برداشت آزاد از دنیای اقتصاد؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
▬ کوفی عنان، دبیر کل سابق سازمان ملل، در سخنرانی خود در سال ۲۰۰۳ از سرمایهداران سیلیکون، ولی، خواست به خارج از امریکا نگاه کنند و «پویایی و ابتکار را به کشورهای در حال توسعه ببرند». افراد بانفوذ قدیمی و جدید کالیفرنیا برای رو یا رویی با این چالش به پا خواستهاند. معروفترین این بشردوستان حوزه تکنولوژی، بیل گیتس، مؤسس مایکروسافت و همسرش ملیندا هستند که برنامهای برای ریشهکن کردن فلج اطفال و بیماری کوری و افزایش درآمد کشاورزان خرد در افریقا و جنوب آسیا دارند. دیگران، طرحهایی انتخاب کردهاند که آشکارا تبلیغ تکنولوژی است و بر مبنای آرمانگرایی استوار است. در سال ۲۰۱۱، باب کینگ مبلغ ۱۵۰ میلیون دلار به صندوق موسسه استنفورد برای نوآوری و توسعه در اقتصادهای در حال توسعه کمک کرد. این موسسه قصد دارد از طریق کارآفرینی و نوآوری، زندگی فقرا را در ابعاد گسترده تغییر دهد. اریک اشمیت، رییس گوگل، و جارد کوهن، مقام سابق وزارت خارجه امریکا که اکنون، گوگل آیدیا را اداره میکند، در کتاب جدیدشان با عنوان عصر جدید دیجیتال، پیشبینی میکنند که اتصال ۵ میلیارد نفری که آفلاین بودند به اینترنت، قدرت توربین توسعه جهان را افزایش خواهد داد. آنان در این کتاب مینویسند: «افزایش بازدهی و بهرهوری بسیار ژرف خواهد بود، بویژه در کشورهای در حال توسعه که انزوای تکنولوژیکی و سیاستهای غلط سالها است مانع رشد و پیشرفت شده است». اشمیت، حتی، از این هم فراتر میرود و میگوید تا سال ۲۰۲۰ همه مردم در سراسر جهان آنلاین خواهند بود. اگر او و کوهن درباره قدرت اتصال درست گفته باشند، کشورهای فقیر تا چند سال آینده در دسترس خواهند بود. کتاب عصر جدید دیجیتال گونهای از لادیسم ارتجاعی نزدیک به دیدگاهی است که در کتاب «فراوانی: آینده بهتر از چیزی است که تصور میکنید» نوشته پیتر دیامانتدیس، مدیرعامل بنیاد جایزه ایکس، و استیون کوتلر، روزنامهنگار، بیان شده است. این دو مینویسند: «بشر در حال ورود به یک دگرگونی بنیادین است که در آن تکنولوژی میتواند استانداردهای اساسی زندگی همه مردان، زنان و کودکان این سیاره را به طور چشمگیری افزایش دهد. در عرض یک نسل، میتوانیم کالا و خدمات را برای همه کسانی که به آنها نیاز دارند، فراهم کنیم. فراوانی برای همه در حقیقت، در چنگ ماست». بنا بر این، تعجبی ندارد که این روزها گروههای جدید و فراوان مبارزه با فقر در سیلیکون، ولی، به وجود آمدهاند و این مسأله منعکسکننده بلندپروازیهای انتفاعی آنها است. برای مثال، نورو اینترنشنال، گر چه سالانه حدود ۳ میلیون دلار از طرف «سرمایهگذاران فرشته سیلیکون ولی» دریافت میکند، در وب سایت خود مباهات میکند که مدل آموزش و تجهیز رهبران محلی ابتدا «برای خودکفایی و خودسنجی آنها طراحی شده و مدل جامع توسعه برای پایان دادن به فقر شدید در مناطق دور افتاده روستایی است».
