حامد دهخدا
• «مثلث» پولداران/مقامات اداری/روشنفکران.
• پولداران در رأس، مقامات اداری که عمری طولانیتر از دولتها دارند، و روشنفکران و نخبگان فکری، سه قطب «مثلث»ی هستند که عملاً، توان خود را برای بلوکه کردن اراده «مردم» متمرکز میسازند.
• «مردم» به عنوان مجموعهای از انسانهای صاحب منافع مشترک در درون ثغور مشترک، نمیتوانند اراده خود را نافذ کنند. هم به آن خاطر که خودشان تودهای نامتجانس هستند و هم از آن روی که آن «مثلث» قدرت انتخاب بیشتری دارند.
• مشکل مربوط به مشارکت مردم در امور سیاسی، از ساز و کارهای قابل نفوذ احزاب و مطبوعات و تظاهرات و انتخابات و اعتصابات ریشه میگیرد که همه آنها به رغم پیش بینی وسط «مثلث» گیر میافتند.
• دموکراسی نشان داده است که میتواند جامعه را به سطح قابل قبولی از رفاه و رشد اقتصادی و کارآمدی سوق دهد. ولی شکست واقعی نظام مشارکت دموکراتیک، ناشی از عدم توان آن برای پشت سر گذاشتن مرحله شهری شدن و حرکت از عصر شهری به «دنیای خیلیشهری» با طبقه متوسط گسترده و مطالبه فزاینده «تنوع» است.
• در «دنیای خیلیشهری»، انقلابهایی پیاپی، در سطح نیروهای اجتماعی و نسلها، در سطح فرصتها و تهدیدهای رشد اقتصادی، و در سطح ایدهها و آرمانهای سیاسی در حال وقوع است که موفقیت هر ملتی بستگی به تسهیلاتی دارد که برای تحت کنترل قرار دادن این نیروهای انقلابی به کار میگیرد.
• خودمختاری و خواست مداخله در هر آنچه به امور عامه مربوط میشود، به یک مطالبه و آرمان عام و کلی بدل شده است، و با این احوال، ساختارهای متصلب حزبی و نخبگان دولتی و مقامات بوروکراتیک و باندهای روشنفکری موانع مهمی فرا روی این مطالبه هستند.
• تکنیکهای جدید ارتباطات و سیستمهای اطلاعاتی، سبب انقلابهای پیاپی اجتماعی و نسلی شده است، به نحوی که هر نسلی برای نسل پیشین، کم و بیش درک ناپذیر میشود و احزاب و مطبوعات و قوانین و ساز و کارهای مشارکت نسلهای پیشین به درد نسل نوین نمیخورد. این، باعث شده است که حتی مطالباتی که از دید مردم بدیهی به نظر میرسند، مانند مطالبه تعطیلی زندان گوانتانامو یا توزیع برابر بودجههای مربوط به حل بحران اقتصادی بین همه مردم، پاسخ درستی از سوی دولتهای دموکراتیک و احزاب و مطبوعات دریافت نکنند و خود را به شکل بسط نشستن در میدانها نشان دهند.
• این تکنیکهای جدید، همچنین، راه را برای افزایش گسترده بهرهوری اجتماعی هموار نموده و در طول زمان این نتیجه را خواهد داشت که شکاف بین نسلها و حتی شکاف بین انواع و اقسام افراد محیرالعقول گردد.
• انقلابهای پیاپی اقتصادی، ناشی از گسترش حیطه و دامنه فعالیت اقتصادی در مقیاسی جهانی و فرا رفتن سطح پیچیدگی از میزان قابل سنجش و پیشبینی است.
• حفظ تعادل در چنین جهان نامتعادلی به سرعت عملی بیش از آنچه در نظامهای دموکراتیک و ساز و کارهای متعارف حزبی و تصمیم سازیهای بوروکراتیک احتیاج دارد. این فضا، نوع بیسابقه و رادیکالی از نوسان بین رضایتمندیها و نارضایتیها را نزد همه افراد و اقشار اجتماعی پدید میآورد و سطح عمومی ناکامی و پرخاشگری در جامعه را افزایش میدهد.
• میتوان انتظار داشت که در سالهای آینده، ملتهایی که از لحاظ اقتصادی به پیشرفت نایل آیند که در سیستمهای اجتماعی و اقتصادی آنها ابتکارات فردی در حداکثر ممکن مورد استفاده قرار گیرد که این سطح از مشارکت، با امکانات و توش و توان دموکراسیها و نهادهای دموکراتیک فعلی قابل تحقق نیست و نیاز به یک پوستاندازی در ایدئولوژی سیاسی گریزناپذیر است.
• به این ترتیب، جوامع مدرن امروزی، که مرحله توسعه شهری را پشت سر میگذارند، صرفنظر از آنکه در چه سطحی از توسعه صنعتی باشند، باید راه حلی برای مسأله مشارکت مردم در امور عمومی بیابند. مشارکت مؤثر، مستلزم وجود انگیزههای شخصی در عین التزامهای اخلاقی برای همکاری در زمینههای عمومی است.