برداشت از اکونومیست؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
░▒▓ مقدمه
▬ کشورهای کره جنوبی و کره شمالی اگر چه دارای پیشینه تاریخی مشترکی هستند، اما، طی دهههای اخیر نه تنها به دلیل مرز جغرافیایی که به دلیل نوع سیستم سیاسی و اقتصادی حاکم بر این دو کشور، فرسنگها از هم فاصله گرفتهاند.
▬ کره شمالی به داشتن سیستمی کاستی و بسته شناخته میشود، کره جنوبی هم به داشتن سیستمی باز و رقابتی. هر یک از این سیستمها نیز مشکلات و معضلات خاص خود را تولید میکنند. برونداد کره شمالی انسانهایی رنجور، اقتصادی رو به اضمحلال و سنتی است؛ در نقطه مقابل، انسانهایی که به طرزی بیمارگونه با یکدیگر رقابت میکنند با اقتصادی متأثر از ابرکمپانیهای خانوادگی، اما، مدرن نیز برآمده از سیستم اقتصادی– اجتماعی کره جنوبی است. این اقتصاد مدرن، اما، با چند مشکل از جمله پیری جمعیت و بهرهوری اندک شاغلان دست به گریبان است.
▬ سال گذشته، تقریباً، ۱۲ درصد جمعیت کره جنوبی ۶۵ سال یا بیشتر سن داشتند و تا سال ۲۰۳۰ این میزان دو برابر خواهد شد. در کره جنوبی تعداد افرادی که در سن کار هستند، تنها در یک دوره سه ساله افزایش مییابد و تا سال ۲۰۴۰ تعداد این افراد حدود یک پنجم کمتر میشود.
▬ در همین حال، مراقبت از سالمندان، به خودی خود بار سنگین و بلند مدتی برای دولتها است؛ اما، این موضوع در کره جنوبی مشکلات بیشتری به همراه دارد. از سوی دیگر، به محض اینکه تعداد نیروی کار کره رو به کاهش بگذارد، بالا بردن بهرهوری کارمندان از اهمیت بیشتری برخوردار میشود؛ اما، شرکتهای بزرگ معمولاً، کارمندان خود را به طور اجباری در سن ۵۶ تا ۵۸ سالگی بازنشسته میکنند؛ چون نسل قبلی با تکنولوژیهای جدید کنار نمیآید و بسیاری از آنها نمیتوانند با مایکروسافت یا فیسبوک کار کنند. پرونده پیش رو، ترجمه برخی از مقالات تازه اکونومیست درباره دو کره است.
░▒▓ نقل اول: معضلات زندگی در دو کره
▬ در سال ۲۰۰۴ کیم گوانگ ایل از مرز مشترک چین با کره شمالی عبور کرد، مسافرتی که او بیش از ۳۰ بار ظرف سه سال اخیر انجام داده بود تا کالا مبادله کند.
▬ این بار، اما، او دستگیر و به یکی از کمپهای مشهور کره شمالی فرستاده شد که هنوز دهها هزار زندانی در آن زندگی میکردند. در بازداشتگاه به او پستی پر استرس داده شد.
▬ زندانیان در آنجا به دو دسته ضعیف و قوی تقسیم میشدند و معیار این تقسیمبندی هم این بود که نگهبانشان با مشت زدن بر پهلویشان، میفهمید که لاغرند یا چاق. ضعیفها از کارهای سنگین معاف میشدند، اما، در عوض، سهم کمتری از سوپ ذرت میگرفتند. کیم میگوید که همه بر سر پیدا کردن مار و خوردن آن با هم رقابت میکردند. زندان آن قدر شلوغ بود که وقتی زندانیان به پهلو میخوابیدند، پایشان به سر زندانی دیگر برخورد میکرد.
