گروه تاریخ؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
▬ ایران از نظر اقلیمی منطقهای خشک محسوب میشود و میزان بارندگی آن در مقایسه با بسیاری از ممالک، ناچیز است. به همین دلیل از دیر باز ایرانیان تحت شرایط خاص جوی سرزمین خویش قرار داشته و مبارزه سخت و پیگیر میان آنها و شرایط طبیعی در جریان بوده است استفاده از شیوههای مختلف برای دست یافتن به آب و نگهداری آن که از دوران باستان در ایران رواج داشته است بیانگر این مبارزه است ایرانیها با استفاده از قنات اقدام به دستیابی به آبهای زیرزمینی کردند تا مشکل کم آبی را رفع کنند.
▬ این روش از ایران به دیگر ممالک غرب آسیا و، سپس، به شمال افریقا راه یافت. از آنجا که به دست آوردن آب در ایران به سختی و با هزینه بالایی حاصل میشد، بنا بر این، دخالت مستقیم دولت و پرداخت هزینهها لازم بود. در مواردی که جنگ یا اشغال نظامی رخ میداد یا از سوی دولتمردان در این زمینه اهمال کاری صورت میگرفت ضربه سختی به تأسیسات آب رسانی و در نهایت به کشاورزی وارد میشد. شاید در دوره نخستین شاهان قاجار (آغا محمد خان و فتحعلی شاه) که جنگهای داخلی و خارجی در جریان بود چنین بیتوجهی نیز انجام گرفته باشد، ولی، در دوره حکومت محمد شاه با صدارت حاجی میرزا آقاسی شرایط به گونهای دیگر رقم خورد، وی مشکل اصلی مملکت را خراب و وضع کشاورزان و فقدان عمران و آبادی میدانست و به همین جهت با به وجود آوردن روستاها، آباد کردن مزارع و بویژه حفر قنوات و تغییر مسیر رودخانه کرج به تهران اقداماتی انجام داد. جانشین او امیرکبیر در آغاز حکومت ناصرالدین شاه در این زمینه کارهایی انجام داد و در بخشهای مختلف مملکت به آبیاری توجه زیادی کرد. وی سد ناصری را بر رودخانه کرخه در خوزستان احداث کرد. با این حال، در سال ۱۸۸۲ م فقط در خوزستان یازده سد مخروبه وجود داشت و به رغم تصمیمهایی که برای ساخت مجدد آنها صورت گرفت، ولی، هیچکدام به نتیجهای نرسید. از سوی دیگر، اصلاحاتی که امیرکبیر در مورد مالیات انجام داد باعث شد که زمینهای موات زیر کشت برود، ولی، پس از مرگ وی زیاده ستانیها آغاز گردید و به دنبال آن قحطیهای سالهای ۸۸-۱۲۸۶ (۷۲-۱۸۶۹) اکثر اراضی خالصه و اربابی بار دیگر به صورت اراضی موات در آمدند. البته، اقدامات امیرکبیر در تمامی زمینهها آنچنان اساسی و مهم بود که در صورت استمرار مطمئناً تأثیر بسزایی بر سیاست، اقتصاد و فرهنگ ایران بر جا میگذاشت. پس از آغا محمد خان اراضی گستردهای از مملکت به عنوان تیول به افراد واگذار شد. لمبتون در این باره مینویسد:
▬ اصطلاح تیول مانند زمان صفویه مشتمل بر انواع مختلف از عطایا بود. در بعضی موارد تیول عبارت بود از: اختصاص عوایدی که به مناصب معین تعلق میگرفت و در برخی موارد عبارت بود از اعطای زمین خالصه به جای حقوق و مواجب. در پارهای از موارد خاصه در نواحی عشایر نشین تیولدار متعهد بود که قوای نظامی بنیجه فراهم کند در موارد دیگر تیول فقط عبارت بود از اعطای حق وصول مالیات ناحیهای که یا زمین خالصه به شمار میرفت یا ملک شخص ثالث یا ملک کسی که تیول به او داده شده بود و در مورد اخیر معنی تیول معاف بودن از پرداخت مالیات بود. وی اضافه میکند که از انواع تیولهای مذکور نوع دوم بیش از هم معمول و متداول بوده است. به دست آوردن زمین برای مالک آن سود نسبتاً فراوانی داشت و وی را قادر میساخت عدهای از ملازمان مسلح را به خدمت خویش بگمارد که به دنبال آن قدرت زیادی به دست میآورد. در حقیقت، این مسأله باعث میشد که مالکان عمده از حیثیت اجتماعی و قدرت سیاسی برخوردار شوند. از این رو، در دوره قاجار بر عده زمینداران افزوده شد. مأموران حکومتی برخی تجار و کسانی که میتوانستند سرمایهای به کار اندازند افراد این طبقه را تشکیل میدادند. درآمدهای مالیاتی در دوره قاجاریه را به مقاطعه میگذاشتند. به هنگامی که عباس میرزا فرمانروای آذربایجان