دکتر حامد حاجیحیدری
░▒▓ قضیه
▬ گربهای در میان آدمیان سلطهگر، بردهوار میزید. از تهمانده غذای آنان، بیدردسر، تناول میکند. ولی با شنیدن یک «پیشت» ، هر چه از خوردن ته مانده سفرههای چرب و شیرین، در زیر پوستش روییده، میلرزد و آب میشود.
▬ ولی...
▬ ولی...
▬ ولی شیر بیشه، برای به چنگ آوردن لقمهای، مجبور است دو صد زراع بدود، و به زحمت و عرق جبین، لقمهای به چنگ آرد. در عوض، کسی را یارای آن نیست تا به یک «پیشت» (دهخدا: آوازی برای راندن گربه. مقابل پیش پیش که خواندن گربه است) ، زیر پوستش خالی کند.
▬ این قصه گربه خوابآلود و شیر غران، داستان عربستان و ایران است ... داستان کویت و ایران است ... داستان قطر و ایران است ... داستان مصر و ایران است ... داستان عراق و ایران است ... داستان افغانستان و ایران است ... داستان اردن و ایران است ... داستان پاکستان و ایران است. گربه و شیر ... گربه و شیر ... گربه و شیر ... گربه و شیر ...
▬ داستان وضعیت درخشان و طراز اول جمهوری اسلامی ایران، در میان ممالک غرب آسیا (تعبیر مرجح به خاورمیانه) ، داستان شیر و گربه است. همان فرمولی که امام سید روح الله موسوی خمینی (رحمه الله علیه) به ما یاد داد: فرمول «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی»...
▬ این فرمول، یکی از مضامین درخشان جمله هزارتوی «خودَت باش» سقراط است؛ «خودِت باش» «خودَت باش» «خودِت باش» «خودَت باش» .
▬ فرمول «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» ، تا به حال، کمک کرده است که ما برای خود باشیم؛ با دنیا قهر نباشیم، ولی برای خود باشیم؛ و بتوانیم ظرفیتهای خود را مستقل از محیط متشنج خویش ارتقاء بخشیم، و اکنون، به جایگاهی برسیم که سی سال پیش، تصورش برای ما و پدران شهیدمان دشوار بود. میشد تصور کرد که در محیط وحشت و ترور و قتل بیحساب و کتاب، ایران، جزیره آرامش باشد. تصورش دشوار بود که خودمان باشیم، و در عین حال، از وابستگان رنگارنگ سلطه در اطراف کشور خود، کامکارتر و بهرهمندتر باشیم. طوری که رسماً ایالات متحده از ما بخواهد که از خاک ما علیه طالبان استفاده کند، و ما اجازه ندهیم و اکنون، نان این استقلال را در مصونیت نسبی از حملات تروریستی بخوریم؟ لااقل طالبان از آن بهانههای دهان پرکن «اخ الیهود» و «اخ الامریکی» و «اخ الشیطان» علیه ما نداشته باشد.
▬ اصرار دکتر سعید جلیلی بر «مقاومت» و «سیاست مقاومتی» و «اقتصاد مقاومتی» و «فرهنگ مقاومتی» و «دانش مقاومتی» به عنوان محور دکترین سیاسی خود، تفصیل دهه چهارمی همان فرمول «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» است.
▬ با دنیا قهر نباشیم، ولی برای خود باشیم.
▬ با دنیا قهر نباشیم، ولی برای خود باشیم.
▬ برای خود باشیم.
░▒▓ برهان
▬ هویت «ما» تا وقتی که «مستقل» و «آزاد» است، «ما» ست، و الا، گوسفند و گله و گربهای بیش نیست.
▬ برای حفظ «استقلال» و «آزادی» در این دنیای مشحون از «سلطه» و زورگویی، درک ماهیت «سلطه» ، معنای «ما» و هویت «ما» را معلوم میکند.
▬ اگر «ما» به عنوان انسان و فاعل اخلاقی، عاملیتی باشد که بیش از هر خصلتی، موصوف به این وصف است که «آینده» خود را رقم میزند، آن گاه هویت «ما» تابع، «استقلال» و «آزادی» ماست.
▬ «ما» یعنی خودَت باش. در مقابل «سلطه» بپا خیز. خودِت باش. در مقابل «سلطه» بایست.
▬ و تحلیل درخشان میشل فوکو از ماهیت «سلطه» و «ما» و «مقاومت» (résistance) ، نشان میدهد که هویت «ما» مرهون و منوط به «مقاومت» ما در مقابل «سلطه» است. «سلطه»، به روابط نامتقارن «زور» / «فشار» اشاره دارد که در آن، اشخاص تابع، به دلیل محدود شدن حاشیه استقلال و آزادیشان (توسط تأثیر زور مسلط)، فضای اندکی برای مانور دارند، اما «قدرت»، به روابطی اشاره دارد که منعطف و چند جانبه و متحرک است. نمیتوان رابطۀ بنده و ارباب را رابطة «قدرت» دانست، بلکه رابطة بنده و ارباب، نوعی رابطة اجبار است که بیشتر با مفهوم «سلطه» سنخیت دارد. باید از «سلطه» حذر کرد و به «قدرت» اندیشید.
▬ «قدرت» ، صرفاً در جریان مبارزهها، واکنشها، و در واقع، «مقاومت»هایی جریان مییابد که انسانها جهت به هم ریختن مناسبات «سلطه» صورت میدهند؛ همان انسانهایی که منطق سلطهگر را انکار میکنند، و مدام، به خود نهیب میزنند که «خودت باش»... «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی»...«خودت باش»... «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی»...
▬ پس، بین «قدرت» و «انکار سلطه» و «استقلال» و «آزادی» و «مقاومت» رابطة نزدیکی وجود دارد. روابط «قدرت» ، به مثابه بازیهای استراتژیک میان افراد و «آزادی» و «مقاومت»، در برابر «سلطه» است. در این «مقاومت»، هدف، مورد سؤال قرار دادن رابطة «سلطه» و قواعد حقیقت سلطهگر، و به تعبیری، اشکال «سلطه» و تکنیکهای آن است. پس، مقاومت، مستلزم بازاندیشی و انکار حقیقتی است که روشنفکری سالهای سال به ما حقنه کرده است.
▬ کلیدواژه «مقاومت» ، میخواهد راه دیگری پیشنهاد کند که ما را زودتر به اقتصاد و سیاست و اجتماع جدید برساند؛ راهی که تجربیتر، دارای ارتباط نزدیکتر با وضعیت جاری ما و متضمن رابطة بیشتری میان نظریه و عمل است. این راه، عبارت است از اینکه اشکال مقاومت در مقابل انواع مختلف سلطه را به عنوان نقطة عزیمت خود اتخاذ کنیم.
▬ این، راهیست که امام خمینی (ره) پیش روی ما گشود، آیت الله سید علی حسینی خامنهای، برای حفظ آن در عصر سازندگی و عصر اصلاحات، واقعاً به زحمت و مرارت افتاد، و محمود احمدینژاد، هر چه نقطه قوت داشت، از اینجا داشت، و اکنون، دکتر سعید جلیلی، همان ائتلاف «مردم+۱» ، با محور قرار دادن مفهوم «مقاومت» و «سیاست مقاومتی» و «اقتصاد مقاومتی» و «فرهنگ مقاومتی» و «دانش مقاومتی»، دعو آن دارد که میخواهد همان نقاط قوت را در خود بپرورد.
مآخذ:...
هو العلیم