▬ وی پس از رهایی از آنجا به کار پیشخدمتی مشغول شد تا اینکه مادرش چشم از جهان فرو بست. سپس، او برای آخرین بار از مرز عبور کرد و در فوریه ۲۰۰۹ از راه چین و تایلند به کره جنوبی گریخت. در مقایسه با سرنوشت وحشتناکی که در کره شمالی پشت سر گذاشته بود، فکر میکند که کره جنوبی سرزمین سعادت است.
▬ او میگوید: «برخی (از عیبجویان) بیش از حد بلندپروازند و توقع زیادی دارند». اما، او راضی است، گر چه کیم هنوز برزخی از قسمتهای زندگی در کره جنوبی را هم «ترسناک» میداند، بخصوص «رقابت نفسگیر» آن را. او میگوید: «همه رقبای شما هستند و این چیزی است که با کره شمالی متفاوت است». این شکایت مشترکی است که همه فراریان از کره شمالی مطرح میکنند. خانم پارک اون در سن ۱۹ سالگی و در سال ۲۰۰۶ به کره جنوبی آمد و در همان ابتدا مورد بازجویی یکی از اعضای سازمان اطلاعات ملی کره جنوبی قرار گرفت. به وی گفته شد:
▬ «فکر میکنی میتوانی اینجا بیایی و ثروتمند شوی؟ پیدا کردن شغل بسیار سخت است». گر چه این خانم اکنون، به استخدام دانشگاه یونسی درآمده است و تنوع زندگی در کره جنوبی را مورد تمجید قرار میدهد؛ اما، به این موضوع اذعان میکند که زندگی در این کشور «واقعاً پر استرس» است.
▬ او میگوید: «وقتی در کره شمالی بودم همه آنچه باید دربارهاش فکر میکردم این بود که چگونه غذا به دست آورم. خیلی آسان بود». فقط عیبجویان نیستند که کره جنوبی را کشوری پر استرس میدانند. ریچارد بابز، که به مدت ۶ سال به موسسه جهانی مککنزی در سئول اعزام شد، میگوید کار کردن در این دفتر دشوارتر از کار کردن در هر یک از دیگر دفاتر این موسسه در سرتاسر جهان است؛ او میگوید کار مشاوره برای کرهایها دشوار است، زیرا، آنها استانداردهای بالایی دارند. او میافزاید: «اما من ترجیح میدهم که به آنها مشاوره دهم نه اینکه تلاش کنم که با آنان» به رقابت بپردازم.
▬ کره جنوبی به شدت رقابتی است و علت آن تا حدودی به این موضوع مربوط است که همه اهدافی متعالی دارند: یک شغل با درآمد خوب و دارای امنیت شغلی در یک شرکت بهتر است تا یک شغل خطرناک در یکی از عرضهکنندگان مواد به آن شرکت. دلیل دیگر این است که مردم اعتقاد دارند میتوانند با تلاش خودشان به موفقیت دست یابند یا دست کم اگر نتوانند موفق شوند، خودشان را مورد ملامت قرار میدهند.
▬ این کمالگرایی، حتی، بظاهر فیزیکی آنها هم تسری یافته است. بسیاری از زنان و تعداد روزافزونی از مردان زیر تیغ جراحی میروند؛ البته، نه فقط برای علایق شخصی، بلکه به عنوان پاسخی عملگرایانه به انتظارات اجتماعی.
▬ آنطور که کیم با اغماض و ملاحظه میگوید: کره شمالی متفاوت است. این کشور جامعهای به شدت طبقاتی دارد، اما، افراد نمیتوانند جایگاه خود را با تلاش ارتقا دهند. کیم به طور برگشتناپذیری محکوم شده بود که در دسته «متخاصم» طبقهبندی شود؛ چون پدرش در زمان آزادسازی کره در ژاپن تحصیل میکرد و تا سال ۱۹۵۸ در کره ساکن نشد.