░▒▓ اثر تکنولوژی بر زندگی فقرا
▬ البته، تکنولوژی هماکنون، نیز تفاوتهای عظیمی در کیفت زندگی بسیاری از فقرای جهان به وجود آورده است. وجود حدود ۷ میلیارد اشتراک تلفن همراه، رادیو یا، حتی، دوچرخه، یادآور واکسن آبله (که جان میلیونها نفر را از مرگ نجات داده) است. همچنین، تردیدی وجود ندارد که غولهای جدید تکنولوژی انرژی، ایدهها و پول را به قلمرویی وارد کردهاند که مدتها تحت سلطه دیوانسالاران، متخصصان بودجه و اقتصاددانان بود. گوگل تحت رهبری اشمیت هماکنون، کارهای خارقالعادهای برای توسعه و تولید انجام داده است. برخی از این اقدامات عبارت است از: تهیه نقشههای دیجیتالی از خیابانهای شهرهای افریقا.
▬ با این وجود، همه دگرگونیهای تکنولوژیک انجامشده در ۲۰۰ سال گذشته نتوانسته است فقر جهانی را از میان بردارد. بیش از نیمی از مردم این سیاره با کمتر از ۴ دلار در روز زندگی میکنند و ۴/۲ میلیارد نفر با کمتر از روزی ۲ دلار زندگی خود را میگذرانند. این در شرایطی است که این آمار پس از یک دهه کاهش بیسابقه در فقر شدید منتشر شده است. علاوه بر این، سالانه میلیونها نفر در اثر بیماریهایی مانند اسهال و ذاتالریه جانشان را از دست میدهند که به راحتی قابل پیشگیری و درمان هستند. این مسأله به دلیل فقدان دانش یا، حتی، فقدان پول نیست، بلکه به این دلیل است که والدین سادهترین اصول بهداشتی همچون شستوشوی دستهایشان را رعایت نمیکنند، دولتها نمیتوانند آب سالم و سیستم فاضلاب را تأمین کنند و محدودیتهای مستبدانه مهاجرت مانع نقل مکان فقرا به مکانها دارای فرصتهای بهتر میشود.
▬ متأسفانه، هیچ آیفونی، حتی، اگر مملو از بهترین اپلیکیشنها باشد، نمیتواند این مسائل را تغییر دهد. متخصصان تکنولوژی در مورد آنچه ابزارهایشان میتواند در فقیرترین کشورهای جهان انجام دهد، بیش از حد خوشبین هستند. آنان در این مورد، تاریخی مملو از ناکامی دارند. مارکس و انگلس مطمئن بودند که لوکوموتیو طبقه کارگر را به یک نیروی ملی پیوند میدهد تا یک انقلاب اجتماعی به وجود آورد و در نتیجه جهان به سرعت به بهشت کارگران تبدیل خواهد شد. اخیراً، در میانه اعتراضات بهار عربی، تامس فریدمن و بسیاری دیگر درباره قدرت ابزارهایی همچون توییتر و فیسبوک در سرنگونی دیکتاتورها و ایجاد دموکراسی، سخن گفتند. الک راس، متخصص تکنولوژی در وزارت خارجه امریکا، میگوید اینترنت به «چه گوارای قرن بیست و یکم» تبدیل شده است (با توجه به اینکه از چهار انقلابی که او در آن شرکت داشت، سه انقلاب با شکست مواجه شد، احتمالاً، این مسأله درست به نظر میرسد).
░▒▓ رابطه اینترنت و اقتصاد
▬ گزارش جدید بانک جهانی نشان میدهد افزایش ۱۰ درصدی دسترسی به پهنای باند به افزایش ۳۸/۱ درصدی نرخ رشد تولید ناخالص داخلی کشورهای کمدرآمد و دارای درآمد متوسط منجر میشود. کمیسیون پهنای باند سازمان ملل برای توسعه دیجیتال از این گزارش استفاده کرده است و میگوید: اینترنت پرسرعت برای رسیدن به اهداف توسعهای از کاهش فقر گرفته تا کاستن از مرگ و میر مادران و کودکان و تضمین اجرای آموزش ابتدایی در سراسر جهان، ضروری است. در گزارش بانک جهانی به این مسأله که تحلیل این بانک در مورد رشد تولید ناخالص داخلی پیش از آنکه در اکثر کشورهای مورد بررسی پهنای باند وجود داشته باشد، انجام گرفته اشاره نشده است، اما، این گزارش نشان میدهد که علاقهمندی به تکنولوژی وجود دارد و مردم تمایل دارند باور کنند که سرانجام، جام مقدسی برای رشد پیدا شده است.
