فیلوجامعه‌شناسی

طرح مبحث ”اعتیاد به کار“

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشت آزاد از ساسان قاسمی و علی صمیمی سده؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬    افرادی که اعتیاد به کار دارند در دو مشخصه قابل شناسایی هستند: اول آن‌که وقت مفرطی را صرف امور شغلی خود می‌کنند، و دوم آن‌که آن‌ها دائماً در همه جا به کار خود می‌اندیشند.
▬    تفویض اختیار برای این افراد مشکل است و آن‌ها گمان می‌کنند که تنها خود آن‌ها می‌توانند از عهده برخی کارها برآیند و آن‌ها را به بهترین نحو انجام دهند، به همین دلیل هرگز کار را تفویض نمی‌کنند. آن‌ها به آسیب‌های جسمی که از جانب شغلشان به آن‌ها وارد می‌آید کاملاً بی‌توجه هستند و از روابط و زندگی شخصی خود لذتی نمی‌برند. این افراد هویت خود را تنها از شغل خود می‌گیرند و از درون خود را به کمک مفید بودن در شغلشان موفق و دارای ارزش می‌دانند. در واقع، کار برای آن‌ها پناهگاهی است که از زندگی اجتماعی و شخصی خود به آن پناه می‌برند. این دسته از افراد مانند بسیاری دیگر از معتادان اعتیاد خود را به کار، انکار می‌کنند.
▬    آن‌ها اکثر ساعات روز را در حال کار کردن هستند و، حتی، در خانه نیز مدام در حال پیگیری مسائل کاری خود هستند. این غرق شدن در کار می‌تواند منجر به وضعیتی شود که به زندگی شخصی و اجتماعی فرد در خارج کار لطمه بزند، در این هنگام می‌توان گفت که این فرد دچار اعتیاد به کار شده است.

░▒▓
▬    پدیده اعتیاد به کار در علم مدیریت، در حوزه رفتار سازمانی قرار می‌گیرد که مطالعات اندکی در مورد آن صورت گرفته است. شاید بسیاری از افراد گمان کنند که پدیده اعتیاد به کار می‌تواند امری مثبت برای سازمان باشد که البته، این استنباط اشتباه است و در واقع، میان افراد معتاد به کار و افراد پرکار تفاوت‌های عمده‌ای وجود دارد.
▬     برای روشن‌تر شدن مسأله بیان این موضوع حائز اهمیت است که افرادی که اعتیاد به کار دارند لزوماً به کار خود عشق نمی‌ورزند و در پی پیشرفت شغلی خود نیستند؛ بلکه کار برای آنان گریزگاهی است برای فرار از بسیاری از مشکلاتی که در برابر آن ناتوان هستند.
▬    افراد معتاد به کار هرچند ممکن است در متغیرهایی مانند تمایل درونی و عجین شدن به کار مانند افراد پر کار باشند؛ اما، در واقع، این افراد از کار خود لذتی نمی‌برند و بر عکس، آن‌چه تصور می‌شود، این افراد دارای عملکرد شغلی پایین و ترک خدمت داوطلبانه زیادی نیز هستند. صاحب‌نظران برای خط‌کشی بهتر میان افراد پرکار و معتاد به کار، مؤلفه‌هایی مانند عجین شدن با کار، تمایل درونی به کار و لذت از کار را تعریف کرده‌اند.
▬    کسانی که اعتیاد به کار دارند مانند دیگر معتادان سرزنش نمی‌شوند و اعتیاد آن‌ها شناخته و درمان نمی‌شود، در حالی که این افراد دارای استرس درونی زیادی هستند و می‌توانند این استرس خود را به افراد سازمان نیز منتقل کنند و به این طریق موجب غیبت، کاهش بهره‌وری، فرو رفتن در خود، خطای در کار و ایجاد سوانح برای خود و دیگران در محیط کار شوند.
▬    عده‌ای در پژوهش‌های خود پدیده اعتیاد به کار را دارای اثراتی مثبت برای سازمان‌ها نیز معرفی کرده‌اند. برای آن‌که بتوان معتادانی را که برای سازمان سودمند هستند از دیگران تمیز داد، الگوهای اعتیاد توسط پژوهشگران بررسی شده است. الگوهایی که افراد بر اساس آن‌ها گرفتار اعتیاد به کار می‌شوند عبارتند از: وابستگی اجباری، کمال‌گرایی و توفیق طلبی. معتادینی که وابستگی اجباری دارند وسواس شدیدی به کار دارند و وابستگی بالایی به شغل خود احساس می‌کنند و شغلشان برای آن‌ها اضطراب زیادی می‌آورد و آن‌ها رضایت پایینی از زندگی و عملکرد شغلی خود دارند.
▬     عموماً این افراد عملکرد شغلی ضعیفی دارند. معتادان کمال‌گرا زیاد کار می‌کنند. این‌گونه افراد می‌خواهند به کمال برسند و بی‌نقص باشد و همین امر زمینه را برای آسیب‌پذیر شدن آنان فراهم می‌کند؛ زیرا، زمانی که فرد خواهان بی‌نقصی است، هرگونه کاستی و ضعف در انجام کارها را رد می‌کند و همین امر باعث آشفته شدن و درهم ریختن شرایط روانی وی می‌شود. این‌گونه افراد در روابط خود با دیگران دچار مشکل می‌شوند و رضایت و عملکرد پایینی دارند.
▬     دسته سوم معتادان توفیق طلب هستند. توفیق‌طلبی به معنای میل به انجام کاری با کارآیی بالاتر برای حل مسائل یا تسلط بر کارهای پیچیده است. افرادی که دچار اعتیاد در جهت توفیق‌طلبی هستند از آن‌جا که می‌خواهند بر کارهای پیچیده مسلط شوند، چالش‌ها را می‌پذیرند و رضایت بالایی از زندگی و کار دارند. سلامت آن‌ها بالا است و بر عکس، دو دسته دیگر عملکرد شغلی بالا و استرس پایینی دارند.
▬    ضعف عمده‌ای که در بسیاری از سازمان‌ها دیده می‌شود آن است که سازمان‌ها بدون شناخت از پدیده اعتیاد به کار، کارکنان خود را با روش‌های مختلف به کار بیشتر ترغیب می‌کنند و بهره‌وری سازمان را در گروی کار بیشتر و تولید بیشتر می‌دانند و به این طریق به طور ناخواسته و بدون آن‌که تبعات آن را بدانند، افراد را در جهت کار بیشتر و اعتیاد ترغیب می‌کنند، در حالی که مطالعه این پدیده نشان می‌دهد که این اعتیاد موجب تأثیر عکس خواهد شد. بهتر است سازمان‌ها در عوض، کار بیشتر افراد را به ایجاد تعادل بین زندگی شخصی و کاری، کار کردن به اندازه و مناسب و با لذت و هم‌چنین، مدیریت کردن زمان خود دعوت کنند تا علاوه بر بهره‌وری سازمانی مسؤولیت اصلی خود را در قبال کارکنانشان نیز به انجام برسانند.
برداشت آزاد از دنیای اقتصاد
هو العلیم

نوشتن نظر
Your Contact Details:
نظر:
<strong> <em> <span style="text-decoration:underline;"> <a target=' /> [quote] [code] <img />   
Security
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.