حامد دهخدا
• آیا روشنفکری ایرانی یا ترک یا عرب محافظهکار نیست که هنوز از دموکراسی حرف میزند و سعی نمیکند که ورای راه حلهای سیاسی از قبیل استبداد و دموکراسی راه حلی تولید کند که این همه عیبهای استبداد و دموکراسی را نداشته باشد؟
• نمیتوان تمایز حکومت پیشنهادی روشنفکران غربزده را با پادشاهیهای ستمکار تشخیص داد. دموکراسیهای قابل نفوذ تنها احساس کمرنگی از آزادی را القاء میکنند.
• پس، مردم در دموکراسیهایی که به سبک غربی و هندی و بنگلادشی ساخته میشود، آزادی گزینش را در حکم طعمهای برای فریفتن تلقی میکنند. پس، میل به شورش دارند، چرا که فاصلهای ناپیمودنی بین آنها و نیروهای سیاسی هست؛ آن هم نیروی سیاسی که میگوید به رأی آنان است و نیست.
• بیعلاقگی سیاسی، فقط ناشی از عادت یا فقر و بیسوادی و کمبود علم و اطلاع مردم نیست.
• البته، گاه، این هم هست؛ مردم، نه به تقصیر فاحش، بلکه از باب تخصصی شدن و پیچیدگی فزاینده امر سیاسی و امر اجتماعی است که دیگر نمیتوانند مشارکت فعالی در سیاست داشته باشند.
• بگذریم از اینکه مسلمان نمیتواند هیچ یک از آنچه که گفتم را بهانه عدم مشارکت سیاسی و امر به معروف و نهی از منکر حاکم قرار دهد.
• ولی، بیتفاوتی مردم نسبت به امور سیاسی ناشی از گسترش شبکههای نفوذ در فعالیت سیاسی نیز هست. افراد انتخاب کننده بیش از پیش، احساس میکنند که در مقابل مقاصد حقیقی واقعیت عمیق قدرت دولت، ناتوان هستند و این ناتوانی، روزافزون است.
• این وضع، تا زمانی که حوادث خطیر اتفاق نیفتند، و فشار روانی لازم را در انتخاب کنندگان به وجود نیاورند، و در نتیجه، مردانی استثنایی ظهور نکنند، و تا زمانی که آرمانهای پوک مدرنیت مسلط بر اذهان، با همۀ نیرومندی حاضر نباشند به این همه عیب خود اعتراف کنند، ادامه خواهد داشت.
• در این حال و هوا، همۀ نیروها با هم توافق خواهند کرد و اینچنین، استبداد و دیکتاتوری پولدار و روشنفکر تحقق مییابد.
• اینجاست که تعداد فزایندهای از انتخاب کنندگان احساس میکنند که تمام سیاستمداران یک چیز میگویند. اصلاً هر چیزی را که مخاطبان دوست دارند، میگویند؛ بعد، کار خود را میکنند.
• از این رو، اکثریتی که با هر اختلافی به دست آید، ناپایدار و بیثبات خواهد بود. زود شکن است و نشانگر اراده عمومی نیست. اینگونه اکثریتها معرف انتخاب و گزینش مردم نیست، و بیشتر، از عدم امکان انتخاب حکایت دارد و این، خود، نفی آرمان و اندیشه دموکراسی است.
• پیامدهای این وضع، مصیبتبار است؛ زیرا نامزد برگزیده مجبور است با نهایت احتیاط حکومت کند تا مبادا کنترل کنندگان مردم را ناراحت کند.
• نتیجه، بیاعتمادی به سیاست است، و فرجام بیاعتمادی به سیاست، اشتغال خاطرهای سرسام آور به انواع بلاهایی است که در نبود سیاست ثمربخش ممکن است بر سرمان بیاید.
• در مناظرههای تلویزیونی، تماشاگر، در واقع، با دو (یا چند) «مدیر عامل» سر و کار دارند که به ضرب آمار و ارقام، به جان یکدیگر میافتند. و مردم نمیدانند که میان آمار و ارقام، چگونه قضاوت کنند. سپس، از سیاست بیزارتر میشوند.
• به هر تقدیر، مردم این طور فکر میکنند که احزاب، مقاصد مشابهی دارند و الگوی واحدی از جامعه درست کردهاند و اختلاف نظرشان، ناشی از اختلاف در خصوص وسایل رسیدن به هدفهاست؛ گاهی تا همین حد هم اختلاف ندارند. اینچنین، گاهی میتوان گفت که جوامع به اصطلاح چند حزبی دموکراسیهای ملهم از غرب، حداقل تا آنجا که به مردم مربوط میشود، تکحزبیاند و عملاً یک راه را میروند: اینکه «سیاستهای تعدیل اقتصادی» را اجرا کنند، به امریکا نزدیک شوند، و حکومت را با دموکراتیک کردن، برای نفوذ قدرتمندان باز و گشاد کنند. این، دستور کار ثابت همه دموکراسیهای واقعاً تکحزبی امروز دنیاست.
• از این گذشته، اینکه در هر نطق و خطابۀ سیاسی، سخنران درباره «پیچیدگی و مسائل و مضایق و تنگناهای ناشی از اوضاع و احوال روز» صحبت میکند، این فکر را پیش میآورد که در زمان ما، سیاست، دیگر ربطی به امر گزینش و انتخاب، توسط سیاستمدار منتخب ندارد و معقولترین کاری که رأی دهنده میتواند بکند این است که زمام کار خود را به دست «اهل فن» بسپارد و به طور کلی، امور مملکتی را به کسانی ارجاع دهد که به این امور «وقوف» دارند. به این ترتیب، میبینیم که نظر و عقیده کارشناسی وزنی پیدا میکند که از اعتبار آراء عمومی به مراتب بیشتر است.
• عامل دیگر بروز بیاعتنایی مردم نسبت به امور سیاسی، فقدان پرش خیال و آرمانپردازی نزد سیاستمداران است. از میان رفتن آرزوهای بلند و مقاصد عالی و حال و هوا. کوتاه بودن دوره وکالت و صدارت، موجب کوتاهبینی نماینده میشود. آن وقت، «فراغت» به مهمترین دستور کار این سیاستمداران تبدیل میشود. آنچه میتوان امروز مردم را به خوشی گذراند. این در حالیست که نهادهای حقوقی به دلیل ریشه داشتن در منافع قدرتمندان ذاتاً راکد است و کمتر میتواند با اجرای تصمیمات و اعمال حقیقتاً تاریخساز، کاملاً سر سازگاری داشته باشد.