فیلوجامعه‌شناسی

تهی‌دستان شهری؛ الگوی طبقاتی منازعه

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشت از پیتر لوید؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬    مقوله‌ی طبقه اجتماعی به مسأله نابرابری اجتماعی در جوامع و توزیع ناعادلانه‌ی اضافه پرداخت‌ها (سود یا ارزش افزوده) به اعضای جامعه‌ای مفروض نظر دارد، خواه این پاداش‌ها یا اضافه پرداخت‌ها شکل سود، ارزش افزوده، کالاهای مادی امکانات رفاهی و افتخارات باشد، خواه به صورت موقعیت اجتماعی، نتیجه‌ی چنین توزیع غیر عادلانه‌ای طبقه‌بندی اجتماعی افراد است. در این زمینه حضور عنصر قدرت ممکن است پنهان یا آشکار باشد. برخی‌ها قدرت را شکلی از پاداش می‌دانند؛ از نظر عده‌ای دیگر در دست کسانی باقی می‌ماند که بتوانند قواعد توزیع و الگوی طبقه‌بندی را تعیین و حفظ نمایند. قدرت، شاخص عمده‌ی نابرابری محسوب می‌شود.
▬    طبقه اجتماعی زمینه‌های ارادی فعالیت‌های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را میان‌بر می‌زند، و در واقع، دامنه آن‌ها فراتر از این‌هاست. این مقوله تمام اعضای یک جامعه را در بر می‌گیرد، ممکن نیست بتوان جامعه‌ای را یافت که فاقد طبقه باشد یا طبقاتی نباشد.

░▒▓ الگوی طبقاتی
▬    ما از طریق روند الگوسازی یا ایجاد الگوها، «طبقات» را به وجود آورده و میان آنان رابطه بر قرار می‌سازیم. این یک فعالیت بشری جهان‌شمول به شمار می‌رود، و گر چه افراد عضو یک فرهنگ ممکن است الگوی ویژه را بر سایر الگوها ترجیح دهند، ولی، چنین به نظر می‌رسد که در هر فرهنگ، شیوه‌های طبقه‌بندی از نظر جنبه‌های تجربی امری مشترک باشند.
▬    الگوی دیگر مقیاس خطی است که در آن به توزیع عادلانه یا غیرعادلانه درآمدها، کالاها، تولیدات و مایحتاج اساسی برمی‌خوریم. شیوه‌ی مناسب برای تقسیم این قبیل مقیاس‌ها به اجزای فرعی، تقسیم آن به سه بخش است: دو بخش قطبی و یک بخش میانی. این بخش‌ها ممکن است از نظر اندازه یکسان باشند یا، بویژه اگر امر توزیع از الگوی نمودار یا منحنی عادی تبعیت نماید، بخش میانی ممکن است وسعی‌تر از بخش‌های انتهایی قطبین باشد.
▬    نابرابری اجتماعی ناشی از توان نابرابر در کسب درآمد است؛ خواه این نابرابری نتیجه توان یا عدم توان درونی و فیزیکی باشد و خواه ناشی از تبعیضات تحصیل شده از سوی اجتماع. از نظر تعریف، جامعه صنعتی مدرن به دو دسته یا به تعبیری بین دو گروه تقسیم شده است: نخست آن عده که کار یدی می‌کنند که به آنان کارگران یدی یا کارگران یقه آبی می‌گویند؛ دوم کسانی که با مغز خود کار می‌کنند که به آنان کارگران غیر یدی یا کارگران یقه سفید می‌گوییم.
▬    کسب معاش و گذران امور زندگی چه از نظر وقت و چه از نظر اهمیت، بر خرج درآمد شخص اولویت دارد. با این حال، اهمیت تمرکز و تأکید بر مسأله‌ی مصرف در ساختارهای طبقاتی پایدار است، زیرا، درک شیوه‌های زیستی به مراقب بسیار سهل‌تر از مناسبات تولید است.
▬    در اثر توسعه «طبقه متوسط» نسبتاً ثروتمند و رشد این هم‌گونگی ظاهری که اینک تمام اقشار، گروه‌ها و جریانات جزء طبقه‌ی متوسط بشمار می‌روند «صحت و اعتبار دیدگاه مارکس راجع به» قطبی شدن فزاینده‌ی طبقه بورژوازی و پرولتاریا به موازات رفاه نسبی یا واقعی طبقه‌ی اخیر مورد تردید قرار گرفته است.
▬    نیکوس پولانزاس در بحث‌های خود به کثرت طبقات در درون تقسیم‌بندی، دو قطبی اساسی اشاره می‌کند که در آن به دو طبقه‌ی استثمارگران و استثمارشوندگان بر می‌خوریم. علاوه بر این، وی بین «اقشار»  گروه‌بندی‌های وسیع اجتماعی فاقد همبستگی و «دستجات» یا «جناح ها» که دارای منافع و علائق اقتصادی هستند و می‌توانند به مثابه نیروهای اجتماع عمل نمایند، تمایز قائل می‌شود. در درون طبقات هم به اقشار، و هم به جناح‌ها یا دستجات بر می‌خوریم، مثلاً، «اشرافیت کارگری» که جناحی است در درون طبقه کارگر.
▬    تلاش برای ایجاد تمایز و گونه گونی در طبقات، در ساختاری راکد و ایستا صورت می‌گیرد، به تعبیری جامع‌تر، یعنی، کلیه‌ی تلاش‌هایی که به منظور تفکیک و جدا ساختن اقشار، گروه‌ها، دستجات یا جناح‌های مختلف و متعدد موجود در طبقات به عمل می‌آید، در چارچوب ساختاری راکد و ایستا صورت می‌گیرد.
▬    کشف مجدد مفهوم «باز تولید اجتماعی» توجه و علاقه مارکسیسم به تحرک اجتماعی را برانگیخت. در دهه‌ی ۱۹۵۰ مکتب مارکسیسم با تحول و تضاد ملازم بود و مکتب ساختارگرایی تالکت پارسنز با ثبات، اجماع و الگوی حمایتی (ابقاء و تضمین الگومند) همراه بود.

