوازده بهمن نود و دو؛ برای تأمل بیشتر
■ پیامبری که دعوت به حقیقت کرد چه در غربت مکه و چه در حکومت مدینه، ارزشهایی برای بشریت به ارمغان آورد، برای آن ارزشها مبارزه کرد، و آنها را برای تمامی اعصار به یادگار گذاشت. پیامبری که منادی ایمان و معنویت با علم و معرفت، قسط و عدل با صفا و اخوت، تلاش و پیشرفت مستمر با اقتدار و عزت بود.
░▒▓ اَشهَدُ اَنَّکُم جاهَدتُم فی اللهِ حَقَّ جِهادِهِ؛ ائمه؛ الگوی همراهی پیامبر
■ قرآن خطاب به وجود مقدس پیامبر میفرماید «فَاستَقِم کَما اُمِرتَ و مَن تابَ مَعَکَ» و ما این افتخار را داریم که شیعه پیشوایانی هستیم که در بالاترین تراز، «همراه» پیامبر بودند و مبارزات جدی را در تحقق دین پیامبر دنبال کردند. امامان ما در تمام سالهای حیات مبارک خود، تلاش شایستهای در این راه داشتند. در زیاراتی که داریم خطاب به این ائمه بیان میکنیم: «اَشهَدُ اَنَّکُم جاهَدتُم فی اللهِ حَقَّ جِهادِهِ» و این را نه فقط به حضرت امام حسین سید الشهدا علیهالسلام، بلکه به تمامی امامان عرض میکنیم. همان تعبیری را که برای سید الشهدا و مجاهدتهای کربلا میکنیم، همان تعبیر را خطاب به امام حسن علیهالسلام داریم: «اَشهَدُ اَنَّکُم جاهَدتُم فی اللهِ حَقَّ جِهادِهِ» و این بیدلیل نیست؛ به وضوح میبینیم که خطبه پس از صلح امام حسن علیهالسلام در حضور معاویه، در شجاعت، در بیان احکام و آرمانهای دین همان بویی را دارد که سخنان امام حسین علیهالسلام در کربلا دارد.
■ وقتی سیر زندگانی امامان معصوم ما را دقیق بررسی میکنید میبینید که در هر مقطعی و در هر مرحلهای، مجاهدهای بزرگ برای اهداف و ارزشهای متعالی در جریان بوده است. تعبیر انسان ۲۵۰ ساله که مقام معظم رهبری دارند (و کتابی با همین عنوان هم تألیف شده است که حتماً توصیه میکنم دوستان آن را ملاحظه بفرمایند) تعبیر ظریفی است که اگر شما بعد از رحلت پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم حرکت امامان علیهم السلام را نگاه کنید تا زمانی که غیبت اتفاق افتاد کانّه تمام این ۲۵۰ سال یک فرد بوده است که در هر زمان متناسب با شرایط خودش بهترین شکل جهاد را انجام میداده است و اقتضای حکمت هم همین است که در یک برنامه دراز مدت که برای یک هدف متعالی است، متناسب با شرایط مختلف بتوانید انتخابهای دقیق و به موقع داشته باشید تا بتوانید از آرمان و هدف و مجموعه ارزشهایی که دارید به خوبی دفاع کنید. شما میبینید که در هر مقطعی از حیات این بزرگواران و بخصوص حیات سیاسی آنها جلوههایی بروز میکند که میتواند برای آنچه که باید در این مسیر دنبال کنیم، یک الگوی کامل باشد.
░▒▓ «مَعَکُم مَعَکُم لا مَعَ غیرِکُم»؛ چگونه؟
■ اگر ملت ما و امت ما هر سال دو ماه را به طور ویژه به این گرامیداشت اختصاص میدهد، این در حقیقت، گرامیداشت و تکریم یک مبارزه است. چه در ابتدای محرم که با تکریم مبارزات سید الشهدا آغاز میشود و چه آخر صفر که تکریم مجاهدات امام حسن و امام رضا علیهم السلام است. در دوره امام رضا شرایطی پیش میآید که امام معصوم ما را مجبور میکنند به پذیرش ولایت عهدی، که همان هم در شکل عالی خودش مجاهدت است و ایشان آن شرایط را به بهترین فرصت برای همین هدف متعالی تبدیل کردند.
■ ما تمام محرم و صفر را به تکریم این مبارزه همت میکنیم. در زیارت جامعه بارها خدمت امامان عرض میکنیم «مَعَکُم مَعَکُم لا مَعَ غیرِکُم»، ما که نمیتوانیم مثل این امامان بزرگوار و معصوم آن «حقّ جهاده» را داشته باشیم، اما، اگر بخواهیم در حد بضاعت خودمان تلاش خودمان را انجام بدهیم حتماً باید درک صحیحی از شرایطمان و از مختصات امروز داشته باشیم. اگر این درک صحیح را نداشته باشیم حتماً نخواهیم توانست حق این بحث را ادا کنیم.
■ تحقق یک اندیشه شرایطی دارد و به همین خاطر است که شما میبینید رفتارهای امامان ما متناسب با این شرایط بروز پیدا میکند. صرف اندیشه و حضور امامان معصوم کافی نیست و ان اندیشه زمانی میتواند به بهترین شکل خودش محقق شود که شرایط لازم هم وجود داشته باشد.
