برداشتآزادازملویندفلور و اِوِرِتدنیس؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
▬ زبان در ارتباط چهره به چهره، کمون اولیه مدیا و وسیله ارتباطی است. این، اولین مقطع در دورهبندی ارتباطات جمعی است. ماهیت تاریخی و جمعی زبان در ارتباط چهره به چهره متکی بر محمل حافظه فردی و انتقال تجربیات از یک نسل به نسل بعدی است.
▬ گام بعد، نمایش افکار و تصورات به صورت نوشتاری، بر مبنای یک «رسانه» (medium) بود. یک «رسانه»، عبارت از وسیلهای است که اطلاعات به نحو فیزیکی از طریق آن ارسال میشود. اطلاعات، شامل اطلاعات صوتی، نوری، امواج رادیویی و... هستند که در طول زمان یا مکان منتقل میشوند. در واقع، «رسانه» مورد بحث یک شیء یا مجموعهای از اشیاء هستند که به منظور تحقق اهداف بالا، یعنی انتقال پیام در طول زمان و مکان مورد استفاده قرار میگیرد تا بشر قادر به انتقال، دریافت و تفسیر اطلاعات و پیامها شود.
▬ «رسانه»ای که در نوشتن از آن استفاده میشود، به دلیل وجود برخی قابلیتها در نمایش افکار و عقاید چه به صورت تصاویر یا نشانها و سمبلهای گرافیکی، همواره صاف و مسطح بوده است. این علائم و نشانهها مجموعهای هستند که از نظر فرهنگی مورد قبول و توافق استفاده کنندگان از آن قرار دارند.
▬ کوششهای اولیه برای نشان دادن افکار توسط نقاشی و تصویر که در عین حال، تلاشی نیز برای ایجاد خط به حساب میآمد، در نقاشیهای روی دیوارههای غارها متجلی شده است. ۲۰ تا ۱۵ هزار سال قبل، هنرمندان ناشناسی دیوارههای غارهایی را که اکنون در اروپای جنوبی قرار دارند با صدها گونه نقاشیهای واقعاً دیدنی و نمایشی آراستند.
▬ یکی از اولین اشکال نوشتن مربوط به افکار نگاری یعنی نشان دادن عملی یک موضوع ذهنی یا عینی معین با استفاده از شکل بود. این سیستم توسط مصریها، چینیها و مایاها و دیگران به صورت مستقل پدید آمد. با وجود آن که امروزه نوشتن همه جا معمول است با این حال، تابلوی مقابل نشان میدهد که ما هنوز از پدیده افکارنگاری برای ذخیره و باز یافت و درک مجدد اطلاعات استفاده میکنیم.
▬ مشهورترین آنها در لاسکو (Lascaux) فرانسه و آلتامیرا (Altamira) در اسپانیا قرار دارند. این نقاشیها، گاوهای کوهاندار رنگآمیزی تصاویر از آنها استفاده میشد و سایر وسایل ساده بودند. رنگهای مورد نیاز از چربی حیوانات که با ذغال و پودر خاکهای رنگی درخشان مخلوط شده بود، به دست میآمد.
▬ جنبههای هنری نقاشیهای قبل از تاریخ، واقعاً جالب توجه است. این نقاشیها با استفاده از رنگهای زنده و درخشان، از هماهنگی خاصی بین اجرا برخوردار است که حتی در عصر حاضر نیز جالب به نظر میرسد. در واقع، این نقاشیها نشان میدهند که خالقان آنها به اصول مدرن نقاشی مسلط بودهاند. پابلو پیکاسو بعد از مشاهده نقاشیهای غار آلتامیرا جمله جالبی به زبان آورد. او گفت که نقاشان امروزی نسبت به دانش نقاشان ما قبل تاریخ که این آثار را به وجود آوردهاند چیزی بیشتری درباره رنگ و ترکیب اجزای نقاشی نمیدانند.
▬ با وجود همه خواص هنری این نقاشیها و اهمیت والای آنها، استفاده از نقاشی به عنوان وسیلهای برای برقراری ارتباط، امکانات محدودی را عرضه میدارد. مفهوم واقعی آنها و علل اصلی ترسیم آنها برای اغلب بینندگان نامکشوف باقی مانده است.