▬ رابطه ضعیف بین پیشرفت تکنولوژی و کاهش جهانی فقر تعجببرانگیز نیست. اکثر تکنولوژیها در جهان ثروتمند و برای حل مشکلات آن اختراع شدهاند. این مسأله به این معنا است که این تکنولوژیها به گونهای طراحی شدهاند که هنگام بهکارگیری توسط کارگران آموزشدیده در مکانهایی با زیرساختهای فیزیکی مناسب موثرند. این تکنولوژیها در کشورهایی مانند لیبریا که در آنها بیسوادی و فساد بیداد میکند، کارآیی چندانی ندارند. معمولاً، انتقال تکنولوژیهای جهان ثروتمند به جهان فقیر به درستی صورت نمیگیرد.
▬ البته، استثناهایی هم وجود دارد، اما، اغلب تصادفی هستند. مثلاً، تلفن همراه را در نظر بگیرید، در ابتدا تصور میشد وسیلهای برای سرگرمی جوانان ثروتمند است، نه ابزاری با بازار گسترده و ارزانتر از تلفنهای ثابت، اما، اکنون، دستکم مردم کشورهای در حال توسعه چهار برابر بیشتر از مردم جهان صنعتی از تلفن همراه استفاده میکنند. از کنیا گرفته تا فیلیپین، کارآفرینان از تلفن همراه برای ارائه ارتباطات و خدمات مالی ارزان از طریق بانکداری همراه استفاده میکنند.
▬ متأسفانه، تراکتورها در مزارع اتیوپی زنگ میزنند و پیامد ایجاد توسعه از طریق تکنولوژی، دکههای اینترنتی است که در مناطق روستایی بلا استفاده ماندهاند و خاک میخورند. به نظر میرسد برخی از حامیان تکنولوژی مصمم هستند که درسهای گذشته را نادیده بگیرند. آنها جایزه و بودجه را به پروژههایی اختصاص میدهند که در اسلایدهای پاورپوینت عالی به نظر میرسند؛ اما، اغلب در دنیای واقعی با شکست مواجه میشوند.
▬ برای مثال، «ساکت» ، اختراعی را که نشریه پاپیولار مکانیکس آن را «ایده درخشان» خواند، در نظر بگیرید. ساکت، توپ فوتبالی است که در آن ابزار الکترونیکی تعبیه شده و پس از حدود ۳۰ دقیقه ضربه زدن به آن انرژی مورد نیاز لامپهای الایدی را به مدت سه ساعت فراهم میکند. قیمت این توپ ۹۹ دلار است. دو تن از مخترعان این توپ که در زمان طرحریزی این پروژه دانشجوی هاروارد بودند، در سال ۲۰۱۲ عنوان دانشمندان سال دانشگاه را کسب کردند. بیل کلینتون، رییسجمهور سابق امریکا، در نشست نوآوری جهانی کلینتون در سال ۲۰۱۱ گفت: این توپ«کاملاً خارقالعاده است و راهحلی است برای فراهم کردن برق و بهبود کیفیت زندگی، ظرفیت کار و ظرفیت یادگیری». در ماه آوریل، مجله اینس شرکت تولیدکننده ساکت را یکی از ۲۵ شرکت بسیار جسور نامید. شرکتهای بیمه استیت فارم و وسترن یونیون هزینه اعطای این توپها را به امریکای لاتین و افریقا تقبل کردهاند. کنفرانس تد این ایده را«اختراعی با پتانسیل ایجاد انقلاب در جهان در حال توسعه» نامید. این واقعاً یک ترفند فوقالعاده است که توپ فوتبالی که تنها دو انس سنگینتر از توپ فوتبال معمولی است، دارایی یک باتری و ابزار الکتریکی است که از طریق غلتیدن برق تولید میکند، اما، با ۱۰ دلار میتوان یک لامپ خورشیدی خرید. بنا بر این، چرا شخصی باید برای لامپی که انرژی آن از نیم ساعت ضربه زدن تأمین میشود و روشنایی کمتری دارد، ده برابر پول بیشتر بپردازد؟ (آلیسون دالتون اسمیت، که برای شرکت سازنده ساکت کار میکند، میگوید: «مطمئناً ساکت بسیار گرانتر از دیگر ابداعات در زمینه روشنایی است، اما، به دلیل اینکه فوتبال محبوبترین ورزش این سیاره است، ترکیب نیاز و بازی مردم را ترغیب میکند بازی کردن را در اولویت خود قرار دهند».