■ همراهی مردم؛ شرط تحقق حکومت صالحان
■ با توجه به اینکه در آستانه شهادت امام حسن علیهالسلام هستیم، من جملهای را از این امام بزرگوار بخوانم. وقتی پس از تمام مجاهدتهایی که میکنند، آن شرایط منجر به صلح پیش میآید، ببینید با چه ادبیات و با چه قوتی در حضور طاغوت آن زمان معاویه، جملاتی را بیان میفرمایند:
• «وَ قَد کَفَّ اَبی یَدَهُ وَ ناشَدَهُم وَ استَغاثَ اَصحابَهُ، فَلَم یُغَث وَ لَم یُنصَر، وَ لَو وَجَدَ عَلَیهِم اَعواناً ما اَجابَهُم، وَ قَد جُعِلَ فی سَعَهی کَما جُعِلَ النَّبِیُّ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ فی سَعَهی؛ و قَد خَذَلَتنِی الاُمَّهی وَ بایَعَتکَ یا ابنَ حَربٍ، وَ لَو وَجَدتُ عَلَیکَ اَعواناً یَخلُصُونَ ما بایَعتُکَ، وَ قَد جَعَلَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ هارونَ فی سَعَهی حینَ استَضعَفُوهُ قَومُهُ وَ عادُوهُ. کَذلِکَ اَنَا وَ اَبِی فی سَعَهی مِنَ اللهِ حینَ تَرَکَتنا الاُمَّهی، وَ بایَعَت غَیرَنا، وَ لَم نَجِد عَلَیهِ اَعواناً، وَ اِنَّما هِیَ السُّنَنُ وَ الاَمثالُ یَتبَعُ بعضها بَعضاً»؛
■ پدرم نیز دست نگه داشت و آنان را سوگند داد و از اصحاب خود کمک خواست، ولی، مورد کمک و یاری قرار نگرفت، و چنانچه کمکی برای خویش مییافت بدانان تسلیم نمیشد و او از مسؤولیت رها شد همچنان که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از مسؤولیت رها شد.
■ ای پسر حرب! این امت مرا خوار کردند که با تو بیعت کردم و چنانچه یارانی فداکار و مخلص میداشتم با تو بیعت نمیکردم و خدای بزرگ هارون را از مسؤولیت معاف داشت وقتی که قوم وی او را ناتوان کرده و با او دشمنی ورزیدند و ما و پدرم نیز چنین شدیم که وقتی امت ما را واگذاشت و دنباله رو غیر از ما شد و پدرم نیز بر علیه دشمنان یاوری نیافت. خداوند ما را از مسؤولیت آزاد ساخت و این موارد، سنتها و مثلهایی است که برخی در پی برخی دیگر پدیدار میشوند.
■ امام فرمود ما نیامدیم تا به زور بر مردم حکومت کنیم، نه من و نه پدرم. وقتی که مردم ما را ترک کردند و با کسان دیگری بیعت کردند، در چنین شرایطی قرار میگیریم و بعد تأکید میفرمایند که: اِنَّما هِیَ السُّنَنُ وَ الاَمثالُ یَتبَعُ بعضها بَعضاً.
■ وقتی سؤال میکنند که چرا وضع این گونه شد، ایشان این آیه شریفه قرآن را تلاوت میفرمایندکه: «اِن اَدرِی لَعَلَّهُ فِتنَهی لَکُم وَ مَتاعٌ اِلی حینٍ»؛
■ و شاید این فتنه و آزمایشی برای شما باشد و بهره مندی تا زمان اندک.
■ مهمترین بحث این است که اگر اندیشهای بخواهد محقق شود، باید مردم با آن همراهی داشته باشند که در انتهای بحث باز به آن خواهم پرداخت.
░▒▓ خواب بیتعبیر: دنیای بیمزاحم و پاستوریزه!
■ اما یک سؤال مهم دیگر این است که موانع تحقق یک اندیشه چیست؟ وقتی که صحبت از یک اندیشه و تحقق آن میکنیم، این اندیشه در خلأ نیست؛ حتماً مزاحمهایی دارد و کسانی هستند که به مقابله باآن بر میخیزند. حتی، فراتر از حوزه اندیشه، شما اگر میبینید در طول تاریخ این کشور یا کشورهای دیگر چنانچه مردمی میخواستند فقط از حقوق خودشان دفاع کنند یا از منافع خودشان دفاع کنند، این طور نبوده که این حقوق و منافع معارضها و مزاحمهایی نداشته باشند. در طول تاریخ قدرتهایی وجود داشتند که منافعی را برای خودشان تعریف میکردند و بر مبنای همان منافع شروع به چپاول سایر کشورها میکردند. در همین روزها در سال ۲۰۱۳ هم شما میبینید که مثلاً، رئیس جمهور فرانسه رسما میگوید من میخواهم به افریقای مرکزی نیروی نظامی اعزام کنم. حالا بر چه مبنایی؟ افریقای مرکزی که شعارهای تند ندارد، ادبیات تند ندارد؛ اما، چون فرانسه آنجا منافعی دارد که احساس خطر میکند، به آنجا نیروی نظامی میفرستد.
■ ممکن است در یک کشور افرادی با هم جمع و متحد بشوند، راهشان هم یکی باشد، اندیشهشان هم خوب باشد، اما، تنها این نیست؛ کسان دیگری هم به خودشان حق میدهند که بیایند و درباره آنها تصمیم بگیرند. در طول تاریخ نمونههای فراوانی در این باره داریم. در تاریخ کشور خودمان در همین دو قرن اخیر، شما میبینید در چند مقطع، چند قدرت مینشینند راجع به ایران تصمیم میگیرند. بیست سال پیش تحقیقی میکردم درباره اینکه دولت انگلستان در دوران استعمار قدیمیاش چند تا از کشورهای فعلی را مستعمره مستقیم داشت، مستعمره غیرمستقیم را حساب نمیکردم؛ مثلاً، ایران را که اینها هر کار میخواستند میتوانستند در آن بکنند جزء مستعمره مستقیم حساب نمیکردیم؛ از این کشورهایی که الان وجود دارد، ۶۱ کشور را من شمردم که اینها برای دورهای مستعمره مستقیم انگلستان بودند! یعنی، یک قدرتی به خودش اجازه میدهد که برود راجع به کشورهای دیگر این دست اندازیها را داشته باشد و کاملاً در اختیار خودش بگیرد؛ که فقط یکی از این ۶۱ کشور، هندوستان بود. من عرضم این است که محیط بینالملل یک محیط پاستوریزه نیست که شما بگویید خیلی خوب ما این شرایط را برای خودمان حفظ میکنیم و به کسی هم کاری نداریم و میخواهیم اندیشه خودمان را دنبال کنیم. حتماً مزاحمانی خواهید داشت.