▬ حتی ازدواج کیم با زنی که بستگان نظامی داشت کمکی به او نکرد. وقتی که او هنگام عبور از مرز چین دستگیر شد، محکومیت شدیدتری را متحمل شد و آنطور که خودش میگوید: به سعی خانواده همسرش در زندانی سختتر حبس شد؛ چون آنها همیشه از وصلت با فردی از طبقه او ناراضی بودند.
▬ موفقیتهای کره جنوبی عمیق، اما، محدود بود. تقریباً، نیمی از جمعیت این کشور در سئول زندگی، کار و رقابت میکند. ساختار حرفههای آن هم محدود است. تعداد حرفههای کره جنوبی تنها دو سوم تعداد حرفههای ژاپن و فقط ۳۸ درصد تعداد حرفههای امریکاست. این آمار تکاندهنده توسط دولت کره جنوبی گم نشده است (این اتفاق برای برخی آمار دیگر رخ داده است). گفته میشود که قرار است ۵۰۰ حرفه جدید از جمله پرستار دامپزشکی، ماساژ درمانگر و کارآگاه خصوصی ایجاد شوند.
▬ تیلر کاون، اقتصاددان دانشگاه جورج میسن زمانی اعلام کرد که امریکا بیش از ۳۰۰۰ تالار مشاهیر دارد که در آنها از افراد مختلفی از ورزشکاران گرفته تا حسابداران تجلیل شده است. اگر افراد نتوانند در یک حرفه به پلههای بالایی نردبان ترقی برسند، میتوانند نردبان دیگری را امتحان کنند؛ اما، در کره جنوبی افراد تعریف مشترکی از موفقیت دارند. همه برای بالا رفتن از یک نردبان تقلا میکنند، برای به دست آوردن یک پاداش در تلاشند و از یک شکست میهراسند. آنهایی که میگویند برای چیز دیگری میکوشند، باور نمیشوند. یک روزنامهنگار در این مورد نوشته است: «مردم ترجیح میدهند به جای آنکه سر یک مار باشند، دم یک اژدها باشند».
▬ والدین در کره جنوبی تا زمانی که مطمئن نشدهاند که منابع لازم برای به موفقیت رسیدن فرزندشان را در اختیار دارند، حتی، فکر بچهدار شدن را هم از ذهن نمیگذرانند. در نتیجه، کره جنوبی با کمبود طبقه متوسط شاد، مبارزان فرهنگی، افراد بیکار، ترک تحصیلیها و افرادی متفاوت از دیگران مواجه است.
▬ چنین افرادی هرگز متولد نمیشوند. این تلقی محدود کره جنوبیها از موفقیت تبعاتی عجیب در پی دارد. شرکتهای بزرگ، استعدادها را چنان جذب خود میکنند که سایر بخشهای اقتصاد که باید در واقع، به کسب و کارهای کوچکتر تخصیص داده شوند از آن استعدادها محروم میمانند. بنا بر این، بخشهای عظیمی از اقتصاد کره جنوبی غیرمولد باقی میمانند و ابعاد فعالیتشان بیش از حد کوچک و دانش آنها بسیار محدود است. امروز ایدهآلهای مردم کره جنوبی در گنگنام واقع در همسایگی سئول تجلی یافته است. این شهر مهد جراحیهای پلاستیک، آپارتمانهای گرانقیمت و رستورانهای دارای سبک شده است، اما، حقیقت این است که مردم کره جنوبی باید در مورد اینکه چه مؤلفههایی یک زندگی خوب را تشکیل میدهند، ایدهآلهای خود را مورد بازبینی قرار دهند.
░▒▓ نقل دوم: جنگ کمپانیها
▬ پارک لوته ورد (LOTTE WORLD) در منطقه سنگپا (Songpa) در سئول، بزرگترین پارک سرپوشیده جهان است.
