برداشت از دکتر حسن مرادی؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
▬ إِنِّي وَجَدتُّ امْرَأَةً تَمْلِكُهُمْ وَأُوتِيَتْ مِن كُلِّ شَيْءٍ وَلَهَا عَرْشٌ عَظِيمٌ ﴿نمل:٢٣﴾وَجَدتُّهَا وَقَوْمَهَا يَسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ مِن دُونِ اللَّـهِ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ فَهُمْ لَا يَهْتَدُونَ ﴿٢٤﴾أَلَّا يَسْجُدُوا لِلَّـهِ الَّذِي يُخْرِجُ الْخَبْءَ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَيَعْلَمُ مَا تُخْفُونَ وَمَا تُعْلِنُونَ ﴿٢٥﴾اللَّـهُ لَا إِلَـٰهَ إِلَّا هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ ۩ ﴿٢٦﴾...وَصَدَّهَا مَا كَانَت تَّعْبُدُ مِن دُونِ اللَّـهِ ۖ إِنَّهَا كَانَتْ مِن قَوْمٍ كَافِرِينَ ﴿٤٣﴾قِيلَ لَهَا ادْخُلِي الصَّرْحَ ۖ فَلَمَّا رَأَتْهُ حَسِبَتْهُ لُجَّةً وَكَشَفَتْ عَن سَاقَيْهَا ۚ قَالَ إِنَّهُ صَرْحٌ مُّمَرَّدٌ مِّن قَوَارِيرَ ۗ قَالَتْ رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي وَأَسْلَمْتُ مَعَ سُلَيْمَانَ لِلَّـهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿٤٤﴾
▬ وقتی سلیمان عقل ملکه حس و خیال را دعوت به تسلیم به عقل میکند او برایش هدیهای که کودکان حس و خیال را شاد میکند، میفرستد و نمیداند تمام عالم حس و خیال و زینتهایش تحت تملک و سیطره عقل است.
▬ سلیمان عقل برای آگاه کردن ملکه حس و خیال از میزان قدرت و احاطهاش به یکی از دستیاران خود اجازه میدهد که عرش و نماد قدرت ملکه را برایش حاضر کنند تا وقتی که میآید از احاطه سلیمان بر قدرتش آگاه شود.
▬ ملکه وقتی چنین میبیند، اعتراف میکند قبلاً هم به واسطه علمی که به او داده شده بود، تسلیم بوده است. حرف ملکه درست بود، اما، عبد امور پایینتر از الله شدن وگستردگی ملک الله را پوشاندن (کفر) باعث شد تا بین علم و عمل او سدی ایجاد شود.
▬ سلیمان برای تکمیل آگاهی ملکه از او دعوت میکند که وارد آبگینهای شود، اما، ملکه این «آبگونه» را با آب اشتباه میکند و دامن فرا میکشد. سلیمان او را متوجه تفاوت آب و آبگینه میکند و در اینجاست که ملکه به ظلمی که در حق خود کرده پی برد و میفهمد که به جای رو کردن به معشوقی که از رگ گردن به او نزدیکتر بود (ق: ۱۶) و میان قلبش خانه داشت (انفال: ۲۴)، عمری به تصویر او در آینه مشغول بوده است و تصمیم میگیرد که به همراه سلیمان، تسلیم اللهای شود که رب او و رب تمام عالم ظاهر و باطن است.
▬ قوه حس و خیال (درککننده صور متغییر حسی و دائمی خیالی) که منفعل از غیر (امرهی) است و هر چیزی به او داده شده است، دارای حکومتی گسترده است، اما، به جای الله که نور آسمانها و زمین است، خورشید را میپرستد که تنها آیه و جامی برای انعکاس بخشی از فروغ رخ ساقی است، زیرا، شیطان خود بینی و توهم استغناء، از جهل آنها نسبت به نور حقیقی و تصویرش در آینهها استفاده کرده، این عمل نادرست را برای آنها خوب جلوه داده است و این موجب شده که راه مستقیم به حقیقت برایشان مسدود شده و بیهدایت، در جهل مرکب خود باقی بمانند.
▬ عجیب است که این افراد مخلوقاتی مثل خورشید را میپرستند، اما، الله را نمیپرستند که هر مستور و ذخیره شدهای (خبء) در آسمانها و زمین را به نور خود ظاهر میکند و هر پنهان و آشکاری را میداند. او رب عرشی عظیم است که تمام عرشهای کوچک زیر سیطره او هستند.
مآخذ:...
هو العلیم