░▒▓ استکبار؛ از انگلیس زمان فتحعلیشاه تا روآندای ۱۹۹۴!
■ کشور ما بسیاری از اوقات محل تاخت و تاز قدرتهای دیگر بوده است. در قرارداد ۱۹۰۷ روسیه و انگلیس ایران را راحت تقسیم کردند. یا دقیقاً ۲۰۰ سال پیش سال ۱۱۹۲ در دوران فتحعلی شاه میبینید قراردادی منعقد میشود بین ایران و انگلیس تحت عنوان معاهده مفصل؛ قبلش معاهده مجمل بوده و در معاهده مفصل بحث میکنند که چگونه منافع انگلیس حفظ شود. هر آنچه که مربوط به منافع انگلیس بوده است خیلی روشن و دقیق بیان میشود و هرچه مربوط به ایران بوده است در یک تعابیر مبهم و دو پهلو و غیر مشخص بیان میشود! در زمانی که این بحثهای اندیشهای و آرمانی هم از سوی ایران؛ مطرح نمیشده است.
■ پس، شما اگر بخواهید در یک حوزهای یک اندیشهای را محقق کنید، یک منافعی را محقق کنید، از یک حقوقی دفاع کنید، این در یک محیط پاستوریزه نیست وبه طور طبیعی، هجمههایی وجود دارد، مطامعی وجود دارد که مخالفت میکند و میخواهد منافع خودش را تأمین کند. در همین افریقا شما میبینید در سال ۱۹۹۴ میلادی فقط در یک کشور رواندا یک میلیون نفر کشته میشود، نزدیک به بیست سال پیش. این اسناد خود سازمان ملل و ادعاهای خود مقامات اروپایی است؛ اما، در کشور کوچکی مثل روآندا چرا؟ چون منافع یک عده میخواست تأمین بشود. اینجا دیگر شورای امنیتی نیست، هیچکس نباید بیاید آنجا قطعنامهای صادر کند یا صحبت از نسل کشی کند. میبینید در فلسطین، در افغانستان و در عراق نیز همین مسائل وجود داشته است، اما، چرا این حوادث مورد توجه قرار نمیگیرد؟
■ علت این است که مناسبات قدرت بدین گونه شکل گرفته است؛ اگر یک کشوری یک موقعیت جغرافیایی خاص و منابع و امکانات و ثروتهای بسیار ارزشمند و از همه اینها مهمتر یک نگاه و رویکرد متفاوت با آنها داشته باشد، طبعاً نمیتواند در یک محیط بدون تنش باشد.
■ اصولا تنش را چه کسی به وجود میآورد؟ کسی که از حقوقش دفاع میکند تنش ایجاد نمیکند. تنش زا سیاستهایی است که آنها دنبال میکنند و در هیچ جایی از هیچ چیزی نمیگذرند.
░▒▓ ما وارث شرایط پس از جنگ جهانی دوم هستیم
■ بعد از جنگ جهانی دوم مناسباتی در جهان شکل گرفت. چون ما وارث شرایط پس از جنگ جهانی هستیم، برای ما قابل توجه است که این مناسبات چه مبنایی داشت؟ در این ۶۰ -۷۰ سالی که از جنگ جهانی دوم میگذرد تا الان شما شاهد هستید که همین قدرتهایی که در طول تاریخ هر زمان به نوعی رفتار استعماری داشتند، آمدند مناسبات جدیدی را برای جهان تعریف کردند؛ که بر مبنای قدرت بود نه بر مبنای عدالت و دموکراسی. یعنی، چند کشور به خاطر اینکه قدرتهای فائقه بعد از جنگ جهانی دوم بودند و توانسته بودند به سلاح هستهای دست پیدا کنند، یک مناسبات جدیدی را به طور رسمی و آشکار تعریف کردند و اعلام کردند که ما چند قدرت باید امتیازاتی داشته باشیم که بقیه از آن محروم باشند. مثلاً، امتیاز وتو. در همین معاهده NPT چند قدرت میتوانند سلاح هستهای داشته باشند و بقیه نه. بر اساس این تعاریف، انحصاراتی را در مثلاً، در عرصه علم، در عرصه اقتصاد و عرصههای مختلف به وجود آوردند تا بتوانند یک عده را تحریم و محروم کنند. این شرایطی بود که آنها ایجاد کردند و بعد بر همین مبنا سازوکار آن را هم درست کردند. بر همین مبنا بسیاری از سازمانهای بینالمللی شکل گرفت، بسیاری از معاهدههای بینالمللی شکل گرفت تا بتواند به خواستهها و منافع صاحبان قدرت شکل رسمی بدهد. الان، حتی، برخی از اروپاییها مثل آلمان یا کشورهایی مثل هند و برزیل صدایشان در آمده است که چرا عضو ثابت شورای امنیت نیستند یا امتیاز وتو ندارند.
░▒▓ منطق استکبار: «مَن اَشَدُّ مِنّا قُوَّهی؛ اِنّا تَطیَّرنا بِکُم؛ وَ لَنَرجُمَنَّکُم»؛ زور دارم پس، نیستی!
■ این مناسبات بر مبنای عدالت و حقیقت نبوده، بر مبنای قدرت و زور بوده است. میگویند ما قدرت ویژه داریم پس، باید امتیازات ویژه داشته باشیم؛ «فاستَکبَروُا فِی الاَرضِ به غیرِ الحَقِّ وَ قالوا مَن اَشَدُّ مِنّا قُوَّهی» گفتند چه کسی مثل ما قدرت دارد؛ چون نگاه استکبار بر اساس استدلال و منطق نیست؛ اگر به او بگویید شما چرا این حرف و رفتار را دارید، میگوید: «اِنّا تَطیَّرنا بِکُم …» شما نباید [این امکانات و توانمندی را] داشته باشید، ما به شما بدگمان هستیم؛ ما نمیخواهیم شما داشته باشید و اگر داشته باشید گزینه نظامی روی میز است «وَ لَنَرجُمَنَّکُم». این یک منطق استکباری است.
