Encarta
█ █ برآمدن قدرت كلیسا
در این دوره، مخالفت دینی با آریانیسم و مهاجمان كافر، معنای تازهای به كلیسا و دستگاه پاپی بخشید: كنترل در دست اسقفهای مستقل محلی بود. معالوصف، سه اسقف (اسكندریه ،انتاکیه و رم)، جایگاهی شبیه حکام ایالتی یافتند، و نه تنها رعایای شهر خود را اداره میكردند، بلكه اراضی مجاور را نیز تحت سیطره داشتند. هر سه، از شأن والایی برخوردار، و هر یك، مفتخر به دریافت نشان امتیازی پاپ (”پدر“) بودند. پاپ رم منزلت افزونی داشت، چرا كه وارث مستقیم سن پل (نخستین اسقف رم) محسوب میشد. ابتدا در اثر كوشش جمعی از پاپهای فعال در رم بود كه دستگاه پاپی نفوذ زیادی پیدا كرد، اما مهمتر این بود كه با روم غربی صلح كردند، آن را تضعیف نمودند، و نهایتاً، مضمحلش ساختند. وقتی قدرت سیاسی تجزیه شد، اسقفها آنچه راستین و متعلق به نظم کهن میخواندند، مستحکم ساختند؛ تنها نماینده آن نظم کهن در رم، نه امپراطور و سناتور، بلكه پاپ بود که بر كرسی سن پل تكیه میزد.
█ █ امپراطوری بیزانس
ولی هنوز یك امپراطور رومی قدرت را در شرق به دست داشت، و جانشینانش برای هزار سال دیگر به حكومت ادامه دادند. اكنون كنستانتوپول، شهر حكمرانی بر استانهای رومی در مدیترانه شرقی بود، گر چه امپراطوری، آن چنان متحول شده بود كه تاریخشناسان جدید به آن، امپراطوری بیزانسی، و نه رومی اطلاق میكنند.
عناصر اصلی بیزانسیسم1، تماماً در حكومت امپراطور كبیر، ژوستینین2 در قرن ششم آشكار شد. گرایش عمومی تاریخ امپراطوری روم، حكومتی مطلقه و نظامی بود. ولی این سنت در طول حكومت ژوستینین، یکسره شکسته شد. حكومت، كاملاً تخصصی و غیرنظامی شد، و حول یك كاخ، و خصوصاً شخص امپراطور دور میزد. قوانین رومی، در یك چهارچوب سیستماتیک تدوین شد. مالیه و مالیات متمركز گردید. سیاستهای دینی ژوستینین نیز به تمركز امور كمك كرد. در زمانه كشمكشهای دینی سخت، و زیر سوال بردن مكاتب، امپراطوری روم بیزانس، یك امپراطوری ارتدكس شد، و مذهب امپراطور، به كیش رسمی دولت بدل گردید.
ژوستینین، در سالهای ابتدایی حكومت خود، عزم جزم كرد تا دوباره بر غرب آریانی استیلا یابد. پادشاهی وندالها به سرعت سقوط کرد، و همین سرنوشت بر سر اسپانیای ویزگوت، و بخش اعظم ایتالیا آمد. گر چه امپراطور، تحت فشار مستمر ساسانیان پارسی، سلطۀ نظامی خود بر اسپانیا را از كف داد، و دوباره یك پادشاهی ویزگوت در آنجا بر سر كار آمد، اما سازمان فرهنگی و سیاسی اسپانیا کاملاً بیزانسی شده بود. در ایتالیا، نیروهای امپراطوری تا سواحل راونا3 در آدریاتیك، و تا سیسیل عقب رانده شدند، و بخش اعظم شبه جزیره [ایتالیا] را به مهاجمان لومبارد4 واگذاردند. اراضی بالكان، به طور كامل توسط اقوام آوارز5 و اسلاو6 تسخیر شد.
بنا بر این، فتوحات غربی ژوستینین در اروپای میانی، الگوی فرهنگی خاصی به آن بخشید. سواحل مدیترانه و اسپانیا، از نواحی شمالی كه به لحاظ اقتصادی و فرهنگی توسعه نیافته مانده بودند، متمایز گردیدند. آنها اكنون تحت تأثیر بخشی از خاورمیانه بودند. توسعهای كه در قرن هفتم، و موقعی كه شمال افریقا، اسپانیا و بخشی از جنوب فرانسه، به تسخیر قشون مسلمان درآمد، به اوج رسید.
█ █ ظهورفرانكها
...←ادامه دارد←...
1 Byzantinism.
2 Justinian.
3 Ravenna.
4 Lombard.
5 Avars.
6 Slavic.