▬ واگنهایی به شکل بالون از ریل آهنی پارک آویزان هستند (ریل بر روی سقف شیشهای پارک قرار دارد) از این زاویه، مردمی که سوار ترن شدهاند میتوانند سالن هاکی شهربازی، چرخ فلکها و سایر جاذبههای شهربازی را بهتر ببینند. زن و شوهر جوانی را که هدبند پلنگی به سر دارند و از یانگین آمدهاند میبینم، از آنها میپرسم: شنیدهام که سامسونگ نیز پارکی تفریحی دارد، کدام پارک بهتر است؟ آنها میگویند: هردو پارک خوب هستند؛ اما، پارک سامسونگ یک باغ وحش نیز دارد. دانیل تئودور خبرنگار سابق مطبوعات و نویسنده کتاب «کره جنوبی» میگوید: سامسونگ شاید بهترین ابر کمپانی کره جنوبی (chaebol) باشد؛ ولی، لوته (LOTTE) فراگیرتر است. در کره جنوبی گروه لوته بیش از ۱۱ هزار نفر کارمند در حوزههایی نظیر خرده فروشی، گردشگری، پتروشیمی، ساختوساز و امور مالی در استخدام خود دارد. در کره شما میتوانید یک شکلات لوته بخورید، از یک فیلم در سینمایی متعلق به گروه لوته لذت ببرید، در لوته مارت خرید کنید و پول آن را با کارت اعتباری که به این گروه تجاری تعلق دارد، پرداخت کرده و به خانهای باز گردید که توسط کمپانی بیمه لوته بیمه شده است. لازم نیست به پارک لوته ورلد بروید تا در جهان لوته باشید، در سرتاسر کره جنوبی شما در لوته ورلد زندگی میکنید.
▬ شوان کوکران (Shaun Cochran) یکی از کارگزاران پارک رییسجمهور (President Park) میگوید: دولت در حال حاضر در حال بررسی برخی شکایتها از وضعیت کمپانیها در کشور است، قرار است تمایزی اساسی میان ابر کمپانیها به عنوان مؤسسات و ابر کمپانیها به عنوان گروههایی که توسط خانوادههای به هم پیوسته مدیریت میشوند، ایجاد شود. دولت با تسلط رو به رشد این خانوادهها بر وضعیت کشور مخالف است.
▬ مشکلات مربوط به این ابر کمپانیها تنها به مسأله کنترل خانوادهها محدود نمیشود. این کمپانیها قادرند بازار را به انحصار خود درآورند، رقبای کارآفرین کوچک را با قیمتی کمتر از ارزش واقعیشان خریداری کنند، از تأمینکنندگان متعدد بدون نگرانی خرید کنند و پول مواد اولیه را به صورت غیر نقدی بپردازند و در مجموع، به نفع اقلیتی از سهامداران فعالیت کرده و جریان قدرت در بازار را دچار اختلال کنند. اصلاحات دولتی میتواند توزیع عادلانهتری از فرصتها برای شرکتها مهیا کند.
▬ ابر کمپانیها امپراتوری خود را به دو صورت عمودی و افقی گسترش دادهاند. به صورت افقی با تسلط بر تمام حوزههای صنعت و به صورت عمودی با گسترش نقش خود در تمامی مراحل تولید، با وجود این کمیسیون تجارت عادلانه (FTC) سال گذشته موفق شد سلطه ابر کمپانیها را در برخی از حوزههای رقابت کاهش دهد، این مسأله با ثبت جریمه برای تبانی و سایر سوء استفادهها ممکن شد. سال پیش از آن نیز اقدامات دیگری نظیر تثبیت قیمت برای محصولاتی با قیمت متغیر پیشبینی شده بود، محصولاتی چون: شیر، سویا، پنیر، قهوه، روغن، بیمه عمر و کاغذ دیواری.