■ اما ویژگی خاصی که این دوره دارد، چیست؟ این است که آنهایی که مناسباتی را نه بر مبنای عدالت و حقیقت، بلکه بر مبنای زور برپا کردهاند، به آن شکل تئوریک هم دادهاند و به اسم لیبرالیسم، به اسم جمهوریت، به اسم آزادی و اینها دارند این مناسبات را تثبیت میکنند؛ و مبانی تئوریک و ایدئولوژیک همین مناسبات دارد در دانشگاههای ما تدریس میشود!
■ زمانی خیلی از قدرتهای زورگو مثلاً، جریان نازیسم در آلمان ابایی نداشتند از اینکه بگویند ما قائل به تبعیض هستیم؛ قدرتها بر سر مستعمرات و منافع با هم دعوا داشتند و جنگ به راه میانداختند؛ یعنی، در آن دورهها زور تعیینکننده بوده است. چیزی که دوره کنونی را متمایز کرده از دوره قبل این است که همراه زور، تزویر هم دارند. خواهش میکنم به این پیچیدگی که جریان ظلم در این دوره دارد توجه کنید.
■ آمدهاند برای مفاهیمی که در تمامی جوامع مورد استقبال است مثل آزادی، پیشرفت دموکراسی، جمهوری و … تعریفهای خاصی در جهت منافع خودشان ارائه کردهاند؛ مثلاً، درباره حقوق بشر و تروریسم. شما میبینید که تروریسم را به گونهای معنی میکنند که اگر شما یک حرکت آزادی خواهانه داشتید، بر آن مبنا اسمش را تروریسم بگذارند؛ اما، رفتار اشغالگرانه خودشان، تروریسم نامیده نشود!
░▒▓ کوفی عنان و آن کلمه که ابر قدرتها نمیخواستند
■ درباره مفهوم دموکراسی نیز همین طور است. آقای کوفی عنان در قضایای بحران سوریه آمد ایران و ملاقاتی با من داشت. گفت که شما که در منطقه هستید، فکر میکنید راه حل سوریه چیست؟ گفتم راه حل سوریه یک کلمه است. گفت چیست؟ گفتم: دموکراسی! شما هم که خیلی ادعای دموکراسی دارید بگذارید انتخابات برگزار بشود؛ دموکراسی که با لوله تفنگ و ماشین انفجاری انجام نمیشود. آقای کوفی عنان یک تاملی کرد و گفت خوب خیلی ممنون و یک سری صحبتها هم داشتیم و رفت. چند ماه بعد دوباره آمد تهران و یک ملاقات دیگر داشتیم. ایشان قبل از این که من بگویم، اشاره کرد و گفت شما یادت هست دفعه قبل که آمدم گفتی راه حل سوریه یک کلمه یعنی، دموکراسی است؛ گفتم بله؛ گفت این قدرتهای بزرگ دنبال این کلمه نیستند و برای همین من استعفا خواهم کرد و بعد از این که از تهران رفت از مسؤولیت «نماینده ویژه دبیرکل»، استعفا کرد.
■ یا همین بحرین را ببینید. تمام بحث بحرین درباره چیست؟ مردم این کشور میخواهند مثل مردم سایر کشورها هر نفر یک رأی داشته باشند. خوب این کسانی که این همه ادعای دموکراسیشان گوش فلک را کر کرده است، چرا اینجا سکوت میکنند؟ چرا به آن توجه نمیشود؟ امروز شما مشاهده میکنید اینها بیشترین مناسباتشان حداقل در منطقه ما با دولتهایی هست که از دموکراسی خیلی فاصله دارند و قدرتهای مدعی دموکراسی رسماً میگویند اینها متحدین و دوستان ما هستند. شما دیدید دو سه هفته پیش وزیر دفاع امریکا آمد در یک اجلاسی در منامه و به صراحت گفت ما میخواهیم رقمی نزدیک به ۶۰ میلیارد دلار سلاحهای جنگی به دوستان و متحدین مان در این منطقه بفروشیم؛ جاهایی که خودشان هم قبول دارند که در آنجا بحثی ازدموکراسی نیست؛ و در همان حال ادعای حقوق بشر و دموکراسی اینها گوش فلک را کرکرده است.
░▒▓ کشتار سرخپوستان و جان لاک لیبرال!
■ اما این فقط یک رفتار نیست؛ این یک مبنای تئوریک هم دارد که بر مبنای آن این نگاه تجویز شده است. یکی از کسانی که بسیار از او به عنوان خدای اندیشه خودشان یاد میکنند آقای جان لاک است که یکی از سهام داران عمده شرکتهای برده داری در امریکا و دبیر دولت لرد شافتبسری صدر اعظم دولت انگلیس بود. او بیان میکند که جوامع در یک وضع طبیعی هستند که بر مبنای توافق از این وضع خارج میشوند و کسانی که این توافق را نمیپذیرند، در حالت توحّش هستند که باید در حد نیاز به آنها چیزی داده شود، اما، به بقیه آن میتوانید تعرض کنید و بگیرید؛ و بر همین مبنا در حالی که او دبیر شورای مستعمرات در کارولینای شمالی بوده آن همه کشتار از سرخ پوستان صورت میگیرد. لاک میگوید اینها چون نمیخواهند از حالت توحش خارج شوند و به آنچه ما تعریف میکنیم رضایت بدهند، محکوم به این وضعیت هستند.
■ اگر شما میبینید بعضا ادعا میکنند که فلان حق را میتوانید داشته باشید در حد practical need (نیازهای عملیتان)، این بر یک مبنای تئوریک استکباری یعنی، لیبرالیسم است. این عبارت از جان لاک است: «جسورانه بر این تأکید دارم که همان قاعده مالکیت یعنی، هر انسانی باید آن میزانی داشته باشد که کسی میتواند از آن بهره ببرد هنوز در این جهان قابل دفاع است».
░▒▓ انتخاب سخت خانم آلبرایت!