▬ با این حال، افکارنگاری با استفاده از ترسیم و نقاشی، یک گام مهم در توضیح اشیاء و حوادث بود. حتی اگر این نقاشیها ابزاری برای تداعی معانی به حساب آید، به هر حال، نوعی وسیله به نسبت قوی، برای یادآوری برخی حوادث مهمی بود که تنها لحظاتی از آنها به تصویر کشیده شده بودند. نقاشیهای دیواری احتمالاً به یک نقال کمک میکردند تا با استفاده از آنها تمامی ماجرای شکار یا جنگها را برای بینندگان و شنوندگان خود باز گوید. در واقع، در مقایسه با مواقعی که نقالان هیچ گونه نوشته یا وسیلهای برای ضبط رویدادها نداشتند، نقاشی دیواری بهترین وسیله محسوب میشد. نقاشی، یکی از مهمترین خواص کتابت یعنی ضبط حوادث را در خود داشت. نوشتن در همه اشکال آن، ابزاری برای حفظ افکاری بود که مدتها قبل گفته شده بود. اکنون نیز به عبارتی دیگر و با استفاده از زبان مصطلح در کامپیوترهای امروزی، کتابت روندی برای ذخیره اطلاعات به حساب میآید. دقیقاً به همان دلیلی که ما امروزه درصدد ساخت حافظههای کامپیوتری بزرگتر و بزرگتر هستیم، انسانهای اولیه نیز به نقاشی به عنوان وسیلهای نگاه میکردند که با استفاده از نشانههای زبانی، آنها را از محدودیتها و نواقص ذهن بشری برای حفظ جزئیات حوادث، بری میداشت.
▬ کتابت و نوشتن هدف دیگری را نیز دنبال میکرد. نوشتن باعث میشد کسانی که خود شخصاً شاهد عینی حوادثی نبودند با خواندن یادداشتهای کسانی که آن حوادث را به تحریر کشیده بودند، خود را در جای بیننده واقعی بیایند. ولی، توسعه مفاهیم موجود در نقاشیهای اولیه کافی نبود. فقط نقاشان اولیهای که تصاویر را کشیده بودند، میتوانستند حوادثی را که منجر به کشیدن این نقاشیها شده بود به خاطر آوردند. گام دوم، در تکامل نوشتن آن بود که اشکال نوشتن و تفسیر معانی آنها به صورت استاندارد در آید. تحقق این هدف، ده هزار سال وقت برد!
░▒▓ از علایم هیروگلیف تا الفبای امروزی
▬ حتی قبل از آن که نوشتن تکامل یابد، مردم از یک سیستم علایم غیرشفاهی پیچیده برای ارتباطات استفاده میکردند. آنها از طریق آرایش بخصوص موهایشان، شیوه لباس پوشیدنشان، نحوه احترام به مجسمهها و یادبودهایشان یا بلاگردانهایی که میآویختند، جواهراتی که داشتند، تاجهایی که بر سر میگذاشتند، و سایر اشیاء و زیورآلات، با یکدیگر ارتباط برقرار میکردند. آنها از این وسایل استفاده میکردند تا موقعیت اجتماعی، قدرت، وضعیت تأهل، قابلیتها، مشاغل، عضویت فامیلیشان و دهها معنای دیگر را که برای زندگیشان در آن جامعه حیاتی بود، نشان بدهند.
▬ به هر حال، از ۴۰۰۰ سال قبل از میلاد مسیح به این طرف، مردم نوشتههای خود را به گونهای شکل دادند و به نظم درآوردند که امروزه میتوان آنها را بازخوانی نمود. آنها در سطوح مختلفی یادگارهای گرافیکی متکی بر علایم از خود باقی گذاشتند، روی ظروف سفالی، زنبیلها و سبدها، چوب دستیها، البسه، دیوارها، پوست حیوانات، تنه درختان، سنگها و حتی برگها. مردم آن عصر، روی این «رسانه»ها منبعی غنی از علائم، نشانهها، نقاشیها، موضوعات و مفاهیم تزیینی را برای ابلاغ آراء و دیدگاهها و عقاید مهم اجتماعی، پدید آوردند.
░▒▓ ارائه عقاید و دیدگاهها با استفاده از نشانههای کتبی
▬ در زمان نامشخصی بین ۴۰۰۰ تا ۵۰۰۰ سال قبل از میلاد مسیح، مردم در نقاطی از شرق نزدیک، به استفاده از علائم گرافیکی قراردادی برای ثبت عقاید و نظراتشان روی آوردند که تا حدودی یکنواخت و استاندارد شده بود. این مردم، کشاورز بودند و نوشتن برای آنها در واقع، ارضای نیازشان برای حفظ دقیق مناطق تحت مالکیت و مرزهای مزارع، مقدار فروش غلات و مسائلی نظیر آنها بود.