▬ پیش از ساکت، پلیپامپس وجود داشت. این وسیله توسط لورا بوش و استیو کیس، مؤسس شرکت ایاوال، اختراع شده است و از چرخش بچهها در چرخ و فلک برای کشیدن آب برق تولید میکند. قیمت پلیپامس چهار برابر بیشتر از پمپهای معمولی است.
▬ کمکرسانان سازمان ملل گزارش دادند زمانی که پلیپامس خراب میشود، تعمیر آن دشوار است. همچنین، براساس بررسی انجام شده توسط گاردین مشخص شد برای رساند آب به ۲۵۰۰ نفر، بچهها باید ۲۷ ساعت در روز «چرخ و فلک بازی» کنند. در دفاع از مبتکران باهوش و جوان مخترع ساکت، باید گفت که استادان مسنتر و باتجربهتر اشتباهات بزرگتر و پرهزینهتری را مرتکب شدهاند. نیکلاس نگروپونته از موسسه تکنولوژی ماساچوست رهبری پروژه یک لپتاپ برای هر کودک را رهبری میکند. وبسایت او ادعا میکند که با توزیع لپتاپ ۱۰۰ دلاری «مشاهده شده است که دو میلیون کودکی که پیش از آن به حاشیه رانده شده بودند اکنون، مشغول آموختن، توانمند شدن و آغاز ایجاد تغییر در جوامع خود هستند». اما، در سال ۲۰۱۲ دو مطالعه جداگانه – یکی در نپال و دیگری در پرو—به این نتیجه رسیدند که کودکانی که از کامپیوتر استفاده میکنند، به لحاظ زبانی یا مهارت در ریاضیات در مقایسه با حضور در مدرسه بهره چندانی نبردند یا اصلاً بهرهای نبردند. حتی، ایدههایی که ممکن است به راستی دارای پتانسیل لازم باشند خیلی پیش از آنکه آن پتانسیل به ظهور رسد، بر سر زبانها میافتند. شرکت غیرانتفاعی ساماسورس واقع در سانفرانسیسکو مسؤولیت برونسپاری مانند تهیه رونوشت و کنترل دادهها را بر عهده میگیرد. این مرکز کار خود را به وظایف کوچکی تقسیم میکند که زنان و جوانان بیتجربه در ۱۱ مرکز کار واقع در پنج کشور جهان میتوانند از پس، آنها برآیند. تکنولوژی دیجیتال این امکان را فراهم میآورد که نه تنها پروژه خود را به گوشه دیگر جهان بفرستد، بلکه میتواند وظایفی را که به نظر میرسد پیچیده و نیازمند مهارتهای زیادند، به بخشهای کوچک تقسیم میکند. سال گذشته این مرکز از هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه امریکا و کلوپ مادرید جوایزی دریافت کرد و شاید بتواند به عنوان الگویی فوقالعاده شناخته شود، اما، هنوز برای گفتن این موضوع زود است. در وبسایت این مرکز غیرانتفاعی آمده است که این مرکز بیش از ۳ میلیون دلار دستمزد به بیش از ۳۷۰۰ نفر پرداخت کرده است، اما، در همین مدت به ساماسورس دست کم ۱۲ میلیون دلار بخشیده شده است. این به آن معنا است که این مرکز به ازای هر یک دلار دستمزدی که پرداخت کرده است، ۴ دلار دریافتی داشته است. (پام اسمیت، رییس بازاریابی ساماسورس میگوید این نسبت در حدود یک دلار سرجمع به ازای یک دلار دستمزد است. وی همچنین، میگوید که ساماسورس آموزش ارائه میدهد و در زمینه ارائه مشاغل دائمی و پردرآمد به فارغالتحصیلان دانشگاه سابقهای قوی دارد. ) فعلاً این روش هنوز برنامهای بسیار پرهزینه برای اشتغالزایی محسوب میشود.