■ شما دیدید به عراق حمله میشود، از خانم آلبرایت سؤال میشود که ۵۰۰ هزار کودک عراقی در این سالهایی که شما تحریمهای سنگین انجام دادید، کشته شدند و فوت کردند؛ میگوید «بله این انتخاب سختی بود، اما، بالاخره، مجبور بودیم».
■ این را ۱۶ آذر در دانشگاه تهران هم عرض کردم که آن وقت از محیطهای داخلی ما این مطلب بیرون میآید که اگر میخواهیم با امپریالیسم مبارزه کنیم، بهترین راهش لیبرالیسم است! این طنز را ببینید.
■ در دورانی که عدهای در دهه ۷۰ در این مملکت ادعای آزادی خواهی داشتند، کتابی به اسم «درسهای دموکراسی برای همه» توسط یکی از افرادی که جزء تئوریسینهای اینها بود، منتشر شد. شما آن را ببینید. همینهایی که ادعای آزادی میکنند، آنجا وقتی که به بحث دموکراسی در اندیشه آقای لاک میرسد، از این عبور میکند و میگوید که بله ایشان، حتی، انتقاداتی هم داشت به استعمار و تمام این چیزها سانسور میشود. این کسانی که ادعای آزادی دارند، آن وقت چه اندیشهای را چگونه برای ما ترجمه میکنند؟ آقای لاک یکی از بحثهای اساسی که دارد این است که «ویژگی اصلی که دولت در نظام لیبرال باید داشته باشد، حفظ حق مالکیت ملّاکان و سرمایه داران است». و در دو رساله حکومت مینویسد: «من قدرت سیاسی را اینگونه در نظر میگیرم که آن یک حق قانون گذاری دارای مجازات مرگ و در نتیجه، مجازاتهای سبکتر برای سامان بخشیدن و محافظت از دارایی است».
░▒▓ ریشههای تئوریک فتنه ۸۸
■ یکی دیگر از سردمداران جریان لیبرالیسم در غرب، آقای جان استوارت میل است. من دو سه تا مطلب از او را در ۱۶ آذر گفتم، یکی دیگر را امروز میگویم تا ببینید که فتنه ۸۸ در چه نگاه و رویکردی ریشه دارد. عین تعبیر جان استوارت میل این است که «در نظام لیبرالی بعضی به نسبت صلاحیتهای بیشترشان باید از برتری، نفوذ و تأثیر بیشتری بهره مند باشند». بعد این را الگو قرار میدهند و میگویند قبله ما باید به سمت لیبرالیسم باشد..
■ من اینجا میخواهم وارد بحث جمهوریت بشوم. البته، این را بگویم که در همین سال ۲۰۱۳ شما شاهد هستید که در همین اروپای قرن ۲۱ حداقل ۱۲ کشور رسماً نظام سلطنتی دارند؛ انگلیس، بلژیک، دانمارک و … و این تشریفاتی هم نیست وعملاً دارند این شیوه را انجام میدهند، شما سایت رسمی ملکه انگلیس را ببینید.
■ یا جورج برنارد شاو میگوید که «اداره کشور به دست مردم همآن قدر ناممکن است که مدیریت تئاتر به دست تماشاچی ها»؛ یعنی، مردم نقش تماشاچی را دارند و این گونه نیست که آنها بیایند و کشور را اداره کنند.
■ شاید بگویید این بحثها برای دو قرن پیش است، اما، حدود دو دهه قبل رئیس حزب کارگر انگلیس آقای هرولد لاسکی میگوید: «دموکراسی باید حاکمیت نیابتی اشراف باشد».
■ در مقطعی سخنگوی نخست وزیر انگلیس به صراحت اعلام کرد که ما چیزی به اسم آزادی اطلاعات نداریم و دانستن را حق مردم نمیدانیم؛ و میگوید: «گور پدرِ» مردم و حقشان برای دانستن. مسأله اول ما امنیت کشور است، نه حق مردم برای دانستن.
■ در یکی از گفتگوهایی که با این کشورها داشتیم به یکی از این اروپاییها گفتم واقعاً در این دو سه قرن اخیر در کشوری مثل انگلستان یا امریکا با این همه، ادعای پلورالیسمی که دارید بجز این دو تا حزب هیچ کس دیگر نیست که نگاه سومی باشد که چند قرن حکومت فقط بین دو تا حزب دست به دست میشود؟ در امریکا حکومت بین دو تا حزب دست به دست شده، در انگلستان هم همینطور؛ میبینیم که سیاستهای اینها در این ۳۰ سال که از عمر انقلاب ما میگذرد، نسبت به ایران اختلافی نداشته و بعضی اوقات فقط در تاکتیکها با هم اختلاف داشتهاند.
■ شما یکی از تعبیرهای آقای جیمز مدیسون را که از بنیانگذاران قانون اساسی امریکاست، ببینید؛ میگوید: «ناگوارترین شکل حکومت دموکراسی است. این همه دموکراسیها عرصهای برای بینظمی و تضاد است که همواره در انطباقش با امنیت خصوصی و حقوق مالکیت مشکل وجود دارد».
■ اگر شما امروز رفتاری میبینید که فاصله دارد از حقیقت، فاصله دارد از عدالت، فاصله دارد از حقوق انسانها؛ این بر یک مبنای تئوریکی شکل گرفته که البته، مزوّرانه توانستند آن مبنای تئوریک را به گونهای جلوه دهند که متأسفانه قبله آمال تعدادی از کشورها بشود.
■ در این شرایط است که نه تنها مناسباتی بر مبنای قدرت شکل گرفته، بلکه برای آن مبنای تئوریک هم تنظیم کردند و سازوکارهای رسانهای هم شکل دادهاند.
