برداشت از کامران کرمی؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
░▒▓ مقدمه
▬ جنبشهای اسلامی معاصر، گونهای از جنبشهای اجتماعی هستند که در واکنش به یک یا چند عامل از میان عوامل متعددی مانند استعمار غرب، انحطاط فکری و استبداد داخلی، الغای خلافت عثمانی، سکولارسازی شتابزده جوامع اسلامی، شکستهای نظامی مسلمانان از بیگانگان، شکست الگوهای رقیب مانند ناسیونالیسم و سوسیالیسم عربی، بنیادگرایی یهودی، و انحطاط درونی (بحران مشروعیت، بحران هویت، توزیع ناعادلانه ثروت، فساد و سرکوب) و نیز با تکیه بر اسلام به عنوان خاستگاه فکری و الگوی نجات بخش پدید آمدهاند.
▬ در واقع، جنبش اسلامی در عربستان سعودی برخواسته از حرکت محمد بن عبدالوهاب بوده و اکثریت قریب به اتفاق جنبشها یا حرکتهای اعتراضی در عربستان بخصوص در اهل سنت معطوف به جنبش محمد بن عبدالوهاب بوده است. در مورد گونهشناسی و طبقهبندی جنبشهای اسلامگرا در عربستان سعودی معیار دقیق و جامعی که بتواند سنخ و ماهیتشناسی مناسبی از وضعیت جنبشهای اسلامگرا به دست دهد وجود ندارد، اما، با این حال، اکثر نوشتههای موجود در این زمینه، این جنبشها را در دو دسته کلی سنی و شیعی تقسیم نمودهاند که در درون هر گروه بویژه جنبشهای اهل تسنن گونههای مختلفی وجود دارد که در ادامه بدان اشاره میگردد.
░▒▓ ۱. اسلامگرایان سنی
▬ اسلامگرایان اهل سنت دامنه و طیف گستردهای را شامل میشوند که تقسیم آنها به سنتگرایان، میانه روها و اصلاح طلبان، معترضین و نهایتاً جهادیون گویا و معتبرتر است که میتواند از جامعیت نیز برخوردار باشد. این گروهها از نهادهای وابسته به دولت تا جهاد علیه دولت را شامل میشوند که در زیر این تقسیمبندی ارائه گردیده است.
░▒ ۱-۱. سنت گرا
▬ منظور از اسلامگرایان سنتی یا وهابیت حکومتی یا وهابیت علمی، همان وهابیت مرسوم تاریخی است که تحت عنوان وهابیت کلاسیک شناخته میشود. این جریان اصلی از زمان محمد بن عبدالوهاب آغاز شد و زمینه شکلگیری سایر شاخههای وهابی را فراهم نمود. از پایگاههای اصلی این بخش از وهابیت میتوان به هیأت علمای عالی رتبه و سازمان امر به معروف و نهی از منکر اشاره نمود.
░ ۱-۱-۱. هیأه کبار العلما
▬ از جمله ارگانهایی که بر جریانات دینی عربستان تأثیر بسزایی دارد، هیأت علمای عالی رتبه عربستان است. این هیأت تقریباً، تنها نهاد دینی عربستان است که به نحوی کلیه فعالیتهای مذهبی و رسمی از طریق آن انجام میشود. نهاد فوق در زمان ملک فیصل تحت عنوان دارالفتوی و نظارت بر امور دینی تشکیل گردید و ریاست آن بر عهده شیخ محمد بن ابراهیم آل شیخ که در آن زمان مفتی کل عربستان بود نهاده شد. تعداد اعضای هیأت کبار العلما ۲۱ نفر است که همگی توسط پادشاه تعیین میشوند. این هیأت دارای ارگانهای فرعی چون؛ کمیته دائمی تحقیقات علمی و فناوری، دبیرخانه و مجله تحقیقاتی است.
░▒ ۲-۱. میانه رو و اصلاح گرا
▬ اسلامگرایان میانه رو و از سوی دیگر، اصلاحگرا شامل گروههایی است که در ساختار سازمانی خود معتقد به رویههای معتدل در برخورد با مسائل اجتماعی و برخورد با حکومت هستند و بخصوص بعد از سرکوب از سوی دولت در دهههای ۷۰ تا ۹۰ میلادی، مشی اعتراضی خود را تبدیل به مشی گفتگو و چانه زنی نمودهاند. از رهبران و اندیشمندانی که این تغییر مشی را در موضع خود داشتهاند میتوان به شیخ سلمان العوده، صفر الحوالی، عائض القرنی و عوض القرنی اشاره نمود.
░ ۱-۲-۱. الصحوه الاسلامیه
▬ به لحاظ ایدئولوژیک، اسلامگرایان جوان صحوه، ترکیبی از دیدگاههای وهابی سنتی (عمدتاً در مسائل اجتماعی) و رویکرد مسلمانان امروزیتر اخوان (بویژه در مسائل سیاسی) را مورد حمایت قرار میدادند. آنها خود را به وسیله تمایلشان به بحث در مورد مسائل مهم روز، از نهاد وهابیت متمایز میکردند تا از طریق مباحث ذهنی و انتزاعی الهیاتی آنها برخلاف همتایان رسمی شان، دیدگاهی باز نسبت به تکنولوژی نوین از قبیل ضبط صوت و نوار کاست که سریعاً، ابزار اصلی ارتباطی شان شد، داشتند.