▬ البته، همه اشتباه میکنند و وقتی با فناوریها و روشهای نوین کار میکنیم باید انتظار شکستهای زیادی را داشته باشیم. کارآفرینان بخش تکنولوژی به فرهنگ شکست عادت کردهاند، اما، مزیت سیستمی که آنها در آن فعالیت میکنند، تست بازار است. این یک قاعده است که ایدههای بد به ورشکستگی میانجامند.
▬ اما با حرکت این الگو به سمت توسعه، ما شاهد تحمل بالای کارآفرینان بخش تکنولوژی در برابر شکست و اشتیاق آنها برای امتحان طرحهایی هستیم که تست بازار آنها ضعیفتر است. ایدههایی که به خاطر علاقه خیرین و بشردوستان غربی به این پروژهها و نه علاقه مصرفکنندگان افریقایی، بودجه خود را از مرکز کیکاستارتر و مراکز بشردوستی دریافت میکنند و این همان چیزی است که منجر به پروژههایی چون «ساکت» ، «پلیپامپ» و «یک لپتاپ برای هر کودک» میشود.
░▒▓ انضباط بازار
▬ بنا بر این، برای کنترل ابداعات تکنولوژیک، فیلتر کردن ایدههای خوب از ایدههای بد و گستردن کمی از منافع سیلیکون، ولی، در مناطق فقیرتر جهان چه باید کرد؟ بر اساس آنچه مایکل کرمر اقتصاددان دانشگاه هاروارد میگوید، پاسخ در انضباط بازار و تستهای دشوار بازار نهفته است. کرمر برنده جایزه «نبوغ» مکآرتور شده است و به خاطر پیشبینی درستش درباره رقبای آینده جایزه نوبل شهرت دارد. وی بر این باور است که تغییرات تکنولوژیک میتواند زندگی فقرای جهان را به شدت متحول کند، اما، بازارها نمیتوانند ابداعات درست را بدون حمایت مالی، ارائه کنند.
▬ فقرا از قدرت خرید لازم برخوردار نیستند تا تقاضا برای ابداعاتی که موجب بهبود زندگیشان میشود- از واکسن مالاریا گرفته تا نوع جدیدی از سیبزمینی- را ایجاد کنند. بنا بر این، کرمر در جست و جوی راههایی بوده است تا بازاری برای تکنولوژیهای جدیدی که فقرا قادر به ایجاد بازارشان نبودهاند، ایجاد کند. نخستین ایده او از تحقیقی با راشل گلنرستر از دانشگاه MIT در زمینه واکسن نشأت گرفت. آنها متوجه شدند که سالانه میلیاردها دلار در بخش تحقیقات و توسعه صرف تولید داروهای جدید برای کشورهای ثروتمند میشود و اغلب، بیماریهایی که موجب مرگ افراد در کشورهای فقیر میشود، نادیده گرفته میشود و پولی که آژانسهای کمکرسان هزینه میکنند تا تحقیقات پایهای بر روی آن بیماریهای مورد غفلت انجام شود، نتیجهای نداده است. به عنوان مثال، آژانسهای کمکرسان ایالات متحده میلیونها دلار صرف تحقیقات واکسن مالاریا کردهاند که هیچ نتیجهای در پی نداشته است. کرمرو گلنرستر میگویند مشکل این بود که الگوی دولت نیازمند انتخاب برندگان پیش از معلوم شدن نتیجه است؛ تصمیمگیری در مورد اینکه به کدام آزمایشگاهها و کدام شرکتها بودجه پیش از موعد تعلق گیرد؛ و این اساساً غیرممکن بود که بتوان تشخیص داد بهترین ایده از کجا شکل خواهد گرفت.