░▒▓ الگوی «جمهوری اسلامی»
■ انقلاب اسلامی ما در زمان و شرایطی با این مختصات ظهور کرده است. الگو شدن برای جوامع مختلف نیاز به یک الگوی عملی دارد. کشور ما میتواند این الگو را محقق کند و میتواند این را به خوبی به دنیا نشان دهد و این الگو نه تنها محقق شد، بلکه موفق هم شد، نه تنها مقاومت کرد، بلکه پیشرفت هم کرد؛ و در همان حرفهایی که آنها ادعا دارند، آنها را به چالش میکشد؛ از جمله در جمهوریت آنها را به چالش میکشد و یک تهدید جدی برای آنها میشود. نشان میدهد که انسانها میتوانند در یک چارچوب متعالی، آزاد باشند، انتخاب کنند و آنچه را میخواهند محقق کنند. در این الگو انتخاب بر اساس وابستگی به مراکز قدرت و ثروت نیست؛ الگویی که نشان میدهد که رأی مردم در جازموریان با شمال تهران برابر است؛ لذا، از نگاه آنها این الگو باید به چالش کشیده شود و باید با این مقابله شود! الگوی جمهوری اسلامی، جمهوریتِ کسانی را که به صراحت گفتند «بعضی باید به نسبت صلاحیتهای بیشترشان از برتری و نفوذ بیشتری برخوردار باشند»، به چالش میکشد.
■ این الگو نه تنها اندیشه خود را محقق کرده، نه تنها مقاومت کرده، بلکه همراه با پیشرفت و موفقیت بوده است. خوب این حتماً برای آنها تهدید خواهد بود و مهمترین و اصلیترین ظرفیتی که این نظام و این انقلاب و این مردم بروز دادند، این است که یک اندیشه جدید را مطرح کردهاند که مفاهیم را به صورت متعالی، صحیح و دقیق آن بیان کرده است؛ یعنی، اگر بحث مردمسالاری را ارائه میکند، یک مردمسالاری است نه از جنسی که آنها میگویند، نه مردمسالاری که از جنس وابسته بودن به مراکز قدرت و ثروت باشد.
■ آنها میخواهند اگر در کشوری دموکراسی شکل بگیرد، به گونهای باشد که منافع آنها را به خطر نیندازد و بین دموکراسی و ثبات سیاسی یک رابطه معکوس باشد که هرگاه مشارکت بیشتر شد، ثبات سیاسی کاهش بیابد؛ لذا، شما میبینید بعضی از کشورهایی که به اصطلاح آنها دموکراسی دارند، همیشه دچار یک بیثباتی سیاسی هستند.
■ زمانی آنها برای مقابله با الگوی جمهوری اسلامی میگفتند مشارکت تنها کافی نیست. بال دیگر دموکراسی در کنار مشارکت، رقابت است؛ اگر رقابت بود و مشارکت بود آن موقع میشود دموکراسی خوب.
■ در سال ۱۳۸۸ اینها نمیتوانستند رقابت را در انتخابات ایران انکار کنند، خود رسانههایشان میگفتند و مجله نیوزویک مقالهای نوشت که رقابتی که امروز ما در ایران میبینیم یک رقابت حیرت آور است. کاندیداها هم از همین امکاناتی که خود نظام برایشان تأمین میکرد که مهمترین آن صداوسیما بود، میتوانستند بیایند حرف بزنند و مناظره کنند و آنچه را میخواهند بیان کنند. ما که اینجا تلویزیون خصوصی نداریم که مبتنی بر یک منبع قدرت و ثروت باشد، خود نظام عرصه را برای همه فراهم میکرد که بیایند صحبت کنند، اما، میگفت انتخاب با مردم است. نه تنها در سال ۸۸، بلکه در سالهای قبل و بعد آن یعنی، در ۹۲، ۸۴، ۸۰ و ۷۶ هم همین طور بوده است و این مردم هستند که انتخاب میکنند. اینجا حرفی را که میگوید دموکراسی باید نیابت از اشراف باشد، قبول ندارد؛ اینجا مردم هستند که انتخاب میکنند؛ نمیگوید آرای مردم باید وتو بشود چون یک عده خوششان نیامد؛ مردم هرچه انتخاب کنند چه در سال ۸۸ چه در ۹۲ چه قبل و چه بعدش، میگوید مردماند که باید انتخاب کنند. خوب این یک الگو میشود.
■ ۲۰ خرداد وقتی که اینها دیدند یک همچنین، چیزی هست و دیدند یک قدرت و ظرفیت بزرگی دارد به نام انقلاب اسلامی اوج میگیرد، همین آقای اوباما نامهای نوشت. اینکه چند بار مقام معظم رهبری فرمودند فتنه ۸۸ ظلم بزرگ به نظام بود، نظامی که امروز دارد افتخار میکند و دارد به جهان نشان میدهد که جمهوریت در قالب و در معنای دینی و اسلام ناب است که میتواند به شکل متعالی آن ظهور کند و اسلام ناب و ولایت فقیه است که محافظ آرای مردم و مانع وتو آرای مردم میشود. یک مناسباتی بین جمهوریت و اسلامیت تعریف میشود که این مثال زدنی است. ولایت فقیه مدافع آرای مردم میشود و مردم هم در صحنه هستند و بیشترین پشتیبانی را از اسلام و ولایت فقیه میکنند.
░▒▓ الگوی ولایت فقیه: مشارکت. رقابت. ثبات
■ الگوی کشور ما یک نظام را بر مبنای ولایت فقیه ترسیم کرده که رقابتها و مشارکت بیشتر موجب ثبات بیشتر میشود و ولایت فقیه از همه بیشتر حافظ آرای مردم است و اجازه نمیدهد آرای مردم وتو شود، اجازه نمیدهد آنچه را مردم انتخاب کردهاند به هم بزنند. این حتماً برای آنها تهدید است، لذا، اگر فتنه ۸۸ به وجود نمیآمد جای سؤال بود.
■ یک کشوری با این همه، ذخایر و این منابع مادی و معنوی و مدعی یک اندیشه و یک مدل جدید برای حکومت که میخواهد آن انحصار را بشکند؛ خوب آنها حتماً باید اینجا فتنه ایجاد کنند. دشمن اقتضائش دشمنی است، اما، موقعی که خواستِ دشمن را برخی از چهرهها در داخل دنبال میکنند و برخی چهرهها پیاده نظام دشمن میشوند، فتنه شکل میگیرد که میتواند فضا را غبار آلود کند. چه چیزی میتواند این فتنه را خنثی کند؟ بصیرت مردم.
