فیلوجامعه‌شناسی

شـ۶ـش تز در تحلیل کارل گوستاو یونگ از ”سمبلیسم“

فرستادن به ایمیل چاپ

دکتر حامد حاجی‌حیدری؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


░▒▓ تز اول
▬    ملهم از نظر کارل گوستاو یونگ (Carl Gostav Jung, 1875-1961)، دانشمند سوییسی و پایه‌گذار مکتب تحلیلی در روانشناسی، اذعان می‌شود که در یک جامعه نخستین، زندگی، توأم با تأمل مزمن نیست، بلکه اصولاً دم دستی و مستمر و فارغ از تأمل است. در جوامع اولیه، هیچ تمایزی بین واقعیت فیزیکی و روانی وجود ندارند، و روح و جسم از هم جدا تلقی نمی‌شوند. ردی از تمایز خودآگاه/ناخودآگاه هم وجود ندارد. از این قرار است که حیات دینی این جامعه هم در توتمیسم، وجهی عینی و فارغ از سمبلیسم می‌یابد. انسان این جامعه، خود را نواده یک تمساح تلقی می‌کند. عینیت، شامل زمان اجتناب‌ناپذیر حال، و بلاواسطه به نظر می‌رسد، و انتزاعی به چشم نمی‌خورد.
▬    در مقابل، در جوامع دستخوش تمدن، فرآیندهای روانی، تا حد زیادی بازتاب سمبلیسم، ظاهر و باطن‌گروی، شک و تردید، و آزمون و خطاست. رنگ و رو باختن روابط خودانگیخته و صریح، و جایگزینی رفتار انتزاعی، و تأملی شدن فزاینده، در جوامع دستخوش تمدن، حاصل این فرآیندهاست.

░▒▓ تز دوم
▬    این فرآیند متمدن شدن، شبیه همان فرآیندی است که از طفولیت تا بزرگ‌سالی توسط زیگموند فروید تصویر شده است.
▬    طفل نوزاد، در مواجهه با دنیا، ناخودآگاه ندارد. در ادامه، وقتی غرایز او سرکوب می‌شوند، مکانیسم‌های دفاعی، برای ممانعت از تأثیرات ویران‌گر سرکوب، فعال می‌شوند، و سرکوب را به حیطه‌ای از ذهن می‌رانند که انگار فراموش شده است، ولی در مواقعی چون خواب و رؤیا، فراخوانده می‌شود و معلوم می‌گردد که از بین نرفته‌اند، بلکه در ناخودآگاه خفته‌اند.
▬    در واقع، سن و سال و سرکوب و مکانیسم‌های دفاعی است که پیکره‌ای از ناخودآگاه را از خودآگاه جدا می‌کند، و رفته رفته به بخش مؤثرتر و عمده‌تر روان تبدیل می‌کند.
▬    ملهم از نظر یونگ، بسط امرخودآگاه/امرناخودآگاه، بدان معنی است که در فرآیندهای روانی بشریت متمدن، این ظرفیت که بین واقعیت‌های روانی و عینی تمایز قایل شود به وجود می‌آید. تمایز میان خودآگاه و ناخودآگاه، متعلق به نحو خاص ارتباط بشر متمدن با جهان است. دقیقاً به دلیل همین ظرفیت و توانمندی است که بشر متمدن با مسائلی مواجه است که بشر اولیه با آن رویاروی نبوده است.

░▒▓ تز سوم
▬    نکته دیگر این است که با گسترش ناخودآگاه نزد بشر دستخوش تمدن، نظامی از سمبل‌ها بسط و گسترش می‌یابد که در قلمرو آگاه، به حیطه ناخودآگاه اشاره می‌کند. در واقع، برخی نشانه‌های عینی و خودآگاه است که محتوای ناخودآگاه را فعال می‌کند.
▬    احضار ناخودآگاه، در تجربه زندگی مأنوس، مستلزم وساطت سمبل‌هاست؛ سمبل، بیانگر جنبه‌هایی از روان است که حاصل تمایز خودآگاه و ناخودآگاه است.

░▒▓ تز چهارم
▬    سمبل‌ها فردی یا جمعی هستند.
▬    همان طور که عوامل سرکوب نیازها می‌توانند فراگیر باشند و در مورد یک جمع و یک تاریخ مشترک باشند، ناخودآگاه هم می‌تواند فراگیر و جمعی و تاریخی باشد.

░▒▓ تز پنجم
▬    به زعم یونگ، خصلت ویژه سمبل‌های دینی در قیاس با سایر سمبل‌ها این است که آن‌ها، ورای دوگانگی‌ها، و خصوصاً در مرز دوگانه خودآگاه/ناخودآگاه می‌ایستند، چرا که سمبل‌های دینی، شامل کلی‌ترین سمبل‌های جمعی هستند، و در این میان، «خدا»، کلی‌ترین سمبل است.
▬    «خدا» تبلور تمام اتحادها، و فرای همه تضادها، و ورای همه دوگانه‌ها، از جمله دوگانه خودآگاه/ناخودآگاه است. از این قرار، از نظر یونگ، خدا، بازتاب شخصیت یکپارچه و خویشتن و هویت است، و فرد از طریق غور در سمبل «خدا»، به سمت تمامیت و انسجام هویت تکه پاره شده در نتیجه‌ی فرآیند متمدن شدن حرکت می‌کند.

░▒▓ تز ششم
▬    البته فوران سمبلیسم در «خدا»، می‌تواند تأثیرات معکوس هم به بار آورد. اگر سمبلیسم «خدا»، به جای یک هویت توحیدی، حکایت از یک قدرت تکه تکه شده بیابد، و متحمل دوگانگی‌ها شود، آن‌گاه عرصه سوء استفاده آشکار از قدرت و سرکوب دیگرها می‌شود.
برداشت آزاد از شارن والدرن
هو العلیم

نوشتن نظر
Your Contact Details:
نظر:
<strong> <em> <span style="text-decoration:underline;"> <a target=' /> [quote] [code] <img />   
Security
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.