▬ خیرین یک آزمایشگاه یا روش موفق را انتخاب نمیکنند، اما، برای راهحل موفق پول خرج خواهند کرد. بنا بر این، یک انگیزه برای آزمایشگاههای متعدد ایجاد خواهد شد که روشهای متعددی را امتحان کنند. امید آنها این بود که این «مشارکتهای پیشرفته بازار» موجب تشویق شرکتهای عمده داروسازی شود تا برخی از تلاشهای تحقیق و توسعه خود را به بیماریهای مورد غفلت نواحی گرمسیری اختصاص دهند.
░▒▓ روش بازار پیشرفته
▬ در سال ۲۰۰۹ اتحادیه جیای وی آی، گروهی متشکل از خیرین عمده از جمله بسیاری از دولتهای کشورهای ثروتمند و مؤسسات بشردوستی از پیشنهاد کرمر و گلنرستر بهره بردند. آنها بودجهای ۵/۱ میلیارد دلاری را تهیه کردند که میتوانست هزینه داروهای ارزان را تأمین کند. به این ترتیب، با دلیل اصلی مرگهای قابل پیشگیری کودکان زیر ۵ سال در سرتاسر جهان مقابله میشد: ذاتالریه استرپتوکوکی که منشأ بیماریهایی چون عفونت ریه و مننژیت است. واکسنی که برای ذاتالریه مناسب باشد هنوز در کشورهای در حال توسعه ساخته نشده بود، اما، گروه جیایویآی بازاری را برای شرکتهای داروسازی که تلاش میکردند به یک چنین واکسنی دست یابند، تضمین کرد و موفق شد. اکنون، از این واکسن در سرتاسر جهان استفاده میشود. اتحادیه جیای ویای برآورد کرده است که روش «بازار پیشرفته» تحقیقات برای واکسن را تا جایی هدایت میکند که تا سال ۲۰۲۰ از مرگ ۵/۱ میلیون کودک جلوگیری خواهد شد. بانک جهانی از مکانیسمی مشابه استفاده کرد تا برای تحقیقات در زمینه افزایش تولید مزارع کوچک در جهان در حال توسعه انگیزه ایجاد کند. پس، چرا ما چنین تلاشهایی را برای همه زمینهها انجام نمیدهیم؟ کرمر میگوید پاسخ این است که «برخی ابداعات تکنولوژیک نیز وجود دارند که هرگز قادر به پیشبینی آنها نبودهایم چون توصیف مشکل، نیمی از راهحل است». او مثال «پست ایت نوت» را میزند (کاغذهای کوچکی که به طور موقت بر روی سطوح صاف قابل چسباندن هستند) و میگوید که کسی نمیتوانست برای آن بازاری را تضمین کند. او میگوید: «چون نمیدانستیم که به آن احتیاج داریم تا اینکه یک نفر آن را ابداع کرد». این موضوع در مورد ارتباطات گرافیکی کاربران کامپیوترهای شخصی و سیستمهای مک در سرتاسر جهان هم صادق است. شخصیت مارک زوکربرگ در فیلم شبکه اجتماعی میگوید: «اگر شماها خالق فیسبوک بودید، آن را خلق کرده بودید».