▬ امروزه، مصرفکنندگان مانند گذشته محدودیتی در استفاده از یک کالای خاص ندارند. در طول ۹ سال گذشته کره جنوبی ۹ قرارداد مهم اقتصادی منعقد کرده است. در نتیجه، این توافقات اقتصادی، تعرفه کالاها و محصولات کاهش یافته است. هم اکنون، مصرفکنندگان کرهای به خاطر واردات، فرصتهای بیشتری برای خرید کالاهای متنوع دارند. دولت همچنین، سعی کرده است با مذاکره با شرکتهای بزرگ و کسبوکارهای کوچک با آنها به توافق برسد تا بخش تولید نیز، همزمان تقویت شود. در سال ۲۰۰۹, نمایندگان ۹ شرکت بزرگ از جمله سامسونگ و لاته با شرکتهای کوچکتر اتحادیهای برای همکاریهای تجاری تشکیل دادند. (NCCP). این اتحادیه در ابتدای سال تجاری پیشنهاد کرد که شرکتهای بزرگ در بخشهایی مانند رستوران، تعمیرات خودرو و فروش دوچرخه سرمایهگذاری کنند. البته، برخی از شرکتهایی که قرار بود در این بخشها سرمایهگذاری کنند، از تصمیم اولیه خود صرفنظر کردند.
▬ اما این تصمیم به سود بخش تولید نیست. اگر این دسته خدمات همچنان در سطح خرد باقی بماند، سودی به نیروی کار و گردش سرمایه در کره جنوبی نمیرسانند. ثروت و اندازه ابر کمپانیهای کرهای مستعد سوءاستفاده و ناکارآمدی است. در واقع، اگر کره جنوبی همچنان میخواهد به رشد تولید خود ادامه دهد، باید جلوی تمرکز ابر کمپانیها را بگیرد. هرچه کشور ثروتمندتر میشود، نیاز کارخانهها به نیروی کار کمتر میشود. در فاصله سالهای ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۰، متوسط تولیدات کارخانههای کره، سالانه ۷ درصد افزایش پیدا کرده است؛ در حالی که در همین مدت، سالانه ۲ درصد از نیروی کار مورد نیاز کاسته شده است.
▬ اکثر فرصتهای شغلیای که همچنان پابرجا مانده، در بخش خدمات است. مخصوصاً اموری که امکان واردات آن وجود ندارد؛ اما، بر اساس آمارها، بازدهی بخش خدمات، نصف بازدهی نیروها در بخش تولید بوده است. این تفاوت در بازدهی، به این خاطر است که سطح پرداخت ابر کمپانیها به نیروهای بخش تولید پایین بوده است. این ابر کمپانیها همچنان بهترین نیروهای کار و مدیران کرهای را جذب میکند؛ اما، فرآیند فعلی ضربهای جدی به بخش خدمات وارد کرده است.
▬ کسبوکارهای کوچک، اما، در مرکز توجه عمومی است. بیش از ۱۱۰۰ برنامه حمایتی دولتی، برای مراقبت از آنان در نظر گرفته شده است. علت حمایت گسترده دولت از کسبوکارهای کوچک این است که عمده فرصتهای شغلی در این بخش ایجاد میشود؛ اما، علت اصلی این امر، نه بزرگ بودن شرکتها، بلکه نیروی کار محور بودن آنها است. اصلاح قوانین تجاری که اخیراً در دستور کار دولت کره قرار گرفته است، تا اندازهای میتواند کارآیی اقتصاد را افزایش دهد. یکی از مؤثرترین راهها برای تمرکززدایی از اقتصاد کره و بهبود کارآیی آن، تزریق روحیه خلاقیت به کارآفرینان کرهای است. نظام سیاسی و اقتصادی هر دو با هم باید دموکراتیزه شوند.