■ شما در همین انتخابات امسال دیدیدکه حماسه بزرگی انجام شد و دوباره همان مشارکت و رقابت و همان تنوع بود و مردم انتخاب کردند. انتخابات امسال در حقیقت، یک مهر ابطال نهایی بر فتنه بود و مردم هم در چارچوب نظام انتخاب میکنند.
░▒▓ حمله به جمهور بعد از ناکامی در جمهوریت ستیزی
■ در اینجا، یک نظام متعالی بر این مبنا شکل میگیرد و از همه مهمتر در کنار این اندیشه و نظام، مردمی هستند که اگر آن روز بودند؛ امام حسن علیهالسلام نمیفرمودند که شما رها کردید و شما نگذاشتید: کَذلِکَ اَنَا وَ اَبِی فی سَعَهی مِنَ اللهِ حینَ تَرَکَتنا الاُمَّهی، وَ بایَعَت غَیرَنا، وَ لَم نَجِد عَلَیهِ اَعواناً. اینها مردمی هستند که امام خمینی شهادت میدهد که اینها بیشک از مردم صدر اسلام بهتر هستند که بر مبنای یک نظام و یک اندیشه متعالی پای نظرشان ایستادند؛ لذا، اینجا شما رابطه جمهوریت و اسلامیت نظام را میبینید. جمهوریت نظام پای اسلامیت نظام و ارزشهای آن است و اسلامیت نظام مدافع آراء و حقوق مردم.
■ اگر شما میبینید آنجا امام حسن علیهالسلام درباره عدم همراهی مردم میفرماید: اِن اَدرِی لَعَلَّهُ فِتنَهی لَکُم؛ اما، اینجا جمهوریت و مردم ما اجازه ندادند چنین فتنهای شکل بگیرد و این بسیار ارزشمند است. ۹ دی یکی از نقاط درخشان در تاریخ این ملت است، یک نقطه روشن است که قوت الگویی را که بر مبنای اسلام میتواند برای جامعه امروز تجویز بشود نشان داد. اینکه مردم میتوانند انتخاب کنند و همان الگو و نظام حافظ حقوق و رأی مردم باشد. هوشیاری مردم در آن دوره بود که حماسه بزرگ ۹ دی را آفرید. البته، این فقط مربوط به یک انتخابات نیست و در دورههای مختلف این را داشتیم از جمله در همین انتخابات امسال که پیشاپیش از سوی مقام معظم رهبری به عنوان یک حماسه سیاسی از آن یاد شد. چون در این نظام و این الگوی موفق، هر چقدر مردم خودشان بتوانند تصمیم گیرنده باشند و اراده داشته باشند، نظام را روز به روز در تحقق آن اندیشه و آن الگوی والا از موانع عبور خواهند داد؛ لذا، شما میبینید که بعد از ۹ دی، وقتی که آنها میبینند که با چنین مردمی روبرو هستند، متوجه میشوند که باید خود مردم را مورد هدف قرار دهند و به صراحت بیان کردند ما تحریمهای فلجکننده وضع میکنیم؛ یعنی، باید به سمتی رفت که خود مردم را فلج کرد و فشارها را به آنها بیشتر کرد.
░▒▓ از جمهوریت دینی در سیاست تا جمهوریت دینی در اقتصاد
■ جمهوریت نظام ما توانست در عرصه دفاعی و در عرصه سیاسی، مبتنی بر اندیشه اسلام ناب به بهترین شکل ظرفیت خودش را نشان بدهد و جلوی بسیاری از توطئهها را بگیرد.
■ امروز یکی از عرصههای بسیار مهمی که مانده عرصه اقتصاد است؛ لذا، مقام معظم رهبری در کنار حماسه سیاسی، حماسه اقتصادی را بیان میفرمایند. ما باید آن توان و آن امکانی را که جمهور ما دارد در عرصه اقتصادی نشان دهیم تا انشاالله بتواند طمع دشمنان را از بین ببرد.
■ اسم آقای فهمی هویدی را شنیدهاید؛ این اندیشمند و روزنامه نگار برجسته مصری مقالهای بعد از سقوط مبارک نوشت و یک مقایسه جالب کرد و گفت ما سال ۱۹۷۸ متحد امریکا شدیم و کمپ دیوید را امضا کردیم؛ دو سه ماه بعدش در ۱۹۷۹ میلادی ایران انقلاب کرد و شاه را که متحد امریکا بود سرنگون کرد؛ مصر ۳۰ سال شد متحد راهبردی امریکا و ایران ۳۰ سال شد مبارز اصلی در صحنه جهان با امریکا، بعد میگوید پیشرفتهای ما را با هم مقایسه کنید. امروز ایران ماهواره به هوا میفرستد، اما، ما مشکل نان داریم! اخیراً یکی از موسسات امریکایی نوشته بود خطر برای ما این است که ایران امروز دارد نشان میدهد نه تنها بدون همراهی و متحد امریکا بودن میشود پیشرفت کرد، بلکه، حتی، در مبارزه با امریکا میشود پیشرفت کرد. اینها میبینند اتفاقاً عمده پیشرفتهای ما در کنار سایر پیشرفتهایی که داریم، دقیقاً در نقاطی است که آنها تحریمها را اعمال کردهاند و بیشترین فشار را در آنجا آوردند. یکی همین بحث هستهای است. خوب میبینند به رغم همه فشارهایی که آنها در موضوع هستهای آوردند، ایران بیشترین پیشرفتها را در آن عرصه داشته است و در این عرصه از بقیه کسانی که این فشارها و تحریمها بر آنها نبوده، پیشرفتش بیشتر بوده است. میبینند این جمهوری اسلامی ایران است که توانسته این کار را انجام بدهد؛ سلطه را نپذیرفته است، مبارزه کرده است و ظرفیتهای خودش را باور داشته است.
