فیلوجامعه‌شناسی

مروری‌به‌گی‌دوبور(۸): مؤلفه‌های‌جامعه‌ی‌نمایش/ ۷.شکل‌گیری‌وتقویت‌نامحسوس‌مخاطرات

فرستادن به ایمیل چاپ

دکتر حامد حاجی‌حیدری؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬    «نمایش پنهان نمی‌کند که نظم اعجاب‌انگیزی را که برقرار ساخته خطراتی چند احاطه کرده است. آلودگی اقیانوس‌ها و تخریب جنگل‌های استوایی روند تجدید اکسیژن زمین را به خطر انداخته؛ لایه‌ی ازن زمین در برابر پیشرفت صنعتی به سختی تاب می‌آورد؛ تشعشعاتی که منشأ هسته‌ای دارند به طرزی غیر قابل برگست بر هم انباشته می‌گردند. تنها جمع‌بندی نمایش این است که مهم نیست. او فقط درباره‌ی موعد و مقدار حاضر است بحث کند؛ و فقط از این لحاظ می‌تواند اطمینان خاطر دهد».
«روش‌های دموکراسی نمایشی، بر خلاف وحشی‌گری صرف دیکتات توتالی‌تری، بسیار انعطاف‌پذیرند. می‌توان نام چیزی را نگاه داشت هر چند خود آن در خفا عوض شده باشد…. هم‌چنین، می‌توان نام چیزی را عوض کرد هر چند خود آن در خفا ادامه یافته باشد. برای مثال، در انگلستان کارخانه‌ی بازیابی زباله‌های هسته‌ای وایندسکال پس از آتش‌سوزی مصیبت‌باری در ۱۹۷۵، برای این‌که در برابر سوء ظن‌ها بهتر رد گم کند، ناگزیر شد محل کارخانه را سلافید بنامد، اما، این بازیابی «نام‌محل‌شناختی» مانع از افزایش مرگ و میر ناشی از سرطان و سرطان خون در نواحی اطرافش نشد. سی سال بعد به طور دموکراتیک خبردار می‌شویم که سری نگاه داشتن گزارش مربوط به این فاجعه تصمیم دولت انگلیس بوده که به نظرش، آن همه نه بی‌دلیل، می‌توانسته اعتمادی را که مردم به نیروهای هسته‌ای داشتند متزلزل کند» (صص. ۱-۲۳۰).

علم نیز به کمک این سیر و فرایند آمده است.

▬    «گفته می‌شود که علم اکنون، در انقیاد الزامات سوددهی اقتصادی است، این امر همواره مصداق داشته است. آن‌چه تازگی دارد این است که کار اقتصاد به جایی رسیده باشد که نه فقط با امکانات زندگی انسان‌ها، بلکه با امکانات بقایشان نیز آشکارا بجنگد. در چنین هنگامی است که اندیشه‌ی علمی، در تقابل با بخش بزرگی از سابقه‌ی ضد بردگی خویش، خدمت به سلطه‌گری نمایشی را برمی‌گزیند. علم پیش از آن‌که کارش به این‌جا برسد دارای استقلال نسبی بود؛ لذا، می‌توانست تکه واقعیتش را موضوع اندیشه قرار دهد؛ و از همین طریق سهم عظیمی در افزایش ساز و برگ اقتصاد ایفا کرده بود. آن‌گاه، که اقتصاد قادر مطلق جنون گرفت، و زمانه‌ی نمایشی هم چیزی جز این جنون نیست، آخرین نشانه‌های خودمختاری علمی فعالیت «پژوهشگران»، از میان برداشت. دیگر از علم نمی‌خواهد که جهان را بفهمد، یا چیزی را در آن بهبود بخشد. از آن می‌خواهند هر آن‌چه را که صورت می‌گیرد آناً توجیه کند. سلطه‌گری نمایشی که در این زمینه به اندازه‌ی سایر زمینه‌هایی که با مخرب‌ترین ناسنجیدگی به کار می‌گیرد خرفت است، درخت غول‌پیکر شناخت علمی را تنها به این قصد که از آن چماقی بتراشد برافکنده است. به منظور تبعیت از این تقاضای اجتماعی غایی مبنی بر یک توجیه‌گری آشکارا محال، بهتر آن است که علم دیگر نه چندان توان اندیشیدن، بلکه به قدر کافی آمادگی برای راحتی‌های گفتار نمایشی داشته باشد. آری در چنین پیشه‌ای است که علم روسپی‌منش این زمانه‌ی زبون، چالاکانه جدیدترین تخصص خود را با نیک‌خواهی بسیار یافته است».
«…علم توجیه دروغین طبیعتاً با بروز نخستین نشانه‌های انحطاط جامعه‌ی بورژوایی، با تکثیریابی سرطانی شبه علوم موسوم به «انسانی» پدیدار شد».
«…وقتی کار به این‌جا برسد که علم رسمی این‌گونه هدایت شود، یعنی، همانند تمام دیگر بخش‌های نمایش اجتماعی که، با ظاهری از لحاظ اجتماعی مدرن و غنی، صرفاً شگردهای قدیمی چشم‌بندان دوره‌گرد، را از سر گرفته‌اند، دیگر نباید شکفت‌زده شد که به موازات آن، رمالان و فرقه‌ها، ذن در بسته‌بندی هواگیری شده یا الهیات مورمونی، نیز کم و بیش در همه جا از نو چنین اقتدار عظیمی کسب کرده‌اند» (صص. ۷-۲۳۴).
مآخذ:...
هو العلیم

نوشتن نظر
Your Contact Details:
نظر:
<strong> <em> <span style="text-decoration:underline;"> <a target=' /> [quote] [code] <img />   
Security
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.