▬ شاید بتوان گفت که بزرگترین مانع در برابر رشد خلاقانه اقتصاد کره جنوبی، ترس از شکست است. خلاقیت یعنی، افزایش خطرپذیری، اما، جامعه و به تبع آن بخش مالی در کره، بسیار محتاط هستند و خطرپذیری را بر نمیتابند. بانکهای کره برای پرداخت وام، خواهان ضمانتهای بسیار سنگینی هستند. به همین خاطر، اگر فردی نتواند از پس، بازپرداخت وامهایش بربیاید، اوضاع برایش بسیار دشوار خواهد بود. یکی از مدیران کرهای در این باره میگوید: اینجا اگر نتوانید وامهایتان را پرداخت کنید، با شما به عنوان یک جنایتکار برخورد میکنند.
▬ دولت میکوشد تا با این ترس از شکست مقابله کند. به همین خاطر بانکها را مجبور کرده است تا درباره ضمانتهای مالی شان تجدید نظر کنند. تسهیل خدمات برای کارآفرینان و اصلاح فرآیند فعلی وام دهی، میتواند به کره جنوبی کمک کند تا رویاهای خود را برای موفقیت بیش از پیش محقق کند.
░▒▓ نقل سوم: تب تحصیل در کره جنوبی
▬ دبیرستان دخترانه میریم در سئول ثابت میکند که کره جنوبی آموزش را بسیار جدی گرفته است.
▬ دانشآموزان ۱۵ تا ۱۸ ساله این دبیرستان هنگام عبور معلمان با احترام به آنها تعظیم میکنند. بسیاری از این دانشآموزان در مدرسه پانسیون شدهاند و همه آنها از ساعت ۶ تا ۹ بعد از ظهر در کلاسهای فوقبرنامه شرکت میکنند. آیا آنها به شدت درس میخوانند؟ چنگ بیونگ-گپ، مدیر این دبیرستان به این پرسش میخندد.
▬ اشتیاق کره جنوبی برای آموزش ریشه تاریخی دارد. در سالهای نخستین شکلگیری سلسله چوسان که از سال ۱۳۹۲ تا ۱۹۱۰ حکمرانی میکرد، کسانی که در امتحان خدمات کشوری قبول میشدند میتوانستند در کلاس یانگبان، دانشمند طبقه اشراف، شرکت کنند. مایکل ست، نویسنده کتاب «تب آموزش» میگوید این ریشه توسط تاریخ اخیر کره جنوبی ستبرتر شده است. اشتیاق آموزشی کرهایها تحت حاکمیت استعماری ژاپن بین سالهای ۱۹۱۰ و ۱۹۴۵ در پی سرخوردگی تقاضا از میان رفت. در جنگ سالهای ۱۹۵۰ تا ۱۹۵۳ بسیاری از سلسله مراتب اجتماعی قدیمی فروپاشید و مردم را متقاعد کرد که میتوانند با تلاش خودشان به موفقیت دست یابند. قبل از سال ۱۹۷۱ کودکان در دو نوبت آموزش میدیدند، زیرا، تعداد مدارس کافی نبود. تا سال ۱۹۸۰ تقریباً، همه دانشآموزان در سن ۱۱ سالگی به مدرسه راهنمایی میرفتند. در سال ۱۹۹۵ دولت متعهد شد ورود به دانشگاههای خصوصی را تسهیل کند. در نتیجه تحصیلات عالی رونق گرفت. نرخ فارغالتحصیلان دبیرستانی که به تحصیلات عالی راه یافتند از ۴۰ درصد در اوایل دهه ۱۹۹۰ به حدود ۸۴ درصد در سال ۲۰۰۸ رسید، اما، از آن زمان به بعد این نرخ به طور چشمگیری کاهش یافته است.
