دکتر حامد حاجیحیدری؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
░▒▓ قضیه
▬ در دگرگونیهای ناگهانی اقتصاد و اجتماع و سیاست، میزان توان و شانس افراد مختلف جامعه در همراهی و واکنش مناسب به دگرگونیها برابر نیست. اغلب، بخش عمدهای از جامعه جا میافتند، و آنها پتانسیلهای آتی نارضایتیهای ویرانگر اجتماعی خواهند بود.
▬ مهم نیست که مقصر بروز این دگرگونیهای ناگهانی کیست و چیست؛ چه قصور از بیثبات ذات اقتصاد سرمایهداری باشد، خواه مقصر بحران آغاز شده از سال ۲۰۰۸ میلادی باشد، چه ناشی از فلجکنندهترین تحریمهای تاریخ باشد که از دیماه ۱۳۹۰/۲۰۱۲ گلوی ما را فشرده است، و چه سرزنشها به دولت پیشین نثار شود که این روزها دیوارش از هر آنچه دیوار عالم است کوتاهتر گردیده، قدرتهای اقتصادی خصوصی خارج از دولت که این روزها دیگر کسی منکر عظمتشان نیست، یا دستهای پشت پرده، یا هر مقصر دیگر،...
▬ ...مقصر دگرگونیها، هر که باشد، یک چیز مسلم است؛ متمولان و قدرتمندان، کسانی که در وضع و حال مطلوبتری هستند، اغلب، میتوانند حواس خود را جمع کنند، اطلاعات و مشاورههای لازم را تدارک ببینند، و پس از تشخیص فرصتها، امکان استفاده از فرصتها را هم بیابند.
▬ ولی فقرا و فرودستها، در چرخدندهها و گردونههایی گرفتارند که هر روز از روز قبل، وضعی دشوارتر مییابند. و مباد، اگر دگرگونیهای ناگهانی و ویرانگر اقتصادی، از آن نوع که از سال ۱۳۹۰ تا کنون شاهدش بودیم، گریبان آنان را بگیرد. آنها هستند که ضربات اصلی را دریافت میکنند و بر نخبگان این جامعه است که فکری به حال آنان بکنند.
▬ بعد از نوسانات شدید ارزی و سقوط ارزش پول، اندک ریالی که در پسانداز فقرا بود و نبود، بخش قابل ملاحظهای از ارزش خود را از دست داد، و طی این دو سال، به کمتر از نصف ارزش قبلی خود سقوط کرد. نیز، توان کم چانهزنی آنها، ارزش دریافتیهای قلیل آنها را به کمتر از نصف کاهش داده است، و صدای خرد شدن استخوانهایشان بوضوح شنیده میشود. قدرت خرید آنان هم نزول کرده، سوء تغذیه و بیماری هم گریبان فقرا را گرفته است.
▬ در سوی دیگر، صعود رؤیایی بورس که حاصل اجرای قانون سیاستهای ذیل اصل چهل و چهار بود، به کمک آمد تا متمولانی که پسانداز قابل ذکری داشتند، آن را در بورس به کار اندازند، و بازدهی بیش از بازده سالهای پیش مسکن و مستغلات از آن خود نمایند.
▬ شاکله این وضع و حال، نشانگر تعمیق عظیم شکاف اجتماعی در این جامعه است.
▬ نکته وخیمتر قابل توجه این که دولت ما، رو به کوچک شدن است، و این دولت کوچک شده، توان برقراری تأمین اجتماعی لازم جهت تضمین سطح اقل زیست فقرا را ندارد، و گاه و بی گاه از زیر بار آن شانه خالی میکند.
▬ اینها، علایم هولناکی هستند که ضرورت تجدید نظر در سیاستهای تعدیل و خصوصیسازی را گوشزد میکند. حال که اقتصاد این کشور به دلیل توجه خصمانه قدرتهای زورگو، ناگزیر از پذیرش ضربات و بیثباتیهای هر از گاه است، تنها راه، استمرار دولت و سازمانهای غیردولتی مددکار با همه هزینههای محتمل آن است، تا ان شاء الله کشور از این گردنه عبور کند و به شرایطی برتر و با ثبات دست یابد.
░▒▓ برهان
▬ فقرا، اغلب، فقیر به تقصیر نیستند. به عبارت دیگر، نمیتوان گفت که اغنیا خرمن عُرضه و جنم و بنیه خویش میدروند، و فقرا، پاسوز کاهلی و تنآسانی خویش میشوند.
▬ فقرا، اغلب، فرزندان پدران و برآمده از گروههای فقیری هستند که از تدارک اقل حمایتها برای توانمند ساختن فرزندان خویش ناتوان بودهاند. همچنان که آقازادهها، گاه، بدون کوشش، فتحالفتوح میکنند. آقازادهها، باید بسیار نالایق باشند که وضع و حالشان از حال و احوال نوابغ فقیرزاده فروتر شود، که نمیشود.
