دکتر حامد حاجیحیدری؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
▬ «تردد انسانی به مثابهی مصرف، توریسم، این محصول فرعی تردد کالاها، از بنیاد در تفریحی خلاصه میشود که عبارت است از رفتن و بازدید کردن از آنچه پیش پا افتاده شده است. راهاندازی اقتصادی آمد و شد به جاهای متفاوت فینفسه ضامن همارزی آنهاست. همان مدرنیزه کردنی که زمان را از سفر ستانده، واقعیت فضا را هم از آن سلب کرده است» (ص. ۱۶۴).
▬ «برای هر دم با خود یکسانتر شدن و نزدیکتر شدن به یکنواختی راکد است که فضای آزاد کالا مدام تغییر میکند و بازسازی میشود» (ص. ۱۶۳).
▬ «گر چه همهی قوای تکنیکی اقتصاد کاپیتالیستی را باید همچون عواملی جداییساز دریافت، اما، شهرسازی تجهیز پایگاه عمومی این عوامل، آمایش مناسب رشدشان، و اصلاًتکنیک جدایی است؛ »
«شهرسازی انجام دادن مدرن وظیفهی بیوقفهای است که قدرت طبقاتی را محفوظ نگاه میدارد: حفظ اتموارگی زحمتکشانی که شرایط شهری تولید آنها را به طور خرناکی مجتمع ساخته بود. …روند عام ایجاد انزوا، که واقعیت شهرسازی است، در عین حال، باید براساس ضرورتهای قابل برنامهریزی تولید و مصرف شامل نوعی ادغام مجدد کنترلشدهی زحمتکشان هم باشد. ادغامشوندگی در سیستم باید افراد منزوی شده را به حیث افرادی با هم منزوی باز در خود بگیرد. …برای نخستین بار نوعی معماری جدید، امری که در هر یک از دورههای پیشین مختص ارضای طبقات مسلط بود، مستقیماً برای فقیران به وجود آمده است. …همین نوع معماری به مثابهی زمینهی مناسب برای کاشتن نوع جدیدی از هستی اجتماعی، با شروع صنعتی شدن کشورهایی که از این لحاظ عقب ماندهاند، در همه جا پدیدار میگردد».
«…برههی کنونی، برههی خودویرانگری محیط شهری است. ترکش انفجار شهرها بر روی دهات پوشیده از «تودههای بیشکل تفالههای شهری“…، به طور بیواسطه تابع الزامات مصرف است. …سازماندهی تکنیکی مصرف فقط سرلوحهی آن انحلال عامی است که بدینسان، شهر را به صرف کردن خویش [تحلیل بردن خود] کشانده است».
«…تاریخ جهانشمول در شهر زاده شد و در برههی پیروزی قطعی شهر بر روستا به بلوغ رسید. …اگر تاریخ شهر تاریخ آزادی بوده، تاریخ جباریت و دستگاه اداری دولتی هم بوده، دستگاهی که توأم با روستا شهر را هم کنترل میکند. شهر تا کنون فقط میدان نبرد برای آزادی تاریخی بوده و نه تصاحب آن. شهر میانجای تاریخ است، زیرا، هم محل تمرکزیابی قدرت اجتماعی، و هم آگاهی از گذشته است».
«…شهرسازی با ویران کردن شهرها به بازسازی شبه روستایی میپردازد که در آن هم روابط طبیعی روستای قدیم، و هم روابط اجتماعی مستقیم و مستقیماً زیر سؤال قرار گرفتهی شهر تاریخی از بین رفته است. این شبه روستا یک جمعیت دهقانی جدید مصنوعی است. …پراکندگی در فضا و ذهنیت محدود که همواره بازدارندهی دهقانان در اقدام به عمل مستقل و اظهار وجود به مثابهی نیروی خلاق تاریخی بوده، اینک بار دیگر خصلتساز تولیدکنندگان میگردد» (صص. ۸-۱۶۳).
پیشنهاد حلی گی دبور:
▬ «بزرگترین ایدهی انقلابی دربارهی شهرسازی، ایدههای شهرشناسانه، تکنولوژیک، یا زیباییشناختی نیست. این ایده عبارت است از تصمیم به بازسازی یکپارچهی هر خطه مطابق با نیازهای قدرت شوراهای زحمتکشان» (ص. ۱۶۹).
مآخذ:...
هو العلیم