فیلوجامعه‌شناسی

تاریخ اروپا(بخش دهم)

فرستادن به ایمیل چاپ

Encarta


█ █ سير امور سياسي در پایان قرون وسطی
درهمين اوان، افراد خود را اعضاي گروه‌ها و اجتماعاتی با منافع بزرگ‌تر و انتزاعي‌تر از خانواده‌ها و همسايگان می‌دیدند. حوادث سياسي اين دروه عميقاً با اين تشخص‌هاي جديد مرتبط بود.
      يكي از حوادث اصلي، ظهور شتابان قدرت نورمن‌ها بود. با زوال وايكينگ‌هايي كه در شمال فرانسه، در خلال سده‌هاي نهم و دهم ساكن گشته و قبضه‌گران فئودال پادشاهي فرانسه شده بودند، نورمن‌ها در صحنة تاريخ اروپا ظاهر شدند (سال 1066). اين واقعه وقتی روي داد كه آنان در زمان حکمرانی دوك ويليام نورماندي1 بر انگلستان مستولي شدند. ويليام فتوحات خويش را با يك برنامة تصفية نژادی وسيع حفظ كرد. نورمن‌هاي فرانسوي‌زبان، طبقة حكمران انگلستان شدند، و ارتباط آنان با ويليام، بواسطه تيول اراضي و قرارداد‌هاي فئودالي برقرار می‌گردید. اين فئودال‌سازي سياسي منظم و باج‌گيري از ساير نورمن‌ها، انگلستان را در جريان اصلي توسعة سياسي و اجتماعي اروپا قرار داد. اكنون، دوك نورماندي كه فئودالي وابسته به پادشاه فرانسه بود، جایگاه پادشاهی انگلستان را در اختیار داشت. بنابراين، از حيث رتبه و قدرت برتري، با پادشاه فرانسه برابري مي‌كرد. اين، بر پيچيدگي عرصة اروپا افزود. اكنون تضاد سياسي و به موازات آن، انديشة دولت، به عنوان نهادي مستقل اجتناب‌ناپذير می‌نمود.
      در سرزمين‌هاي ژرمن و ايتاليايي امپراطوري مقدس روم، فعاليت‌هاي نوين سازمان پاپي به عنوان يك مجموعه حكومتي واقعي، بر سر موضوعاتي كه عموماً به مجادلات بر سر حق اعطای نشان2 معروف شده، با قدرت امپراطور در تصادم افتاد. در دوره‌هاي نخستين امپراطوري، هيچ تمايز قاطعي، نه در نظر و نه در عمل، ميان قلمرو كليسايي و سياسي وجود نداشت. امپراطور از زمان وصلت تاريخي كارولينژی‌ها با پاپ، ديگر چهره‌ای صرفاً دنيوي نگريسته نمي‌شد. همينطور اسقف‌ها، همان سلاطين كليسا‌ها، به نوبة خود، قدرت‌هايي دنيوي شدند و مستشاران و فئودال‌ها، سلطنت و امپراطوري را قبضه كردند. پس، ضرورت ایفای نقش قدرت دنيوي در انتخاب اسقف‌ها، مسجل شد. امپراطوری خواستار ایفای نقشی فعال در اعطای نشان اسقف‌ها بود. اما پاپ گريگوري هفتم 3، انتخاب و انتصاب مأموران كليسا را حق كليسا دانست، و اینچنین، نبرد به نفع کلیسا مغلوبه شد.
      مهمترين حاصل مجادلات بر سر حق اعطای نشان، آن بود كه تمام روابط ميان كليسا و دولت زیر سؤال رفت. در الهيات، حقوق، و نظرية سياسي، دولت به مثابة پيكر‌ه‌اي دنيوي، نقادانه مورد بررسي قرار گرفت، چنان كه كليسا نه تنها به عنوان مجموعه‌اي از رهبران مسيحي، بلكه همچنين به مثابة يك آريستوكراسي اداري اسقف‌ها در خدمت پاپ تلقي شد. از اواخر قرن دوازدهم، حكومت سلطنتي كليسا، تنها قدرت سياسي بزرگ در مقیاس اروپا بود كه در كنار دولت‌هاي سكولار متعدد [ملی] ظاهر گرديد.

█ █ وحدت فرهنگي

...←ادامه دارد←...
1 Duke William of Normandy.
2 investiture controversy.
3 Pope Gregory VII.

نوشتن نظر
Your Contact Details:
نظر:
<strong> <em> <span style="text-decoration:underline;"> <a target=' /> [quote] [code] <img />   
Security
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.