برداشت آزاد از جرج مککارتی؛ ایدهای برای تأمل بیشتر
▬ تحلیل ماکس وبر، از محدودیتهای شخصیت انسان مدرن، مرهون ایده درخشان فریدریش ویلهلم نیچه از «واپسینانسان» (Last Man) است که در مقابل مفهوم «ابرانسان» (Super Human) است.
▬ نیچه، علم را به شیوهای سودانگارانه برای نیل به کیف و حال میبیند. این انسان علممحور، پستترین نوع انسان مدرن است که جایگزینی برای «ابرانسان» است.
▬ نیچه در «چنین گفت زرتشت»، قصه زرتشت را روایت میکند؛ زاهد و پیامبری که پس از ده سال، به تنهایی، از کوهستان بازگشت تا به مردم کوچه و بازار، چیزهایی دربارهی بشر نو بیاموزد. او با زرتشت، «ابرانسان» را روایت میکند؛ «ابرانسان»، فردی است که میکوشد تا خود را از طریق معرفت، کار سخت، گسترش روح و فعالیت پرهیزکارانه ارتقاء دهد و کسی است که میخواهد جان تازهای به این سیاره درخشان ببخشد.
▬ اما زرتشت مورد ریشخند افرادی قرار گرفت که کلام او را درک نکردند. از آن پس، او بدانها هشدار داد که «واپسینانسان» میآید که فقط عشق و حال فردی را میجوید و «نمیتواند خویش را زیر پا گذارد» و تهذیب کند. این، جهان سودانگارانهای است که نه تنها لذت و کیف فیالحال را میجوید، بلکه در به چنگ آوردن فراتر از خودش به چیزی بزرگتر و اصیلتر و شکوهمندتر نیز ناتوان است.
▬ در این جهان، عوام کالانعام و گلههایی وجود دارند که باور عمومی به خیر و شر را میپذیرند. زرتشت، با آنها برای کسب چیزی فراتر از خودشان و پرسش از دیدگاهی که آن را پذیرفتهاند به چالش بر میخیزد.
▬ وبر داستان را ادامه میدهد. او میپذیرد که جست و جوی علمی مدرن برای سلطه بر زندگی و پیگیری کیف و حال توهم است، زیرا، علم، علم اخلاقاً بیمعناست. در پایان، فقط سازگاری و پوچی کوچهبازاری وجود دارد.
▬ نه تأملی و نه رویاپردازی و نه جست و جوی چیزی فراتر از خود انسان وجود ندارد؛ دیگر اشتیاقی برای چیزی دیگر وجود ندارد. صرفاً یک خودبینی گزاف و ارضاء خرفکننده و لحظهای وجود دارد. چیزی ورای ماده و عینیت نیست.
▬ از قوت اجتماع و روابط انسانی کاسته شده است، و نیاز به امنیت و حمایت به جای آن نشستهاند؛ اهمیت تولید و کار کمرنگ شده است، و تفریح جایگزین شده است؛ قدر و قیمت تلاش و کوشش کم شده، و لذت و خوشی جای آن را گرفته است؛ و ارزش تفاوت و تمایز ترک شده، و برابری و یکسانی ارزش پیدا کرده است. نیچه با انزجار از مدرنیت بیان میدارد که هر کسی همان است که باید باشد؛ هر آنکه بخواهد متفاوت باشد به تیمارستان میرود.
مآخذ:...
هو العلیم