بود تا حدی این رسم را برانداخت. وی به تثبیت میزان مالیات ایالت بر اساس طبقهبندی منظم و مرتب و وصل آنها و اجرای این امر پرداخت. در ایران با توجه به اجرای عدالت، به دریافت مالیات میپرداختند. از آنجا که دستگاه قضایی و مالی مملکت تحت ریاست یک تن بود، بنا بر این، این اقتدار بسته به خلق و خوی او برای مردم شوم یا فرخنده بود. پیوسته از یک سو میان حاکم ولایت و قره نوکرهای او و از سوی دیگر، روستاییان، ضابطان و کدخدایان کشمکش بود. در این میان دادن و گرفتن رشوه و انعام معمول و متداول بود. مسألهای که باعث بینوایی و تنگدستی دهقانان میشد، مالیاتهایی بود که تحت عنوان تفاوت عمل از آنها میگرفتند. تفاوت عمل، مالیاتهایی بود که دهقانان باید علاوه بر مالیاتهای معمول جهت مخارج و ابواب جمعی نواحی که در اختیار مأموران حکومت بود میپرداختند به مرور زمان این عوارض بر مالیات اصیل افزوده شد و با مأموران محلی به جهت تأمین مخارج خود به جمع مبالغ بیشتری مبادرت کردند. خانم لمبتون به نقل از ملکُم مینویسد: زمینهای خالصه را دهقانان طبق شرایطی که بسیار به صرفه کشاورزان بود زراعت میکردند. هنگامی که مأمور دیوان مقدار غله را در محل معلوم میکرد اگر زارع بذری از دیوان گرفته بود به همان مأمور پس، میداد. سپس، ده درصد از محصول را برای دروگر و خرمن کوب کنار میگذاشتند و مابقی به نسبت متساوی میان شاه و رعیت تقسیم میشد. مالیات زمینهایی که در تصرف افراد بود بر حسب وضع آبیاری محلی پرداخته میشد... تا آنجا که ممکن بود دهقانان را از کشت و زرع زمینهای دیم دیوان باز میداشتند. اگر کشاورز در آن بذر عمل میآورد، شاه ۱۰ درصد آن را میگرفت. زمینهای دیم اگر متعلق به اشخاص بود بندرت زراعت میشد. محصولات دیمی گاهی فراوان بود، ولی، غالباً عمل نمیآمد. این نرخهای مالیاتی که به آن اشاره کردیم به غلات تعلق میگرفت و برنج را هم مشمول این قاعده میکردند. در مورد سایر محصولات باید دانست که بذرع را فراهم میکرد و یک سوم محصول عاید دیوان میشد. در مجموع، لازم به تذکر است از آنجا که ایران کشوری کشاورزی بود بنا بر این، عمده درآمدهای دولت قاجار نیز بر اساس مالیاتهایی که کشاورزان دریافت میکردند تأمین میشد. این مالیاتها به دلیل نیاز روزافزون دولت، افزایش مییافت و در نتیجه، فشار عمده به کشاورزان وارد میآمد.
▬ با وجود ضعف و انحطاطی که با سقوط صفویه در ایران رخ داده بود، ایرانیان در تولید و صادرات برخی محصولات کشاورزی همچون ابریشم، پنبه و تنباکو نقش داشتند و از این راه درآمدهای درخور توجهی به دست میآوردند. ابریشم که از دوره صفویه یکی از مهمترین اقلام صادراتی کشور بود، در سده هجدهم به دلیل تورم شدید این محصول، در نیمه نخست سده نوزدهم افزایش شدیدی یافت. در نیمه دوم سده نوزدهم در سال ۱۸۶۴ به اوج خود رسید علت این توسعه، فعالیت شرکتهای مختلف یونانی و سایر شرکتها نظیر شرکت برادران رالی بود که وجوه لازم را در اختیار تولیدکنندگان قرار میداد. شیوع بیماری ماسکاردین در سال ۱۸۷۳ منجر به نابودی بخش قابل توجهی از ابریشم گیلان شد و آن را به یک سوم کاهش داد با این حال، دولت مرکزی همان مالیات ارضی پیشین را از منطقه دریافت میکرد. ضربهای که به اقتصاد شمال ایران از نابودی ابریشم وارد آمد با کشت گسترده برنج و صادرات آن، جایگزین شد. از سوی دیگر، کشت پنبه بویژه از زمانی که جنگهای داخلی امریکا آغاز شد، متناسب با نیاز کشورهای صنعتی گسترش یافت و در واپسین سالهای سده سیزدهم و آغاز سده چهاردهم به یک چهارم ارزش صادرات ایران بالغ گردید.، حتی، عیسوی به نقل از میلبورن پنبه را در آغاز سده نوزدهم یکی از صادرات مهم بندر بوشهر ذکر میکند. در نیمه نخست سده نوزدهم (۱۸۴۰) تنباکو نیز از مهمترین اقلام صادراتی ایران به شمار میآمد که به هند، عثمانی و مصر صادر میشده است. در این زمان تنباکو در بیشتر قسمتهای ایران کشت میشد.
