منوچهر مرادی؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
▬ وقتی از وبگاه انتخاباتی عالیجناب حسن روحانی، صفحات مربوط به برنامهها را استخراج میکنیم، درمییابیم که اساساً در آن از لفظ ”اعتدال“ استفاده نشده است.
▬ در شعار محوری عالیجناب حسن روحانی، ”تدبیر و امید“ هم اثری از واژه «اعتدال» نیست.
▬ این که عالیجناب حسن روحانی، در دیدار با مدیران سازمان صدا و سیما ابراز داشتند که مردم به گفتمان «اعتدال» رأی دادند، قرینه عینی ندارد.
▬ اساساً نمود شخصیت عالیجناب حسن روحانی در رقابتهای انتخاباتی هم در قیاس با گزینههای دیگری که انتخاب نشدند، همچون دکتر علیاکبر ولایتی، دکتر محمدباقر قالیباف، یا دکتر سعید جلیلی، نامعتدلتر به نظر میرسید. آنچه ملاحظه و برجسته شد، جدال و پرخاش مستمر ایشان به مجری تلویزیونی یا رقبا یا سیاهنمایی محرز دولت پیشین بود. شنیدهها از برخورد زننده او با رئیس جمهور اسلامی ایران که با فروتنی به دیدن او رفته بود، هم دوری بیشتر او از «اعتدال» را گوشزد میکند.
▬ شعار «اعتدال»، خوشایند و دوستداشتنی است، ولی پیام انتخابات نود و دو، بیگمان، «اعتدال» نبود.
▬ «اعتدال» خوب است، ولی چه قرینهای نشان میدهد که مردم به «اعتدال» رأی دادند؟
░▒▓ قضیه
▬ فرض بر آن است که عنوان «اعتدال»، بیش از هر چیز، یک ادای دین عالیجناب حسن روحانی به عالیجناب اکبر هاشمی بهرمانی رفسنجانی است که اساساً با کلمه رمز «اعتدال» شناخته میشود.
▬ سیاستورزی عالیجناب اکبر هاشمی بهرمانی رفسنجانی را میتوان در یک «فن» اساسی چکیده کرد: «از میان همه نیروهای سیاسی و اجتماعی، میانه آنها را به مغناطیس قدرت خود جذب کن، و از آن طریق، آن نیروی سیاسی و اجتماعی را برای اهداف خود تحت کنترل درآور».
▬ در واقع، عنوان «اعتدال»، بیش از هر چیز، یک هایپرلینک به عالیجناب اکبر هاشمی بهرمانی رفسنجانی است.
▬ عنوان «اعتدال»، نوعی ادای دین عالیجناب حسن روحانی به عالیجناب هاشمی است.
▬ البته چنین ادای دینی، فینفسه عیبی ندارد، ولی اگر آغاز ناتوانی دولت عالیجناب حسن روحانی در فهم پیام انتخابات نود و دو باشد، آن وقت میتوان گفت که این سوء تفاهم، نقطه عزیمت همان بلایی است که بر سر اصلاحات و انتخابات هفتاد و شش آمد. عالیجناب حسن روحانی، با این تحریف در میان عواملی قرار میگیرد که میان او و رأی دهندگان فاصله میاندازد. او مشغول «اعتدال» میشود، در حالی که خواست رأیدهندگان چیز دیگری بود.
░▒▓ بحث یک
▬ عالیجناب حسن روحانی، به اتکاء شکنندهترین اکثریت ممکن به قدرت رسیدهاند.
▬ اکثریت او، چیزی شبیه به اکثریت جرج دبلیو. بوش پسر در انتخابات چهار سال دوم است.
▬ عالیجناب حسن روحانی، ضعیفترین اکثریت انتخاباتی پس از انقلاب را رقم زدهاند، و از این حیث، یک رکورد محسوب میشوند.
▬ اگر عالیجنابان محمد مصدق، اکبر هاشمی بهرمانی رفسنجانی، محمد خاتمی یا محمود احمدینژاد، به استظهار اکثریت قاطع حامی خود، به نمایندگی از «مردم» سخن میگفتند، این امکان برای عالیجناب حسن روحانی، چندان میسر نیست.
▬ پس، با این فرض که انتخاب چهره پرخاشگر و سیاهنمای مناظرهها، انتخاب «اعتدال» باشد که نیست، این انتخاب، پیام رأی «مردم» نیست. پیام رأی یک اکثریت ضعیف و شکننده از مردم است.
░▒▓ بحث دو
▬ هر چند که ترکیب آن نیم رأیدهنده به عالیجناب حسن روحانی، بسیار قابل اعتناست، و نمیتوان همه آنها را به مرجع هایپرلینک شعار «اعتدال»، یعنی عالیجناب اکبر هاشمی بهرمانی رفسنجانی مصادره کرد، اما آنچه جالبتر است، آن ۴۹٫۳ درصدی هستند که به رغم حمایتهای عالیجنابان، باز هم حاضر نشدند به عالیجناب حسن روحانی رأی دهند.
▬ این حقیقت که پس از فشار خردکننده و کمرشکن تحریمها، انتظار میرفت که مردم آش دولت را پس از هشت سال یک هم اساسی بزنند، و به رغم این انتظار، نیم مردم حاضر به چنین چرخش اساسی نشدند، خیلی قابل تفسیر است. بخشی از آن، بیگمان، حاصل عملکرد نسبتاً مطلوب اصولگرایان در دوره حکمرانیشان است. مردم، بخش مهمی از نابسامانی اقتصادی موجود را نه ناشی از سوء تدبیر اصولگرایان و دولت، بلکه ناشی از تحریمها میدانند. واقع هم همین است. ولی به نظر من، فرض قابل اعتناتر این است که مردم، اولویت مبارزه با فساد را به عنوان یک ابزار اصلی برای مبارزه با فقر و فشارهای اقتصادی تشخیص دادهاند و دنبال آن هستند.
░▒▓ فرجام
▬ پس، اگر دنبال کشف پیام واقعی انتخابات باشیم، باید فرضهای متنوعتری را روی میز قرار دهیم و با روشهای تجربی موثق به بررسی آنها بپردازیم. فرضیهای که رفتار نیم رأی دهنده به عالیجناب روحانی را توضیح میدهد، فشار خردکننده تحریمها، به علاوه فرا رسیدن موعد انتخاب هشت ساله برای چرخاندن جهت قوه مجریه است. و فرضیهای که رفتار نیم دیگر را توضیح میدهد، «نه» گفتن به عالیجنابان است.
▬ من، تا کنون، هیچ قرینه تجربی که نشان دهد که پیام رأی نود و دو، «اعتدال» بوده است، نیافتهام.
مآخذ:...
هو العلیم