▬ به زبان اقتصاد، بازار کوچک کرمر برای واکسن، یک «مکانیسم کششی» است. در این مورد وعده بازار مخترعان را به سمت حل یک مشکل عمومی میکشد، اما، این نیازمند تعیین و مشخص کردن دقیق مشکلی است که میخواهید حل کنید. اگر شما مشکلی را که میخواهید حل کنید به درستی نمیشناسید، در عوض، از آن مکانیسم بودجهای استفاده کنید که فیسبوک را به میلیاردها صفحه نمایش آورد: سرمایهگذاری پرخطر. این یک «مکانیسم هل دهنده» است. به این معنا که سرمایهگذاران از ایدههای امیدبخش تا زمانی که آن قدر توسعه یابند که به بازار برسند یا تولید انبوه شوند حمایت میکنند. بهترین ایدههای سیلیکون، ولی، باید از این حمایت بهرهمند شوند. گذشته از همه، این همان جایی است که در آن سرمایهگذاری پرخطر متولد شد. مشکل این است که معدود سرمایهگذارانی در دنیای تکنولوژی هستند که این دقت را داشته باشند که بفهمند چه زمانی باید از یک ایده خوب حمایت کنند و چه زمان از یک فرد. هر کسب و کاری فکر میکند خودش ایده بعدی چند میلیارد دلاری را در دست دارد تا اینکه بازار چیز دیگری را ثابت میکند. وقتی کسب و کارها وارد کارهای توسعهای بشردوستانه میشوند هم همینطور است، اما، هیچ بازاری وجود ندارد که آنها را از این اشتباه در آورد. بیشک تکنولوژی و اختراع میتواند نقش عظیمی در بهبود کیفیت زندگی فقرای سرتاسر جهان ایفا کند، اما، واقعیت تعجببرانگیز این است که روش درست برای هدایت یک اختراع در پالوآلتوی ساحلی به نتیجه نرسید، بلکه از دل بوروکراسی دولتی در واشنگتن دیسی سر برآورد.
▬ آژانس توسعه بینالمللی که معمولاً، نه اهل ریسک است و نه تمایلی به این دارد که بر سر زبانها بیفتد، تحت ریاست راجیو شاه، یک بودجه سرمایهگذاری ایجاد کرد با عنوان سرمایهگذاری ابداعات توسعهای (دیآیوی). هدف از این اقدام حمایت از راه حلهای توسعهای و آزمایش آنها بود تا ببینند که آیا آنها واقعاً کار میکنند یا نه. آنها کرمر را به استخدام خود درآوردند تا در اداره آن به آنها کمک کند. تاکنون، دیای وی خیلی کوچک مانده است: تا این تاریخ تیم کرمر در حدود ۴۰ کمک به ارزش بیش از ۱۰ میلیون دلار دریافت کردهاند، اما، هدف این است که الگویی برای سرمایهگذاریهای جدی بخش دولتی به دست آید و حمایت دولت و خیرین و شرکتهای خصوصی را جلب کند.
▬ دیای وی پول و انرژی زیاد متفکران را به ایدههایی هدایت میکند که تا کنون تنها تبلیغات تکنولوژیک محسوب میشدند. به عنوان مثال، چه میشود اگر اپلیکیشنی بتواند روی گوشیهای همراه ارزان قیمت نصب شود و جان میلیونها کودک را هر ساله نجات دهد؟ این ادعایی است که مرکز کامکر مطرح کرده است؛ کسبوکاری کوچک که تنها یک میلیون دلار از دیای وی دریافت کرد تا اپلیکیشن «ام هلث» را بیازماید. با ارائه این اپلیکیشن سعی خواهد شد داروهای مدرن از طریق گوشی تلفن همراه به مناطق روستایی هندوستان برده شود.
▬ در سال ۲۰۰۵ دولت هندوستان هدفی برای خود تعیین کرد که بر اساس آن «فعالان سلامت اجتماعی دارای اعتبارنامه» ، یعنی، کارمندان بخش بهداشتی که عضو یک نهاد باشند، به هر روستا بروند. تعداد آنها در مجموع، ۷۵۰ هزار نفر بود. این کارکنان اغلب زنان جوانی بودند که باید باسواد باشند و محل زندگی آنها همان روستای محل کارشان باشد، اما، مشکل این بود که آنها آموزشهای بهداشتی کمی دیده بودند یا اصلاً از چنین آموزشهایی بیبهره بودند. ایده کامکر این است که از تکنولوژی تلفن همراه استفاده شود تا این افراد دارای تحصیلات کم در بخش بهداشت به ارتشی ماهر از آسیبشناسان بخش بهداشت و درمان تبدیل شوند.