░▒▓ ادراک طبقاتی
▬    تمایل به سمت جامعه‌شناسی عمل‌گرا یا پدیدارشناسانه‌ی نشأت گرفته از چندین خط مشی مختلف، از نظریات ماکس وبر گرفته تا دیدگاه هواداران مارکسیسم که معتقد به سازگاری این نوع جامعه‌شناسی با برداشت‌های ساختاری مارکسیسم هستند، موجب طرح چنین سؤالاتی گشته است. عمل برحسب درک خاص عامل از موقعیت توصیف می‌شود. این امر امکان کاربرد نادرست مفاهیم موجود از سوی عاملین، فقدان اطلاعات ضروری، عدم مهارت و هوشیاری لازم، عدم آگاهی و بینش عامل در تجزیه و تحلیل اطلاعات موجود یا پیچیدگی بیش از حد اطلاعات مذکور را به گونه‌ای که تنها کامپیوتر قادر به تجزیه و تحلیل آن باشد، منتفی نمی‌سازد.
▬    ساختارهای طبقاتی در صورتی که به طبقه‌بندی افراد برحسب گرایش‌ها یا اعتقادات آنان محدود گردند، مقولاتی بی‌روح و عقیم خواهند بود. طبقات در عمل تجلی می‌یابند، اما، گذر را از طریق الگوهای عوامل به منظور درک یا مشاهده‌ی اعمال آنان مسائل روش‌شناسی و فلسفی دشواری در پی دارد. پاسخ‌های گردآوری شده از طریق تحقیقات پرسشنامه‌ای که بعضاً بسیار انتزاعی و سطحی بوده و کمترین اشاره یا ارتباطی به شرایط خاص ندارد، در واقع، پیش بینی غیر قابل اعتمادی برای رفتار بشمار می‌روند.
▬    جدا کردن منافع بی‌شمار و متغیر تنها زمانی مؤثر است که این منافع در برنامه‌های احزاب سیاسی متمرکز گردند. مارکسیست‌ها همواره بر اهمیت و نقش خطیر حزب تأکید وزریده‌اند و به این واقعیت غیر قابل انکار نیز اذعان دارند که صرف وجود موارد متعدد اعتراضات یا اعتصابات خود جوش هرگز منجر به وقوع انقلاب نمی‌گردد، با توجه بر همین نکته است که برای نقش مهم طبقه کارگر و نقش حیاتی رهبری روشنفکران طبقه‌ی متوسط بهای زیادی قائل شده و پیرامون آن به بحث و بررسی پرداخته‌اند. لیکن در حال حاضر بسیاری از مارکسیست‌ها از اعتقاد ارتدکس (رسمی) خود مبنی بر وابستگی محض قلمرو سیاست و فعالیت‌های سیاسی به اقتصاد دست برداشته و، حتی، انتقادات و ایراد و اشکال عمده‌ای نیز بر آن وارد دانسته‌اند و در عوض، به استقلال نسبی فعالیت‌های سیاسی باور آورده‌اند. احزاب در شرایط تاریخی ویژه‌ای تکامل می‌یابند و منطق تکامل احزاب اساساً مستقل از تحول اقتصادی یا اجتماعی است.
مآخذ:...
هو العلیم

نوشتن نظر
Your Contact Details:
نظر:
<strong> <em> <span style="text-decoration:underline;"> <a target=' /> [quote] [code] <img />   
Security
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.