▬ برخی از این افراد تاجر بودند و به ثبت دقیق مالالتجاره سود و کالاهای رد و بدل شده نیاز داشتند. پرندگان، خورشید، دستهای از گیاهان، قایق، سر یک گاو نر، قسمتی از بدن حیوانات از نشانههای مورد استفاده آنها بود. نوشتن به مفهوم فنی آن از زمانی آغاز شد که چنین اشکال گرافیکی، مفاهیم استاندارد و یکسانی را به خوانندگان خود منتقل کردند. بنا بر این، برای آنهایی که قوانین این نوشتارها را درک میکردند، تصویری از یک انسان نشان دهنده یک مرد یا زن، یک ترسیم نه چندان دقیق از خورشید و طلوع آن نشان دهنده یک روز، نمایش پاهای آدمی به معنای پیاده روی و راهپیمایی و خطوط موجدار، نشان دهنده آب بودند. استفاده از این قراردادهای گرافیکی در واقع، نوعی نوشتن محسوب میشد. برای اینکه هر کدام از این سمبلها فقط و فقط یک معنی را تداعی میکرد و وقتی در کنار یکدیگر قرار میگرفتند، میتوانستند ناقل یک داستان باشند. به عنوان مثال از کنار هم قرار دادن سمبلهای بالا میتوانیم نتیجه بگیریم که یک مرد یک روز کامل در کنار رودخانه راه رفته است. این نوع نوشتن را معمولاً نقاشی عقاید و آراء یا افکارنگاری میگویند.
▬ مصریها بین ۴۰۰۰ تا ۵۰۰۰ سال قبل از میلاد مسیح شکل جالبی از افکارنگاری را به وجود آوردند. خط هیروگلیف آنها در واقع، یک نوع افکارنگاری است و هر نمودار و سمبلی نشان دهنده یک فکر و اندیشه مستقل محسوب میشود. سپس، آنها سیستم فونتیک را وارد کار خود کردند، ولی این اقدام را فقط برای حروف بیصدا انجام دادند و برای حروف صدادار نتوانستند حرفی را بگمارند. بنا بر این، ما امروزه زبان مصر قدیم را نمیتوانیم تلفظ نماییم.
▬ برای اینکه افکار و عقاید خاصی را با استفاده از تصاویر بیان میکنند. این نوع نگارش را گاهی تصویر نگاری نوشتاری هم میگویند. این روش نوشتن برخی اوقات با تمام دقت میتوانست حتی عقیده و نظری را با نقاشی نشان دهد و برخی مواقع صداهایی را نیز تداعی کند. این گونه افکارنگاری به شکل کاملاً مستقلی در جوامع مصر، چین و اقوام مایا در امریکای جنوبی توسعه یافت. در عمل افکارنگاری منجر به تکمیل و ارائه مجموعهای از علائم و نشانههای ترسیمات فکری شد و بر غنای گنجینه این نقاشیها افزود. یک نقاشی یا دیاگرام مستقل برای هر نوع فکر معینی لازم بود. تا ضبط یا نقاشی شود. به هر حال، بتدریج که جامعه و فرهنگ آن پیچیدهتر میشد، افکار و عقاید جدید و زیادی شکل میگرفت که باید نشانههای مستقلی برایشان در نظر گرفته میشد. این مسأله باعث افزایش پیچیدگیهای مربوط به اینگونه کتابت به دلیل افزایش تعداد نشانهها یا سمبلهای استاندارد میشد. در یک جامعه پیچیده، اینگونه نوشتن واقعاً دست و پاگیر و متضمن زحمت زیادی بود.
▬ در نهایت، شمار نشانههایی که در سیستم افکارنگاری لازم است به گونه سرسامآوری افزایش یافت. خط هیروگلیف (نوشتاری مقدس) که در دوران اولیه خاندانهای سلطنتی مصر به کار میرفت، فقط از حدود ۷۰۰ نشانه نمایشی متفاوت استفاده میکرد. خط چینی سنتی که امروزه رایج است و برای ارتباطات معمولی از آن استفاده میشود به حدود ۴۰۰۰ نشانه نیاز دارد. در واقع، چینیهای دانشگاهی و تحصیل کرده ممکن است با ۵۰۰۰۰ نشانه آشنایی داشته باشند. بنا بر این، زبان تفکر یا سیستم افکارنگاری میتواند برای یادگیری و استفاده بسیار دشوار باشد. از نظر تاریخی، وقتی چنین سیستمی رایج بود، اکثریت جمعیت بیسواد باقی میماندند و نمیتوانستند به سادگی خواندن و نوشتن بیاموزند. بسیاری از فرمانروایان قدرتمند، قادر به خواندن و نوشتن نبودند و مانند عادی به نویسندگان و کتابان نیاز داشتند. به دلیل جایگاه ممتازی که کاتبان در اینگونه موارد داشتند، از موقعیت اجتماعی و مالی والایی برخوردار بودند.