▬ در تئوری، واداشتن کارکنان بخش سلامت برای حضور در سر وقت، پرسیدن سؤالهای درست و ارائه پاسخهای صحیح، تأثیرات عظیمی در دنیای واقعی خواهد داشت. هر ساله نزدیک به ۷ میلیون کودک زیر ۵ ساله به دلایلی که به آسانی میتوانند پیشگیری شوند جان خود را از دست میدهند. میتوان با مداخلههایی کمهزینه از این رویداد جلوگیری کرد. سازمان بهداشت جهانی پروتکلهایی جامع و مفصل برای مدیریت بیماریهای کودکان منتشر میکند تا از این مرگومیرها جلوگیری شود. کامکر این پروتکلها را در دستان کارکنان بخش سلامت قرار خواهد داد. آزمونهای اولیه در هندوستان و تانزانیا نشان داده است که این سیستم به طرز قابل توجهی از زمان ویزیتهای کارکنان بخش بهداشت میکاهد و تبعیت آنها را از پروتکلهای سازمان بهداشت جهانی افزایش میدهد.
▬ ، اما، خوب است توپ فوتبال الکتریک را به یاد آورید: همیشه کمبود ابداعات تکنولوژیک جدید، مشکل نیست. کرمر میگوید: «برخی از موفقیتهای تکنولوژیک بسیار بزرگ هستند، اما، همیشه آن قدر مهم نیستند که مکانیسمی برای تخصیص پول به آنها وجود داشته باشد». به این دلیل است که دیآیوی یک روش عملی تأمین بودجه در پیش گرفته است و دومین مرحله نیز شامل تستهای دقیق است تا اطمینان حاصل شود که آزمونهای اولیه موفقیتآمیز بودهاند.
▬ شاید مشهودترین شکل تست دقیق، تست بازار است. کرمر میگوید: «اگر چیزی از سوی بازار مورد تقاضا قرار میگیرد، پس، دستکم نشانههایی وجود دارد که آن چیز یک تکنولوژی مفید است».
▬ چیزی است که مردم برای آن حاضرند پول دهند. به عنوان مثال، سولار سیستر یک صاحب امتیاز دیای وی است که برای تأمین روشنایی و شارژ تلفن همراه برای خانوارهای روستانشین سودان جنوبی، تانزانیا و اوگاندا سلولهای خورشیدی طراحی میکند. سه چهارم جمعیت هدف این سازمان پس از غروب آفتاب هیچ منبع روشنایی به جز هیزم آتش ندارند. در شرایطی که بودجه ۱ میلیون دلاری دیای وی میتواند به سولار سیستر اجازه دهد که ۳۰۰۰ مأمور فروش آموزش ببینند تا ۳۱۵ هزار چراغ خورشیدی بفروشند، حیات میان مدت این پروژه به خاطر یافتن مشتریانی که پول بپردازند در هالهای از ابهام است.
▬ با وجود این برای بسیاری از ابداعات در بخشهای بهداشت و آموزش تست بازار کار نمیکند چون خدمات آنها از سوی دولت تأمین میشوند. در این مورد تحقیقات باید نقش بازخورد بازار را ایفا کند تا معلوم شود که چه تلاشی موفق خواهد شد یا – مانند مورد یک لپ تاپ برای هر کودک- کدام تلاش موفق نخواهد شد. برنامههای دارای تکنولوژی پایین هم میتوانند با هزینهای بسیار کم تأثیری شگرف در ایمنی جادههای کنیا داشته باشند. این نوع تستهای دقیق درست همان چیزی است که وجه تمایز دیدگاه کرمر از سیلیکون، ولی، است. قرار نیست تنظیمات تکنیکی که موجب بهبود وضعیت سلامت جوامع میشوند یا برای چراغهای خورشیدی بازار ایجاد میکنند، لسوتو را به لوکزامبورگ تبدیل کنند، اما، شاید آنها بتوانند در این مسیر جان چند نفر را نجات دهند.
مآخذ:...
هو العلیم