▬ پس، فقرا، اغلب، فقر را به ارث میبرند. ولی سؤال این گفتار آن است که چه میشود که فقرا فقیرتر و اغنیا غنیتر میشوند؟
▬ (۱) در فضای سرمایهداری امروز که «سرمایهداری مالی» در آن، بر «سرمایهداری کارآفرین» غلبه یافته است، اولین چیزی که باعث مضاعف شدن فقر فقرا میشود، بیمالی و بیپولی است. پول، کنسروی از فرصتهای اجتماعی است که در قالب اسکناس مبادله میشود. کسی که پول ندارد، نمیتواند از فرصتهای عمومی جامعه برای بهبود وضع خود استفاده کند.
▬ در خیز و تکان اقتصادی سال نود به بعد، کسانی که پول نداشتند، نتوانستند خود را به فرصتهای قابل توجه سرمایهگذاری در بورس و ارز و سکه برسانند. آنها در مقایسه با اقلیت متمول جمعیت فقیرتر شدند. در عوض، اقلیت ثروتمند دخیل در بورس که پول در بساط داشتند، ثروت خود را در مواردی به بیست برابر افزایش دادند.
▬ جنبه بدتر موضوع این است که این ثروتمندان بیست برابری، خرید میکنند، و کشش قیمت کالاها را افزایش میدهند، و بدین طرق، یعنی با مصرف گرانتر خود، سطح قیمتها را بالاتر میبرند و وضع را برای فقرا دشوارتر میکنند. فقرا به حاشیه بازار رانده میشوند.
▬ (۲) در نتیجه نکته اول، دومین چرخدنده مضاعف که به فرسایش بیشتر فقرای این جامعه کمک میکند، انزوای اجتماعی است. فقرا، به دلیل فقر، نمیتوانند در بسیاری از موقعیتها که موجد فرصت ثروت هستند حضور یابند. اساساً فقر، مانع تحرک فضایی افراد میشود. فقرا نمیتوانند هزینه حضور در موقعیتهای پربازده را تحمل کنند. آنها نمیتوانند سفرهای کاری داشته باشند که به آنها امکان شناسایی اوضاع بهتر را بدهد. از این گذشته، فرزندان خانوارهای فقیر هم نمیتوانند در آموزشگاههایی حاضر شوند که توان آنها را در مقایسه با افراد طبقه میانی افزایش دهد. بسیاری از مردم من، امکان برقراری ارتباطات همه جانبه و خصوصاً مالی و تجاری با خارج از مرزها را ندارند. آنها، اغلب، حیطه عملکرد مالی و اقتصادی خود را در شهر محل سکونت خود برنامهریزی میکنند. بنابراین، با نوسان و حول و تکان بازار محلی، متحمل ضرباتی میشوند که نمیتوانند آن را به بازارهای دیگر منتقل نمایند.
▬ (۳) سومین چیزی که باعث میشود، فقرای جامعه من، فقیرتر شوند، ضعف و زوال جسمانی خانوارهای کمتر برخوردار است. یک نمونه این دشواری را میتوان در کاهش سرانه مصرف شیر و لبنیات دید که مستقیماً بر هزینههای بهداشتی و کارآیی افراد تأثیر میگذارد. فقرا، بیش از اغنیا، اسیر بیماریهای مزمن میشوند، و صرفنظر از ناتوانی حاصل از بیماری، هزینههای کمرشکن بیماری را هم در این کشور متحمل میشوند.
▬ متناسب با این عامل، انزوای تکنولوژیک فقراست. اغنیا از طریق دسترسی به تکنولوژی، شانس خود برای افزایش بازدهی را تکثیر میکنند. امروزه تأثیر تکنولوژی بر کارآیی با تصاعد بالایی صورت میپذیرد. با استفاده از یک تکنولوژی جدید، کارآیی فرد در آن حیطه، چندین برابر میشود، و اگر بخشی از جمعیت، امکان بهرهوری از تکنولوژیهای جدید را نیابند، به سرعت مزیتهای خود را از دست خواهند داد.
▬ (۴) چهارمین عامل تشدید کننده فقر فقرا، حضور آنها در موقعیتهای پر ریسک است. همان طور که جامعهشناس مشهور آلمانی، اولریک بِک، بدرستی برآورد کرده است، توزیع ریسک در جامعه جدید، بر وفق هرمی صورت میپذیرد که کم و بیش، با هرم توزیع ثروت همساز و همراه است. رأس هرم، مدام مخاطرات را به سمت قاعده هرم میغلتاند. این نظریه مفهوم وسیع و متنوعی دارد. هم به لحاظ مکان جغرافیایی سکنای فقرا، پرمخاطره است، و هم به لحاظ حقوقی بهتر آماج اتهام قرار میگیرند، و هم به لحاظ اقتصادی در موقعیتهای پرمخاطره قرار دارند، و هم به لحاظ سیاسی و... . فقرا، بناچار، در موقعیتهایی مستقر میشوند که آماج سوء استفادهها و استثمارهاست. فقرا در معرض انحرافات اجتماعی هستند، در حالی که اغنیا توجهات و حمایتها را به سمت خود جلب میکنند.
مأخذ:رسالت
هو العلیم