▬ برای نخستین بار، نوشتن با استفاده از حروف الفبای سومریان در ۲۰۰۰ تا ۳۰۰۰ سال قبل از میلاد آغاز شد. آنها با استفاده از قلمهایی خاص بر روی صفحات گلی نرم آثاری را به وجود آوردند که نتیجه آنها ایجاد خطوط میخی بود. این الواح گلی با پختن حفظ میشد. هر کدام از این سمبلها نشان دهنده یک صدای مخصوص یا سیلاب بود بدون توجه به اینکه جملات چگونه با استفاده از حروف ساخته میشد، پیش گرفتن این روش برای ساختن کلمات به چند صد سمبل بیشتر نیاز نداشت که بسیار از هزاران علامت افکارنگاری بود. در حدود پانصد سال قبل از میلاد مسیح، یونانیان به صورتی عالی از این فکر استفاده کرده و با حدود ۲۴ حرف، همه کلمات زبانشان را ساختند.
▬ اختراع یا ابداع الفبا و نیز تدوین کتاب (ابتدا دست نوشتهها) تحولات دورانساز شمرده میشوند اختراع الفبا در واقع، کار را که با سیستم افکارنگاری، فعالیتی سری و پیچیده مینمود، به قدری ساده نمود که به یک بازی بچهگانه شبیه است، همه ما در کودکی به یادگیری الفبا پرداختیم و آموختیم که حروف صدادار و بیصدا تنها تشکیل دهنده مجموعه الفبا هستند. همراه یادگیری اعداد و سیستمهای شمارش ده دهی، و نیز با استفاده از نشانههای نقطهگذاری، فشردهسازی و خلاصهنویسی کلمات یا به اصطلاح کلمات کوتاه شده و غیره هر فکر و عقیده را میتوان به شکل کلمات یا به عبارتی حروف بر گرداند و برعکس با خواندن مجموعهای از این کلمات میتوان به تفکری که در پشت آنها قرار دارد پی برد.
░▒▓ منشأ الفبای انگلیسی
▬ در حدود۲۰۰۰ سال بعد از آغاز اولین کوششها برای نوشتن الفبا این کار به آن صورتی که ما میشناسیم به انجام رسید و توسعه یافت، به شکلی که آن را برای خواندن این مطالب مورد استفاده قرار میدهید.
▬ الفبای کنونی انگلیسی، از رومیان به ارث رسیده است. رومیان هم الفبا را از اتروسکنها یا گرفته و آنها هم این نوآوری را از یونانیان آموخته بودند. البته یونانیان هم مخترع این فکر نبودند آنها، ریشه الفبا خود را از فنیقیها و آشوریان و بابلیها گرفتند و بابلیان هم از سومریان این ابداع را به ارث بردند. و احتمالاً سومریان مخترعان اصلی الفبا بودند.
▬ گویا سیستم آوایی زبان انگلیسی، به زمانی مربوط میشود که سومریان شروع به استفاده از خط میخی برای ضبط برخی اسناد کردند. سومریان قومی کشاورز بودند که در فاصله ۳۰۰۰ تا ۱۷۰۰ سال قبل از میلاد مسیح زندگی میکردند، کشور آنها بین رودخانههای دجله و فرات واقع بود و به اصطلاح هلال سبز یا حاصلخیز نامیده میشود. این منطقه شامل مناطقی از عراق، بین رودخانههای دجله و فرات، به علاوه قسمتهایی از اسراییل امروزی، اردن، سوریه، ترکیه و ایران میشود. این بخشی از دنیای باستان بود که اولین تمدن بشری از آنجا شروع شد.
