برداشت از دکتر حسن مرادی؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
☼ بقره: قَالَ أَلْقُوا ۖ فَلَمَّا أَلْقَوْا سَحَرُوا أَعْيُنَ النَّاسِ وَاسْتَرْهَبُوهُمْ وَجَاءُوا بِسِحْرٍ عَظِيمٍ ﴿١١٦﴾ وَأَوْحَيْنَا إِلَىٰ مُوسَىٰ أَنْ أَلْقِ عَصَاكَ ۖ فَإِذَا هِيَ تَلْقَفُ مَا يَأْفِكُونَ ﴿١١٧﴾ فَوَقَعَ الْحَقُّ وَبَطَلَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿١١٨﴾ فَغُلِبُوا هُنَالِكَ وَانقَلَبُوا صَاغِرِينَ ﴿١١٩﴾
☼ يونس: فَلَمَّا أَلْقَوْا قَالَ مُوسَىٰ مَا جِئْتُم بِهِ السِّحْرُ ۖ إِنَّ اللَّـهَ سَيُبْطِلُهُ ۖ إِنَّ اللَّـهَ لَا يُصْلِحُ عَمَلَ الْمُفْسِدِينَ ﴿٨١﴾
☼ طه: قَالَ بَلْ أَلْقُوا ۖ فَإِذَا حِبَالُهُمْ وَعِصِيُّهُمْ يُخَيَّلُ إِلَيْهِ مِن سِحْرِهِمْ أَنَّهَا تَسْعَىٰ ﴿٦٦﴾ فَأَوْجَسَ فِي نَفْسِهِ خِيفَةً مُّوسَىٰ ﴿٦٧﴾ قُلْنَا لَا تَخَفْ إِنَّكَ أَنتَ الْأَعْلَىٰ ﴿٦٨﴾ وَأَلْقِ مَا فِي يَمِينِكَ تَلْقَفْ مَا صَنَعُوا ۖ إِنَّمَا صَنَعُوا كَيْدُ سَاحِرٍ ۖ وَلَا يُفْلِحُ السَّاحِرُ حَيْثُ أَتَىٰ ﴿٦٩﴾
☼ شعرا: فَأَلْقَىٰ مُوسَىٰ عَصَاهُ فَإِذَا هِيَ تَلْقَفُ مَا يَأْفِكُونَ ﴿٤٥﴾ فَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ سَاجِدِينَ ﴿٤٦﴾ قَالُوا آمَنَّا بِرَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿٤٧﴾ رَبِّ مُوسَىٰ وَهَارُونَ ﴿٤٨﴾
▬ فرعونِ نفس اماره، برای فریفتن مردمِ بنیاسرائیلِ حس و خیال، از ساحران کمک میگیرد، تا چشمان خیال (و نه عقل) مردم را به سحری عظیم، سحر کرده و به ترس افکند، مبادا این دنیای بظاهر زنده و متحرک و در واقع، مرده و بیتحرک را از دست بدهند، اما، موسی روح با عصای عقل که هدیهای االهی است و با هدایت مستقیم او (اوحینا) تمام این دروغ (یأفکون) و کید ساحران را خواهد بلعید (تلقف) و بر آنها غلبه خواهد کرد تا سحر آنها باطل شده و خود ساحران کوچک شده، در خدمت عقل درآیند (ساجدین) و به کمک آن تسلیم رب عالم شوند. سیره الله این است که حق تحقق یابد و باطل از بین برود و هیچ عمل فاسدی به صلاح نمیرسد. بنا بر این، نباید از غلبه ابتدایی ساحران بر قوم حس و خیال ترسید.
▬ تفسیر انفسی قرآن بر این مبنا است که قرآن کتاب هدایت بوده و هدایت انسان مبتنی بر این است که خودش، مسیرش و هدفش را بشناسد. بنا بر این، هر آیهای باید حداقل به یکی از این سه مورد مربوط باشد. از آنجا که تمام عالم و خود قرآن ظهور الله تبارک و تعالی است، تمام اشیا و حوادث طبیعی و تاریخی علاوه بر ظاهر خود دارای باطنهایی تودرتو میباشند. بنا بر این، تفسیر انفسی منافی معنای ظاهری اشیاء طبیعی یا حوادث تاریخی نیست، بلکه از این معنای صحیح عبور کرده، به معانی باطنیتر آن توجه دارد. هدف این وبلاگ جلب توجه افراد فرهیخته به سطوح عمیقتر هستی و قرآن است و نیاز به گفتن ندارد که این کار امری بیپایان است و باید بارها و بارها تمام اجزای منظومه مفهومی هستی و قرآن را با یکدیگر بسنجیم و فهم خود را تصحیح نماییم.
مآخذ:...
هو العلیم