حامددهخدا
• کوبیده شدن سرها به سقفها...
• میدان التحریر/لندن/پاریس/نیوجرسی/اعتراض...
• این روزها، همه جا، تقاضای فزاینده برای «اعتراض»، مسألهزا شده است.
• «اعتراض» به «تکنولوژی سلطه» که به قدری توسعه یافته است که دیگر، در هیچ نهاد دموکراتیکی به روی سلطهگران بسته نیست.
• از این زاویه که بنگریم، مسأله اعتراضهای خارج از ساز و کارهای شناخته شده، منحصراً دشواری فراروی حکمرانان خاور میانه نیست. این، تنها کشورهای خاور میانه نیستند که درگیر «اعتراض»های آشکار و پنهان هستند، بلکه...
• اغلب کشورهای دنیا، با پرسشها و مطالبات گسترده بیپاسخ که با بحران جهانی اقتصاد ابعاد گستردهای یافته است، آماده دیدن صحنههایی شبیه «میدان التحریر» هستند.
• مردم میگویند که چه میخواهند، ولی آنچه آنها میخواهند، یا اصلاً عملی نیست، یا قدرتهای بزرگتر رویاروی عملی شدن آن ایستادهاند.
• وقتی ساختمان حزب حاکم انگلیس، به یک ساختمان جنگ زده تبدیل میشود، جامعهشناس مبهوت میشود.
• بریتانیا، همان کشوری است که در آن، ظرفیتهای متنوع مشارکت سیاسی از حزب و انتخابات گرفته تا مطبوعات ریز و درشت و تظاهرات آزاد و اعتصاب فراهم است، ولی این ظرفیتها به انتهای توان خود برای هضم مشارکت سیاسی رسیدهاند.
• وقتی شماری از جوانان سعی میکنند مشابه میدان التحریر را در لندن بسازند، و وقتی سالهاست که عید ژانویه به صحنه سوزاندن معترضانه (و نه تفریحی) صدها اتومبیل بدل میشود، لرزه بر اندام جامعهشناسان و سیاستشناسان دنیا میافتد.
• آنچه امروز در بریتانیا، ایتالیا، فرانسه و ایالت نیوجرسی ایالات متحده میگذرد، به همانجا محدود نخواهد ماند.
• حتی فکر میکنم که مواجهه با چنین نسلی مسأله ما هم هست. واقع آن است که جنبش سبز، با ابعادی بزرگتر از رهبران نحیفش، علائم ظهور نسل z بود که به آستانههای ارضاء از سیاست دموکراتیک رسیده است.
• اساساً، این نسل، چیزی که نمیتواند تحمل کند، دموکراسی با چهارچوبهای تنگی است که عملاً اعمال اراده مردمی را که از ابتدا ناشدنی بود، ناشدنیتر جلوه میدهد.
• آنان که فکر میکنند که ما باید همچون «از ما بهتران دنیا»، احزاب آزاد و امکان تظاهرات رها و حق آتش زدن سطل آشغالها را به رسمیت بشناسیم، و با آن به مماشات برخورد کنیم، بیایند و ببینند که جوانان پاریسی به آتش زدن هزاران اتومبیل روی آوردهاند، و جوانان انگلیسی جز با شکستن شیشه، آن هم شیشههای نمای ساختمان حزب حاکم و فروشگاههای مکدانلد ارضاء نمیشوند.
• کار دموکراسی از جایی ایراد دارد.
• به این معنا که مشکل خاورمیانه صرفاً چیزی از جنس عقبماندگی در مکانیسمهای مشارکت سیاسی نیست، بلکه در بخش عمدهای بخشیاز یک دشواری جهانی است...
• مسأله خاور میانه علائمی از بروز مسأله جهانی مشارکت سیاسی در سرزمینهایی است که همسان با فرانسه، انگلستان، ایتالیا و یکی از ایالت نیوجرسی امریکا، این روزها، شاهد به سقف خوردن ظرفیت مشارکت سیاسی و دموکراسی است. دموکراسی بیش از پیش بنبست خود را نشان میدهد.
• مسأله، فقط در کشورهای خاورمیانه نیست.
• نوعی بحران عمومی مشارکت سیاسی وجود دارد و خودنمایی میکند و ادعای اصلی آن این است: مکانیسمهای متعارف مشارکت سیاسی، از انتخابات و حزب و مطبوعات گرفته تا تظاهرات آرام، دیگر پاسخگوی مطالبات بیپاسخ شهروندان برای مشارکت سیاسی نیست.
• بیگمان، دموکراسی ارضاء کننده نخواهد بود.
• اگر آرمان مردم مصر و ترکیه، دستیابی به آن چیزی باشد که امروز انگلیسیها الگوی تمامنمای آن محسوب میشوند، از هماکنون معلوم است که نسل z جوانان مصر و ترکیه، مانند نسل امروزیهای انگلیسی و فرانسوی و امریکایی ارضاء نخواهند شد. راه دیگری باید جست...
• نوع و درک شهروندان از مشارکت سیاسی به نحوی است که با این راه و روشها تشفی نمییابد.
• پس، کار، دشوار شده است.
تحلیل نظری موضوع
• مسأله مشارکت در امور سیاسی دارای ماهیتی متناقض و متضاد گردیده است. منظور از مشارکت سیاسی، شرکت واقعی در اتخاذ تصمیمات عمومی و محلی بر سر موضوعاتی است که برای اتباع یک کشور حایز اهمیت است.