▬ علاوه بر اینها صادرات خشکبار نیز رشد فزایندهای داشت و از ۳ درصد کل صادرات در ۱۲۶۸ به ۱۸ درصد در سال ۱۲۸۹ رسید. تلاش دولت برای افزایش حجم صادرات به منظور جبران کسری تراز بازرگانی یا کاستن از آن صورت میگرفت. در حقیقت، نیازی که برای صدور مواد غذایی وجود داشت به کمبود شدید مواد غذایی و بروز قحطی منجر گردید. بر اساس گزارشی که جمالزاده از اقلام صادراتی ایران در دوره مورد نظر به دست میدهد، به جز بخش اندکی مواد معدنی و صنایع دستی، بقیه شامل محصولات دامی و کشاورزی میشوند، مانند قالی و قالیچه پشمی، برنج، ابریشم، پیله ابریشم، پوست، تریاک، صمغ، پشم، دواجات نباتی، نمکهای معدنی، مواد رنگی و حیوانات اهلی همچون شتر، اسب، استر، خر، سگهای شکاری و گوسفند و بز و بره. وی معتقد است، از آنجا که صنعت چندان در این مملکت پا نگرفته است، ناچار همه چیز از ممالک بیگانه و مخصوصاً اروپا به ایران میآید. از آنجا که در آغاز سده نوزدهم بار دیگر انگلیسیان فعالیتهای سیاسی و اقتصادی گستردهای را در منطقه بویژه در ایران پی گرفته بودند، کارگزاران آنها سعی میکردند با بررسی ظرفیتهای اقتصادی ایران و ارائه گزارش به مقامات بالای منافع ملی خود را اگر چه ضرر ملتهایی چون ایرانیان تأمین کند. جان ملکم در گزارشی تحت عنوان «the Melville papers» برخی از منابع ایران را به قرار زیر توضیح میدهد: ابریشم، پشم کرمان، آهن، مس و قلع، غلات که یکی از منابع اصلی صادراتی ایران به دریای احمر، بصره و ساحل جنوبی خلیج فارس و بعضی اوقات به سورات و بمبئی میباشد... خشکبار که هم اکنون، صادرات آن قابل ملاحظه است. گوگرد، قالی که مقدار تولیدی آن در ایران به اندازه مقدار تولیدیاش در جهان است. تنباکو و مازو، وی راه دریایی خلیج فارس را بویژه برای تجارت با هند مهم میداند. همچنین، از این راه با عربستان نیز روابط تجاری برقرار است. از سوی دیگر، از راه دریایی خزر با روسیه و از راه خشکی به وسیله کاروان با ترکیه، کابل و بخارا چنین روابطی دارد. این راههای زمینی برای مسافران با سختی و مشقت زیادی همراه بودند، زیرا، وسایل راحتی سفر همچون کالسکه سفری، واگن قطار و کشتی بخار در ایران وجود نداشت. رودخانه قابل کشتیرانی نیز در داخل کشور نبود. فقدان این وسایل، نه تنها باعث سختی و کاهش امر تجارت در مملکت میشد، بلکه باعث افزایش هزینهها و در نتیجه، گرانی کالاها میشد.
▬ علاوه بر انگلستان، فرانسه نیز متوجه ایران گردید، توسعهطلبیهای ناپلئون و جنگهایی که با برخی دولتهای اروپایی همچون انگلستان داشت، باعث شد از مرزهای فرانسه پای خود را بیرون بگذارد و در افریقا و غرب آسیا منافع آن دولت را مورد تهدید قرار بدهد. بویژه در غرب آسیا ایران به دلیل همجواری با هندوستان از اهمیت ویژهای برخوردار بود. زیر فرانسویان میتوانستند با استفاده از ایران و مرزهای گستردهای که با آن مملکت داشت، هند را به خطر بیندازند. به همین منظور روابط سیاسی دو طرف با رفت و آمد هیأتها وارد مرحله نوینی گردید و قرار داد مهم «فینکنشتاین» در سال ۱۸۰۷ (۱۲۲۲) میان دو طرف به امضا رسید. هیأت ژوبر یکی از هیأتهایی بود که از سوی ناپلئون به ایران آمد و زمینه ساز معاهده مذکور شد.
برداشت از دنیای اقتصاد
هو العلیم