برداشت آزاد از شارل بتلهایم؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
░▒▓ افسانۀ برنامه ریزی «اجباری» و مو به موی اقتصادی شوروی: پرسشهایی دربارۀ نقش بازار
▬ در طول سالهای آخر، اختلاف بیش از پیش آشکاری در طرحهای اقتصادی شوروی از یک سو و تحول واقعی اقتصاد این کشور از سوی دیگر موجب آن شد که «برنامهریزی اجباری» چهره افسانهای زیانآور به حال اقتصاد واقعی را به خود بگیرد. تحلیل چندین اقتصاددانان شوروی، نظیر آکادمیسین آگانبگیان، نیز بر خصلت زیانآور و افسانهوار این گونه برنامهریزیها به ویژه در چارچوب یک اقتصاد پیچیده تاکید میکردند. این امر، اقتصاددانان مذکور را واداشته که ضرورت ارائه سهمی بزرگتر به «مکانیسمهای بازار» را بپذیرند، و به این ترتیب، بدون آنکه خود اذعان کنند، به راهی قدم گذارند که پیش از آنها، مجارستان و چین آن را پیموده بودند.
▬ یکی از برهانهایی که دائماً از سوی مخالفان برنامه ریزی اجباری مطرح میشد، آن بود که این گونه برنامه ریزی نمیتواند اقتصاد را در انطباق با «اهدافی» که برای آن در نظر گرفته شد، تحول دهد.
▬ به عقیدۀ شملف، موقعیت اقتصادی شوروی گویای دو کاستی بزرگ بود که به نظام پایه ریزی شده در دورۀ استالین تعلق داشتند: نخست، وجود بازاری که در آن به دلیل کمبودهای عمومی برتری هر غلبه با تولید کنندگان است و سپس بیعلاقگی مؤسسات و کارخانهها به پیشرفت علمی و فنی.
░▒▓ دلایل پذیرش پرسترویکای اقتصادی از سوی حزب کمونیست اتحاد شوروی
▬ بحران شوروی، پیش از هر چیز، بحران سرمایهداری شوروی به شکلی است که از پایان دهۀ بیست به بعد تحول یافته است. این شکل، نوعی «سرمایهداری حزبی» است که زیر لوای دستگاه حزب کمونیست اتحاد شوروی قرار گرفته است. دستگاه حزب زهدانی است که طبقۀ حاکم در شوروی «بورژوازی حزبی» درونش جای میگیرد. بحران این شکل از سرمایهداری، بحران ساختی است به این معنی که حل آن جز از راه دگرگونی شیوۀ تنظیم اقتصادی و اشکال انباشت ممکن نیست و این احتمالاً همان هدفی است که پرسترویکا بدون آن که تحلیلی تئوریک به این شکل انجام دهد در پی آن است.
▬ سخن گفتن طرفداران پرسترویکا از «خودگردانی سوسیالیستی» نه تصادفی است و نه از سر سفسطه. در واقع، تغییراتی که به نام این «خود گردانی» آغاز شدند نیز، در چارچوبی ویژه، هدف انطباق با جهشهای فنی پایان قرن حاضر را دنبال میکردند و به این منظور برآناند که مناسبات اجتماعی را در بردی که هنوز قابل پیش بینی نیست، دگرگون سازند. تولد سرمایهداری نوین شوروی، تولید هنوز نامحسوس یک نظام نوین اقتصادی اجتماعی است و این همان افق ناگفتۀ پرسترویکای گورباچف، یعنی «انقلاب سوم شوروی» است.
░▒▓ هدفهای کلی پرسترویکای اقتصادی
▬ یکی از هدفهای روشن پرسترویکا، ایجاد شرایطی بود که به شوروی امکان دهند عقبماندگی فنی خود را که بر سطح زندگی مردم و قابلیت توسعۀ اقتصادی و نظامیاش تأثیر میگذاشت، جبران کند. پرسترویکای اقتصادی به دنبال آن بود که مکانی تعیین کننده به خواستهای مصرف کنندگانی که قادر به پرداخت بهای محصولات هستند، به ابتکارات، پروژهها و نوآوریهای کارخانهها و سازمانهای دولتی عرضه کند.
▬ اهداف اصلاح اقتصادی در دو جنبه بسیار مستقل از یکدیگر به چشم میخوردند: نخستین جنبه به تنظیم کلی نظام مربوط بود که دیگر نباید حتی به نحو صوری تحت انقیاد محدودیتهای ناشی از برنامهریزی تفصیلی اقتصاد قرار میگرفتند. این گونه برنامهریزی به دلیل کمبود واقعگرایی در طرحهای اقتصادی رقم بیشمار «پیشبینی»، به ندرت به اهداف قید شده دست مییابند؛ و دوم آنکه اداره برنامهریزی ناچار بود روشهای کم و بیش مشابه با گذشته را پیش گیرد و برای کارخانهها و مؤسسات قواعدی در میزان تولید و در مورد وسایل و چگونگی تولید تعیین کند. این روش به مدیران امکان میداد تا اندازه زیادی به شیوه مورد علاقه خود بر بازار عمل کنند؛ بازاری که در آن تقاضا از عرضه بیشتر شود، و بدین ترتیب، مدیران چندان نگرانی نسبت به کیفیت کالاهای خود نشان نمیدادند.
░▒▓ روابط میان «نوسازی ریشهای اقتصاد» و سایر جنبههای پرسترویکا
▬ آگاهی یافتن به این نکته که در شرایط اقتصادی و اجتماعی بیش از پیش نگران کننده کشور، شوروی دیگر نمیتواند جز با نفی ریشهای نظام مدیریت و «برنامهریزی دیوان سالارانه» سابق موقعیت بیناللملی خود را حفظ کند.
▬ آن «انقلاب ایدئولوژیک» که پرسترویکای اقتصادی را به جهش وا دارد و زندهترین خصوصیات آن را ممکن سازد، در حرکتی متقابل به معنای آغاز انقلابی سیاسی خواهد بود که به دگرگونیهایی ژرف در مناسبات اجتماعی خواهد انجامید. تغییرات آخر حیات اتحاد شوروی در زمینۀ ایدئولوژیک، سیاسی و اجتماعی عمدتاً پیامد موقعیت اتحاد شوروی و اشکال ویژۀ رشد مبارزات اجتماعی در آن به حساب میآمدند و در عین حال، نتیجۀ ضروری پایههای «مشروعیت یافتن» بازسازی عمومی اقتصاد نیز محسوب میشدند. پس، این دگرگونیهای مختلف را باید لااقل تا اندازهای نتیجه پرسترویکای اقتصادی دانست.
مآخذ:...
هو العلیم