• ایدئولوژی و نهضت سیاسی لیبرال، در اصل، نشانگر حرکتی در جهت ایجاد مبنایی برای مشارکت کاملتر در سیستم اجتماعی و سیاسی در سالهای نخستین عصر صنعتی بوده است که دیگر جوابگوی نیازها نیست.
• پس از آنکه پایهگذاران و روشنفکران لیبرال توانستند قدرت را در دولت، پارلمان، مطبوعات، و احزاب به دست آوردند، به سرعت توانمندی و ظرفیت خود را برای برقراری سلطه و زد و بند، به اندازه نظامهای سوسیالیستی و حتی بدتر از آن، نشان دادند.
• این زد و بند، برای ما ایرانیها تجربه آشنایی است؛ پیوند میان روشنفکر اصلاحات و قدرت و پول کارگزار.
• به علاوه، برای نظامهای دموکراتیک فعلی بسیار دشوار است که از این قالب خارج شوند. هیچ یک از آنها نتوانستهاند خود را از سیستمی که در آن، گروهی برگزیده جامعه و نهادهای مدنی را تحت کنترل دارند، به نظامی بدل نمایند که عامه مردم از طریق آزادی واقعی اطلاعات و انتخابات و مشارکت و نظارت، در شکل بخشیدن به آیندهشان شرکت دارند.
• نهادهای مشارکتی عملاً به پاتوقی برای ثروتمندان و قدرتمندان بدل شدهاند.
• اندیشه اصلی دموکراسی، اساساً و از لحاظ ماهیت، حکم ناکجاآباد را دارد. از ابتدا ماهیت ناکجاآباد داشت. در این مرام سیاسی، از مردم خواسته شده است که حاکم بر سرنوشت خود باشند؛ سپس، حزب و مطبوعات را به عنوان فرمولی سیاسی مطرح میکند که منظور اصلی و ناگفته از آن، کنترل نهضت کارگران و سپس، حکومتهای دموکراتیک مردم، توسط گروهی نخبه اقتصادی و سیاسی است.
• بعداً بوروکراتها و تکنوکراتها هم به بازی اضافه میشوند و مقامات دموکراتیک را به اقدامات غیر کارشناسی متهم، و بدین طریق، اراده ملت را محدود میکنند. آنها عملاً مکانیسمی سلسله مراتبی برای کنترل حکومت ایجاد میکنند که در سرتاسر نیمه دوم قرن بیستم و در قرن بیست و یکم، میتوان عنوان «دموکراسی توتالیتر» را نام مناسبی برای آن دانست.
• پس فکر میکنم که دموکراسی توتالیتر، از ابتدا سه ضلع داشت که در جریان اتحادی با یکدیگر، مردم را گیر میانداختند و هدایت میکردند: ثروتمندان، روشنفکران، و بوروکرات ها.
• به هر حال، اکنون معلوم شده است که احزاب و مطبوعات دموکراتیک، نه در کنترل جامعه موفق بودهاند، و هم نتوانستهاند، عملاً جوامع را به ترتیبی به حرکت درآورند که به هدفهای اجتماعی محوری یعنی عدالت و آزادی دست یابند.
• این مطلب ادامه دارد...
زد و خورد ها و آشوب های خیابانی و سطل زباله سوزاندن ها که به عنوان رویه های معمول دموکراسی خواهان ایرانی و جنبش سبزی و معترضین اروپایی اشاره می کنید در همین دوران انقلاب ایران 57 نیز اتفاق افتاده اما از آنها به بزرگی و شهادت یاد می شود! بنا براین همه ی این آشوب گری ها در اکثر حرکت ها و جنبش ها معمول است .
یکشنبه بود و طبق معمول هر هفته
رزی ، خانم نسبتا مسن محله ، داشت از کلیسا برمیگشت …
در همین حال نوه اش از راه رسید و با کنایه بهش گفت :
مامان بزرگ ، تو مراسم امروز ، پدر روحانی براتون چی موعظه کرد ؟!
خانم پیر مدتی فکر کرد و سرش رو تکون داد و گفت :
عزیزم ، اصلا یک کلمه اش رو هم نمیتونم به یاد بیارم !!!
نوه پوزخند ی زد و بهش گفت :
تو که چیزی یادت نمیاد ، واسه چی هر هفته همش میری کلیسا ؟!!
مادر بزرگ تبسمی بر لبانش نقش بست .
خم شد سبد نخ و کامواش رو خالی کرد و داد دست نوه و گفت :
عزیزم ممکنه بری اینو از حوض پر آب کنی و برام بیاری ؟!
نوه با تعجب پرسید : تو این سبد ؟ غیر ممکنه
با این همه شکاف و درز داخل سبد آبی توش بمونه !!!
رزی در حالی که تبسم بر لبانش بود اصرار کرد : لطفا این کار رو انجام بده عزیزم
دخترک غرولند کنان و در حالی که مادربزرگش رو تمسخر میکرد
سبد رو برداشت و رفت ، اما چند لحظه بعد ، برگشت و با لحن پیروزمندانه ای گفت :
من میدونستم که امکان پذیر نیست ، ببین حتی یه قطره آب هم ته سبد نمونده !
مادر بزرگ سبد رو از دست نوه اش گرفت و با دقت زیادی وارسیش کرد گفت :
آره ، راست میگی اصلا آبی توش نیست
اما بنظر میرسه سبده تمیزتر شده ، یه نیگاه بنداز …!
با تشکر
شباهنگ