▬ هیچکدام از دانشآموزان دبیرستان میریم به رغم آموزشهای خوبی که میبینند نتوانستند در سال جاری به دانشگاه تمام وقت وارد شوند. این مدرسه یکی از ۳۵ مدرسه «مهارت» ی است که توسط لی میونگباک، رییسجمهوری پیشین کره جنوبی، برای ارتقای پرستیژ آموزش حرفهای و شکستن و قداست دانشگاه در ذهن والدین معرفی شد. ۹۳ درصد از والدین در کره جنوبی انتظار دارند فرزندانشان به دانشگاه بروند. این مدارس که به سبک مدارس آلمانی هستند، قصد دارند به جای دانشآموزان خوره کتاب، افراد ماهر تربیت کنند. دبیرستان میریم بر برنامهنویسی و طراحی اپلیکیشنهایی تمرکز دارد که مردم روی گوشیهای هوشمند و تبلتهای خود دانلود میکنند.
▬ سئو نام سوو، وزیر آموزش کره جنوبی، میگوید در گذشته والدین بدون در نظر گرفتن استعداد فرزندانشان آنها را مجبور میکردند به دانشگاه بروند. برخی میخواهند فرزندانشان به دانشگاه بروند به این دلیل که خودشان هرگز چنین فرصتی نداشتند، اما، اکنون، تعداد زیادی بر این باورند که فرزندانشان باید کاری را انجام دهند که خوشحالشان میکند.
▬ همچنین، والدین احتمالاً، نگران هزینهها هستند. آنها در طول دوران تحصیل فرزندانشان هزینههای مضاعفی را برای آمادگی امتحان ورودی دانشگاه میپردازند، به طوری که در سال گذشته آموزش ۱۲ درصد از هزینه مصرفکنندگان را تشکیل داد. بخش بزرگی از این هزینه صرف کلاسهای زبان انگلیسی میشود. یادگیری این زبان به یک «روانرنجوری جمعی» تبدیل شده است. برخی از مادران به همراه فرزندانشان به یک کشور انگلیسی زبان نقل مکان میکنند. یک روش ارزانتر گذراندن تابستان در دهکدههای انگلیسی در کره جنوبی است. مانند دهکده انگلیسی گیونگی که در آن فقط به زبان انگلیسی صحبت میشود.
▬ هزینههای آموزش اصلیترین دلیل کم فرزند بودن خانوادهها در کره جنوبی است. خانوادهها در یک نظرسنجی، بار مالی را به عنوان بزرگترین مانع و آموزش را یکی از سختترین مؤلفههای بچهدار شدن ذکر کردند. تامس اندرسون و هانس- پتر کوهلر از دانشگاه پنسیلوانیا نشان دادند در استانهایی که پایینترین نرخ باروری را دارند، خانوادهها بیشترین هزینه را صرف آموزش میکنند، اما، این هزینه سود چندانی ندارد. جوانان با ورود به دانشگاه به مدت چهار سال از بازار کار دور میمانند. بعد از فارغالتحصیلی نیز به طور متوسط ۱۱ ماه طول میکشد تا اولین شغل را بیابند. افراد دارای تحصیلات عالی نسبت به فارغالتحصیلان دبیرستانی شغلهای پردرآمدتری به دست میآورند، اما، این شکاف در حال کاهش است.
▬ هزینههای اجتماعی تحصیلات عالی نیز بالاست. نمرات بهتری که دانشجویان میگیرند موجب نمیشود برای اقتصاد افراد مفیدتری شوند. اگر دانشآموزی برای بهبود رتبه خود بیشتر هزینه کند، ممکن است شغل بهتری پیدا کند، اما، این کار را به هزینه دیگران انجام میدهد.
▬ در اولین دهههای جمهوری کره جنوبی، دولت تلاش کرد تب آموزش را ادامه دهد و به طور سرسامآور مدرسه ساخت و معلم استخدام کرد، اما، در دهههای اخیر سعی کرده است این روند را ملایم کند. در سال ۱۹۷۱ امتحان ورودی مدرسه راهنمایی را حذف کرد، اما، این مسأله رقابت برای ورود به دبیرستان را تشدید کرد. بنا بر این، چند سال بعد لاتاری را جایگزین امتحان ورودی دبیرستان کرد. نتیجه این کار رقابت دیوانهوار برای امتحان ورودی دانشگاه بود. دولت با تسهیل رقابت در یک مرحله از آموزش، فقط رقابت را در مرحله بعدی شدیدتر کرده است.
