فیلوجامعه‌شناسی

مروری به گی ارنست دوبور در جامعه‌ی نمایش (۱): طرح مبحث

فرستادن به ایمیل چاپ

دکتر حامد حاجی‌حیدری


▬    «نمایش که عبارت است از حذف حد و مرز من و جهان از طریق فرو کوفتن منی که در حصار حضور و غیاب جهان است، در عین حال، عبارت است از حذف حد و مرز راستین و دروغین، از طریق واپس راندن هر حقیقت زنده‌ای به زیر حضور واقعی کذبی که با سازمان‌دهی ظواهر تأمین می‌شود» (ص. ۱۹۶.).
▬    «تمام زندگیِ جوامعی که در آن‌ها مناسبات مدرن تولید حاکم است، به صورت انباشت بی‌کرانی از نمایش‌ها تجلی می‌یابد. …نمایش در کل، به عنوان وارونگی ملموس زندگی، روند خودمختار چیزهای غیرزنده است. …نمایش نه مجموعه‌ای از تصاویر، بلکه رابطه‌ای است اجتماعی میان اشخاص که از طریق تصاویر واسطه‌ای شده است. …نمایش، قلب غیرواقعیت‌گراییِ جامعه‌ی واقعی است. … زبان نمایش از نشانه‌های تولید حاکم تشکیل شده است؛ نشانه‌هایی که در عین حال، غایت قصوای این تولیدند. …در جهان واقعاً واژگونه، حقیقی و اصل برهه‌ای از جعل و بدل است. …مفهوم نمایش تنوع گسترده‌ای از پدیده‌های ظاهری را وحدت و توضیح می‌دهد. …نمایش چون بر اساس اظهارات خودش در نظر گرفته شود، تصدیق ظاهر و تصدیق هر گونه زندگی انسانی، یعنی، اجتماعی، به مثابه‌ی ظاهر صرف است، اما، نقدی که به حقیقتِ نمایش می‌رسد، نمایش را به مثابه‌ی نفی مرئی زندگی، به مثابه‌ی نوعی نفی زندگی که مرئی شده است، کشف می‌کند. …تنها حرف نمایش این است که «آنچه ظاهر شود خوب است، آن‌چه خوب است ظاهر می‌شود“. رفتاری که نمایش اصولاً مطالبه می‌کند پذیرش منفعلانه‌ای است که پیشاپیش با شیوه‌ی ظاهر شدن بی‌بدیل خود، با در آوردن ظواهر به انحصار خود، عملاً کسب کرده است.
▬    «…خصلت از بنیاد همان‌گویانه‌ی نمایش صرفاً از این امر سرچشمه می‌گیرد که وسایل و هدفش یکی است. او خورشیدی است که هرگز بر فراز امپراطوری مدرن غروب نمی‌کند. …جامعه‌ای که بر صنعت مدرن متکی است، نمایشی بودن‌اش اتفاقی یا سطحی نیست، چنین جامعه‌ای از بنیاد نمایش‌گرا است. در نمایش، این تصویر اقتصاد حاکم، هدف هیچ و توسعه همه چیز است. نمایش هیچ مقصود دیگری جز خودش ندارد. …نمایش چیزی جز اقتصاد برای خود بالنده نیست. …فاز نخست تسلط اقتصاد بر زندگی اجتماعی موجب تنزل بدیهی، در تعریف هر گونه واقعیت‌یابی و سازندگی انسانی، از بودن به داشتن شده بود. فاز کنونی اشغال تام و تمام زندگی اجتماعی با نتایج انباشته شده‌ی اقتصاد به سیر نزولی تعمیم‌یافته‌ای از داشتن به نمودن می‌انجامد، که هر گونه «دارایی و دارندگی» موجود اعتبار و برازندگی بلافصل و کارکرد غایی‌اش را می‌باید از آن کسب کند. هم‌زمان با این امر، هر گونه واقعیت فردی واقعیتی اجتماعی شده مستقیماً به توان اجتماعی وابسته گشته و از طریق آن شکل می‌گیرد؛ و فقط چون بودی ندارد مجاز است نمود یابد. …نمایش وارث تمام ضعف طرح فلسفی غربی است که درکی از فعالیت زیر سیطره‌ی مقولات دیدن بوده است؛ هم‌چنان که بنیان نمایش بسط بی‌وقفه‌ی عقلانیت تکنیکی مشخصی است که از همین اندیشه نشأت می‌گیرد» (صص. ۶ - ۵۵.).

░▒▓ در نهایت نمایش...
▬    «نمایش اساساً چه بوده است؛ فرمانروایی خودکامه‌ی اقتصاد کالایی، دست یافتن به مقام حاکمیت نامسؤول، و نیز مجموعه‌ی جدید فنون حکومت‌گری‌ای که این فرمانروایی را همراهی می‌کنند» (ص. ۲۰۴.).
مآخذ:...
هو العلیم

نوشتن نظر
Your Contact Details:
نظر:
<strong> <em> <span style="text-decoration:underline;"> <a target=' /> [quote] [code] <img />   
Security
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.