░▒▓ الگوی در حال رشد؛ الگوی در حال تکثیر
■ طبیعی است که آنها باید جلوی چنین پدیدهای را بگیرند؛ پدیدهای که میتواند موفقیت خودش را در سرنگونی شاه، در جنگ تحمیلی، در عرصههای علمی نشان دهد و اسناد خود آنها هم اینها را تأیید میکند و بعد از همه مهمتر در مدل سیاسی که ارائه میکند هم مقاومت، هم مردمسالاری، و هم تعالی انسان در آن جا میگیرد و این الگو دارد تکثیر میشود. در این الگوی مقاومت، فقط خرمشهر آزاد نمیشود، بعد از آن پیروزی در جنگ ۳۳ روزه شکل میگیرد، بعدش جنگ ۲۲ روزه؛ یعنی، اگر آنها اول ۳۳ روز مقاومت کردند و پیروز شدند، بعدش شد ۲۲ روز و بعدش شد ۸ روز.
░▒▓ از خرمشهر تا سرخس پیش میآمد
■ در موضوع هستهای فقط بحث این نیست که چند سانتریفیوژ بچرخد، بلکه آنها نمیخواهند ملتی از حقوق خودش برخوردار باشد. من دوسال پیش هم عرض کردم که اگر امروز نظام ما دفاع میکند از اینکه باید حق هستهای داشته باشیم، این در حقیقت، دفاع از تمام حقوق ملت است. مثل اینکه وقتی ما از خرمشهر دفاع میکردیم، به این معنی نبود که از اروند و برای بخشی از یک رودخانه هزینه میدهیم، چون اگر دشمن آنجا میتوانست آن سد را بشکند تا سرخس پیش میآمد. دفاع از خرمشهر دفاع از سرخس بود.
■ اگر دشمن احساس کند در یک جا بتواند یک حق شما را نادیده بگیرد و به او تعرضی بکند، همین باعث میشود تعرض به سایر جاها هم بکند. لذاست که باید کشور بر حقوق خود پافشاری کند.
■ امروز دنیا شاهد تجربه موفق ما است که البته، در کنار آن شاهد تجربههای ناموفق دیگران هم بودیم. در همین یکی دو سال گذشته دیدیم که وقتی ملتهایی آمدند و خواستند از حق خودشان دفاع کنند و حرف خودشان را بزنند، چه فرجامی برای آنها حاصل شد.
■ وقتی معاون آقای مرسی آمده بود ایران، من با او صحبتی داشتم و این را بیان کردم که شما اگر میخواهید موفق باشید نمیتوانید در خلأ نگاه کنید. این طور نیست که بگویید اگر استبداد و شاه رفت، پس، کار تمام شد؛ نه، بسیاری از قدرتهای دیگر هستند که شاه نوکرشان بود و آنها که نرفتند؛ لذا، اگر امام تسخیر لانه جاسوسی را انقلاب دوم نامید، ایشان سر منشأیی را که میخواهد مانع حقوق ما باشد مورد هدف قرار داد.
■ به عکس اگر شما دیدید مشروطه و ملی شدن نفت نتوانست به آن فرجام لازم برسد، به خاطر این بود که به جای این که بر ظرفیت و اندیشه و رهبری دینی توجه بشود، به جاهایی چون سفارت انگلیس رفتند و تحصن کردند، لذا، طبیعی است که فرجام مشروطه چنان شد.
■ وَاتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّـهِ آلِهَهی لَّعَلَّهُمْ یُنصَرُونَ * لَا یَسْتَطِیعُونَ نَصْرَهُمْ وَهُمْ لَهُمْ جُندٌ مُّحْضَرُون.
■ همان کسانی ر ا که شما فکر میکنید در مواقع حساس پشتیبان شما خواهند بود، همانها شما را به زمین خواهند زد.
░▒▓ الگوی غلط؛ تجربه ناموفق؛ تجربه موفق
■ ما امروز هم تجربه موفق خودمان را داریم، و هم تجربه ناموفق بقیه را، و هم الگوی غلط غرب را که به اسم لیبرالیسم و دموکراسی و جمهوری بر خلاف حقوق ما دارد عمل میکند؛ لذا، در همان مسیری که مقام معظم رهبری ترسیم فرمودند، اگر میخواهیم بحث مسیر انقلاب، تثبیت نظام، تثبیت دولت و تثبیت امت را به خوبی حفظ کنیم، باید به سوی افق تمدن اسلامی پیش برویم. اگر نگاه ما یک نگاه فعال نباشد و منفعل باشد، نخواهیم توانست دستاوردهایی را که تا الان داشتیم، به خوبی حفظ کنیم و به خوبی پاسداری کنیم. حتماً باید نگاهمان رو به جلو باشد. رو به این باشد که الگویی موفق را نه تنها برای کشور ما، بلکه برای سایر کشورهای اسلامی ارائه دهیم تا ان شاء الله بتوانیم آن تمدن اسلامی را محقق کنیم و به سمتی پیش برویم که ان شاء الله درآن وقت موعود در شکل عالی آن ظهور پیدا کند.
■ مهمترین چیزی که میتواند مسیر پیشرفت کشور را تهدید کند این است که ما فکر کنیم مبارزه برای ما هزینه داشته است و پیشرفتهای ما ناشی از مبارزه نبوده است. امروز هیچ چیز برای دشمن ما بهتر از این نیست که تصور کند شرایطی پیش آمده است که این نظامی که میخواهد بر مبنای اندیشه والای خودش تصمیم بگیرد و هرآنچه را که برای آن مزاحمت است به چالش بکشاند، دیگر نمیخواهد برای هدف خود مبارزه کند و آن وقت هست که دشمن چشم طمع خواهد داشت.
■ اینجاست که باید در پرتو آنچه که از پیامبر اسلام وامامان معصوم مان یاد گرفتیم، الگوی موفق ولایت فقیه را به بهترین شکل با موفقیتها و پیروزیهای بیشتر ادامه بدهیم.
مأخذ:تسنیم
هو العلیم