▬ در سال ۱۹۸۰ دولت آموزش خارج از مدرسه را ممنوع کرد. در سال ۲۰۰۰ این ممنوعیت مغایر با قانون اساسی اعلام شد. از آن زمان به بعد فرونشاندن تب آموزش تعدیل شده است.
▬ رقابت آموزشی کره جنوبی به معما تبدیل شده است. دانشجویان زمان زیاد و پول فراوانی را صرف میکنند تا برای به دست آوردن یک شغل خوب در جلوی صف قرار بگیرند، اما، صف فقط برای چیزهای کمیاب تشکیل میشود. چرا شغل خوب باید سهمیهبندی باشد؟ تعداد کارفرمایان «خوب» باید به همراه اندازه و مهارت نیروی کار موجود افزایش یابد. بنا بر این، احتمالاً، مشغله ذهنی درباره مدرک تحصیلی منعکسکننده مشکلات بازار کار است.
▬ کره جنوبی متوجه این مسأله شده است و بنا بر این، مشاغل خوب سهمیهبندی شدهاند. فارغالتحصیلان دانشگاه تمایل دارند در دولت کار کنند و گزینه بعدی آنها کار در بانکها و چائهبول- مجموعهای از شرکتهای خانوادگی- است. این کارفرمایان چنان شغلهای امن، پردرآمد و با پرستیژی را فراهم میکنند که بقیه فعالان بازار کار قادر به رقابت با آنها نیستند. مردم کره جنوبی این مشاغل را «جایگاه خدا» مینامند. مشاغل بسیار بهتر نیز وجود دارند که عده کمتری قادر به دستیابی به آنها هستند. افراد دارای تحصیلات عالی با افزودن به توصیهنامههای آموزشی یا، حتی، با تحمل بیکاری طولانی پس از فارغالتحصیلی در صف این مشاغل قرار میگیرند. از ۴/۵ میلیون کرهای در سن ۱۵ تا ۲۹ سال که از نظر اقتصادی فعال نیستند، ۱۱ درصد برای به دست آوردن «جایگاه خدا» خود را برای امتحانهای حرفهای گوناگون آماده میکنند.
▬ چنین مسألهای در میان کارگران نیز رواج دارد. شرکت هیوندای موتور، که حدود ۴۰ درصد خودروهای فروخته شده در کره جنوبی را تولید میکند، ۵۹۸۰۰ کارگر ثابت و بیش از ۶ هزار کارگر موقت دارد. این دو گروه از کارگران در یک سایت کار یکسانی را انجام میدهند، اما، کارگران موقت به گفته رهبران اتحادیه ۷۰ درصد و به گفته مدیریت شرکت ۸۵ درصد از حقوق کارگران ثابت را دریافت میکنند. کارگران هیوندای که به تازگی دست به اعتصاب زده بودند برای پایان دادن به این اعتصاب خواستههای زیادی داشتند. هیوندای فرزندان کارگران خود را برای تحصیلات دانشگاهی بورسیه میکند. یکی از این خواستهها این بود که این شرکت برای آموزش فنی- حرفهای کسانی که به دانشگاه نمیروند کمک هزینه اختصاص دهد. مون یانک-مون، رهبر اتحادیه کارگری که ۲۷ سال است برای هیوندای کار میکند، میگوید: «من فقط با زمان پیش میروم. این سیاست دولت است که فشار اجتماعی رفتن به دانشگاه را برطرف میکند». همه مشاغل چائهبول مشاغل خوب نیستند، اما، تا جایی که به کرهایها مربوط میشود، اکثر شغلهای خوب مشاغل چائهبول هستند. آیا این مسأله همینطور باقی خواهد ماند؟
برداشت از دنیای اقتصاد
هو العلیم