برداشت از Financial Times؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
▬ جان داوئر که یک فعال اقتصادی و از سرمایهگذاران اولیه در شرکتهای گوگل، آمازون و توییتر است، در یک سخنرانی در دانشگاه استنفورد، از کارآفرینان به عنوان محرکهای عصر امروز یاد کرد.
▬ او معتقد است: «مؤسسان شرکتها نمونههای عجیب و غریب انسانیهایی هستند که خلق و خوی منحصر به فردی دارند».
▬ مطمئناً برای راهاندازی یک کسبوکار جدید، یک راه یا نکته مشخص و خاص وجود ندارد، همان طور که برای شرکتهای مختلف روشهای مدیریت خاص شرکت باید در نظر قرار گیرد.
▬ میل مشترک اولیه در اغلب کارآفرینان، داشتن اعتماد به نفس برای آزمایش کارهایی است که همراه با ریسک باشد. وینود خوسلا، سرمایهگذار و از مؤسسین شرکت «سان میکروسیستم» در یکی از سخنرانیهای اخیر خود کار آفرینان را این گونه توصیف میکند: «کارآفرینان افرادی هستند که به اندازه کافی برای تبدیل رویا به حقیقت، جسور باشند». اگر فرد کارآفرین در رابطه با کار جدید خود تمام اطلاعات را داشته باشد، دیگر جایی برای ریسک نمیماند. به قول لوسیوس سنکا (فیلسوف و سیاستمدار اهل رم باستان)، انسانها محدود به آن چیزی هستند که فکر میکنند میتوانند انجام دهند، نه به آنچه که واقعاً میتوانند انجام دهند.
▬ داشتن اعتماد به نفس بسیار مفید است، اما، سرمایهگذاری بر کاری منطقی است که یک ایده اجرایی خوب باشد. بعد از اتمام این مراحل کار انجام میشود؛ بنا بر این، کارآفرینان باید جسور و سرکش باشند تا بتوانند خلاف جریان فکری معمول حرکت کرده و محصولات بکر را به بازار عرضه کنند.
▬ خوسلا میگوید: «کارآفرین کسی است که افکار خود را بر کارهایی متمرکز میکند که بقیه از اهمیت آنها غافلند». البته، به دلیل اینکه تنها داشتن ایدههای مخالف به موفقیت نمیانجامد و باعث میشود فردی که این ایدهها را ارائه داده نادان به نظر برسد، کارآفرینی علاوه بر خلاقیت نیازمند جسارت قابل ملاحظهای هم هست. در واقع، بسیاری از ایدههای خلاقانه در نظر اول احمقانه به نظر میرسند. به عنوان مثال، مؤسسان جوان تصاویر اسکای باکس استنفورد را در نظر داشته باشید. هدف آنها ساخت مجموعهای از ماهوارههای کوچک کم هزینه بود که بتوانند تغییری در روش انتقال تصاویر با کیفیت بالا را ایجاد کنند. بیشتر سرمایه داران بزرگ تکنولوژی، این ایده را جالب، ولی، احمقانه میدانستند. مؤسسان اسکای باکس تلاش زیادی کردند تا ایده خود را بفروشند، اما، نهایتاً خوسلا در آن سرمایهگذاری کرد و سال گذشته آنها برای تولید سری سوم ۷۰ میلیون دلار تأمین سرمایه کردند و اکنون، در حال تغییر صنعت ماهواره هستند.
▬ این موضوع، تأکیدی است بر اینکه داشتن یک دیدگاه مخالف لازم است، اما، برای موفقیت کافی نیست. کارآفرینان خبره و بزرگ اغلب فروشندههای ماهری هم هستند. آنها میتوانند ایدههای خود را برای مشتریان، سرمایه داران و، حتی، مطبوعات شیرین جلوه داده و به هدف خود نزدیک شوند. آنها مجاب کردن را بلدند و میتوانند هر چیزی را بفروشند.
▬ کارآفرینان باید از پشتکار بالایی هم برخوردار باشند، حتی، اگر به شکست در یک سرمایهگذاری برسند. مارک پینکوس (مؤسس شرکت زینگا) در زندگی کاری خودپستی و بلندیهای زیادی را تجربه کرده است. مثلاً، او برای تبدیل کردن زینگا به یک شرکت سهامی عام، باید به انتظار از بین رفتن شبکه اجتماعی خود به نام ترایب مینشست. ترس از شکست نباید کارآفرین را از حرکت باز دارد. آنها برای موفقیت نیاز به باور این جمله از استیفن کاگوآ دارند: سعی کن و شکست بخور، ولی، در سعی کردن شکست نخور. همان طور که مایا آنگولا میگوید: «شاید با شکستهای زیادی مواجه شوید، ولی، نباید به آن شکستها ببازید».
▬ در نهایت، یک کارآفرین نیاز به فروتنی دارد تا بفهمد هر کاری را نمیتواند به تنهایی انجام دهد. بهترین کارآفرینان افرادی را همکار خود قرار میدهند که، حتی، از خودشان بهتر باشند. در این حالت، شرکت مانند یک کشتی فضایی است که با سرعت بسیار بالا در حرکت بوده و نیازمند بهترین ستارهشناسانی است که میتوانند مسیر را بیابند. گام اول مهمترین گام برای یک شرکت است و بهترین لحظه برای جذب سرمایههای خلاق انسانی محسوب میشود.
▬ با توجه به این مورد، عجیب نیست که آرش فردوسی، از مدیران اجرایی شرکت دراپ باکس، شخصاً با چند صد متقاضی استخدام مصاحبه کرده است، چون تداوم نوآوری در شرکتها حاصل کار کارمندان بزرگ آن است. جک دورسی، بنیان گذار توییتر و اسکوئر، این موضوع را در مدرسه کار استنفورد به این صورت اشاره کرد که جرقههای موفقیت در شرکتهای بزرگ چندین بار رخ میدهد و این رخداد اغلب به دلیل نبوغ کارمندان شرکت است، نه سرمایهگذاران اولیه آنها.
▬ اغلب افراد، نمیتوانند کارآفرین باشند (این ویژگی به دست آوردنی نیست) و البته، این موضوع جای ناراحتی ندارد، اما، همه باید به کسانی که شخصیت کارآفرینی دارند یاری رسانند تا بتوانند از پس، مشکلات خود بر آیند. کارآفرین بودن مانند صعود به قله اورست است: خیلیها در طول راه شکست میخورند و آنهایی هم که موفق میشوند نباید به این بسنده کرده و باید به راه بیپایان خود ادامه دهند. کارآفرینان تازه کار راه سختتری در پیش دارند؛ چون در سفر خود تنها هستند و تیمی برای پشتیبانی ندارند، الگویی از پیش تعیین شده ندارند که از آن تقلید کنند، سرمایهای ندارند که بتوانند تجدید قوا کنند و، حتی، نقشه راه و مهارتها و ابزارهای مورد نیاز برای ادامه راه را هم در اختیار ندارند.
▬ باید به پیشتازان کارآفرینی برای حرکت به جلو کمک کنیم، باید اعتماد به نفسشان را ارج نهیم و جسارت و افتادگی آنها را هم که برای کارشان مورد نیاز است، تقویت کنیم.
▬ باید در راه اورست، یاری رسان آنها باشیم و تکاملشان را سرعت بخشیم.
برداشت آزاد از دنیای اقتصاد
هو العلیم