▬ سومریان دریافتند که تکهای گل مرطوب که در یک جعبه قرار گرفته باشد، رسانهای بسیار عالی برای نگاشت خط میخی است و حداقل در مقایسه با سنگ، ابزاری سهل به شمار میآید.آنها نقاشیهای کوچکی را در سطوح گلی با قلمهای تیز برای بیان عقاید و افکار خود، ترسیم میکردند. آنها بسیار این تصاویر را به شکلی عالی استاندارد کردند، آن همه به صورتی کاملاً مجرد که کمترین نشانه ظاهری با افکاری که بیان میکرد، نداشت یکی از دلایل این امر آن بود که کاتبان و نقاشان قلمهای خود را تیزتر میکردند و نوک این قلمها به نحوی بود که دیگر برای نقاشی تصاویر واقعی زندگی مناسب نبود. دوباره فناوری رسانه ارتباطی را شکل داد. آنچه که نهایتاً سومریان به صورت دستاوردی بزرگ ارائه کردند آن بود که هر صدایی را با یک نشانه گرافیکی نمایش بدهند. در سیستم آنها، صداها شامل سیلابهای کلمات بودند که با نشانههایی مشخص میشدند در واقع، صداهای ساده و نشانههای آنها به عنوان الفبای امروزی، بعداً ایجاد شدند.
▬ نظام کتابت خط میخی سومریان، با وجود آن که در مقایسه با سیستم الفبای امروزی کاملاً پیچیده بود، هر سمبل و نشانهای در آن مشخص کننده صدای خاصی بود و نه افکار و افعال ویژه که این نظام یک جهش و پیشرفت تاریخی بود. در واقع، این یک نوآوری که جوامع دیگر آن را توسعه دادند و سادهاش کردند.
▬ از ۵۰۰ سال قبل از میلاد، یونانیان از میان انواع مختلف سیستمهای الفبا یک مجموعه حروف الفبا با کارایی بالا و دارای حروف صدادار را به کار گرفته. استاندارد شدن الفبا در یونان، فرهنگ یونانیان را پر بارتر ساخت. به عنوان مثال در ۴۰۳ سال قبل از میلاد در آتن قانونی به تصویب رسید که استفاده از یک نوع الفبا را (الفبا ایونی) در تنظیم همه اسناد را اجباری کرد. الفبای ساده شده و استاندارد باعث افزایش تعداد باسوادان و بهبود وضعیت آموزشی توده مردم شد بسیاری از عناصر فرهنگ یونانی از آن به بعد، به پایههای مهم فرهنگ مغرب تبدیل شد که در فرهنگ معاصر انگلیسی و امریکایی نیز حضور آن، محسوس است. علت همه این پیشرفت آن سود که یونانیان زبانی داشتند که میشد آن را نوشت.
░▒▓ وسیله ارتباطی قابل حمل
▬ نوشتار فونتیکی یا نمایاندن هر صدایی با یک سمبل یا نشانه، تنها نوآوری نبود که فرهنگ یونانی را پربارتر ساخت. عامل مهم دیگر در این زمینه همانا بهکارگیری رسانه قابل حمل برای نقل و انتقال اینگونه اطلاعات مکتوب بود. با وجود ۳۰۰۰ سال قبل از میلاد مسیح، مصریان پاپیروس را که کلمه Paper به معنای کاغذ از آن گرفته شده است اختراع کردند. پاپیروس یک نوع نی بلند بود که در مناطق باتلاقی رود نیل به وفور میرویید و ساقههای آن تا ۲ اینچ قطر داشت.
▬ ساقهها در ورقههای نازکی بریده شده و هر لایه به صورت عمودی یا ضربدری به یکدیگر چسبانده میشد و تحت فشار قرار میگرفت و سرانجام بعد از خشک شدن، به چیزی شبیه کاغذهای امروزی تبدیل میشد که برای نوشتن با قلم نقاشی یا قلم نی مناسب بود. این صفحات برخی اوقات به یکدیگر متصل میشدند و طومار بلندی را به وجود میآوردند که در واقع، اجداد کتب امروزی محسوب میشوند.
▬ اختراع پاپیروس، راه حل فن شناختی بسیار بزرگی بود ولی به دلیل آن که منابع پاپیروس توسط مصریان و سپس، رومیان کنترل میشد، دستیابی به آن سخت بود و مداومت نداشت. بتدریج که کتابت توسعه یافت وسایل جدیدی به جای کاغذ ابداع شدند. یکی از ابداعات مهم در این مورد استفاده از پوست حیوانات بود. پوست گوسفند یا بز را دباغی میکردند. استفاده از پوست گوساله نیز مرسوم بود که از تکههای مختلف پوست گوسالههای جوان که به یکدیگر متصل شده بود، تشکیل میشد این به اصطلاح رسانههای نوشتاری، بسیار گران قیمت بودند. از پوست یک حیوان فقط چند صفحه معدود به دست میآمد. با این حال، پوست حیوانات با دوام بود و باعث شد چند طومار باستانی تا زمان حاضر دوام بیاورد و خراب نشود.
مآخذ:...
هو العلیم