▬ تصرف حریم شریف در مکه در سال ۱۹۷۹ توسط جهیمان العتیبی که تا حد زیادی در اثر خشم نسبت به هرزگی آشکار اخلاقی خاندان سلطنتی برانگیخته شد، نقطه عطفی در تکوین صحوه بود. رژیم بیش از آنکه از فرصت برای آغاز یک تغییر سیاسی و اجتماعی بسیار دیرهنگام استفاده کند، نهاد دینی را تقویت کرده و منافع مالی بیشتری را به ارگانهای مذهبی به عنوان ابزاری جهت فراخواندن منتقدین خود به همکاری و نیز حفظ و تحکیم مشروعیتش، سرازیر نمود. نتیجه ناخواسته این امر، تقویت صحوه بود که از حضور قوی و موثر خود در بخش آموزش برای بهره برداری از سرمایههای فزاینده استفاده نمود.
▬ روحانیون صحوه به طور روزافزونی در بحثهای عمومی شرکت میکردند. آنها موضوعی را برگرفته و با آن از یکسو لیبرالها را متهم به تضعیف جامعه سعودی از طریق لیبرالیسم مینمودند و از سوی دیگر، نهاد وهابیت را به خاطر فقدان علاقه به مسائل روز و در واقع، به طور ضمنی به خاطر حمایت بیچون و چرا از رژیم مورد انتقاد قرار میدادند.
▬ معروفترین وعاظ صحوه که در اواخر دهه ۸۰ برجستگی ظاهر یافتند، شامل سلمان العوده، سفر الحوالی، عائض القرنی و ناصر العمر بودند. با این حال، جدای از وجوه مشترک زیاد، وعاظ صحوه یک جبهه واحدی را تشکیل نمیدادند. از ابتدا، تعداد زیادی از جریانات حاشیهای، برخی نزدیک به وهابیت و بعضی دیگر نزدیک به اخوان المسلمین وجود داشتند. در میان این گروه اخیر زیر بخشهایی مابین آنچه بناییستها و قطبیستها خوانده میشدند، قرار داشتند. امروزه، چنین تقسیمبندیهایی در مواضع متضاد در خصوص اموری چون روابط با اصلاح طلبان لیبرال، شیعیان یا صوفیها و گرایش به القاعده یا دیگر اسلامگرایان خشونت طلب تجلی مییابند.
░ ۲-۲-۱. جامعه تبلیغات (جماعه الدعوه)
▬ از زمان اشغال مسجد بزرگ کعبه، مظاهر گسترده رستاخیز مذهبی بویژه در میان دانشجویان دانشگاهها و دانشکدهها، آشکار شده است. این بنیادگرایان جدید، خود را در جماعات الدعوه (جوامع تبلیغات) سازماندهی کردهاند، اما، به رغم شور و هیجان پاکدینیشان، تاکنون، از خود گرایشهای انقلابی بروز ندادهاند. بنیادگرایی در محیطهای دانشگاهی به ظواهر خارجی محدود نمیشود.
▬ موج جدید تفکر اسلامگرایانه را میتوان در این جمله خلاصه کرد: «ما نمیتوانیم تنها از طریق خواندن قرآن و تاریخ در این رژیمهای ضعیف خود را نیرومند کنیم، بلکه مطالعه علم، و استفاده از تکنولوژی غرب علیه غرب نیز لازم است». این شعار، علاقه جدید جوانان را به کسب علم و تکنولوژی نشان میدهد. دانشجویان بنیادگرا، با تحصیل در دانشگاههای امریکایی و اروپایی نیز شدیداً مخالفت میکنند، چون معتقدند که دولت با استفاده از این سیاست قصد دارد روحیه اسلامی آنها را ضعیف کند. تجدید حیات طلبی اسلامی در میان دانشجویان سعودی در امریکا نیز، که به همان طریق تحت فشار قرار دارند، متداول است.
░ ۳-۲-۱. کمیته دفاع از حقوق قانونی
▬ این گروه در اواسط سال ۱۹۹۳، طی بیانیهای در ریاض اعلام موجودیت نمود. سخنگوی این حزب محمد المسعری قبل از اعلام موجودیت با دیپلماتهای امریکایی ملاقاتی داشت. چند روز پس از اعلام موجودیت این گروه که با تبلیغات زیادی صورت گرفت، دولت عربستان سعودی ابتدا مجوز علما را گرفت و از آنان خواست تا تشکیل این گروه را محکوم نمایند. مؤسسان این حزب شش نفر بودند که از میان آنها سه نفر استاد دانشگاه، دو نفر وکیل و یک نفر کارمند عالی رتبه دولت است.
▬ پس از سرکوب شدید این گروه توسط دولت، محمد المسعری پس از چند ماه زندان و شکنجه آزاد شد و توانست به همراه چند تن از نزدیکانش از طریق مرز یمن از عربستان خارج شده و به انگلیس برود و درخواست پناهندگی نماید. تشکیل این حزب مورد حمایت کمیته بینالملل حقوق بشر خلیج فارس و شبه جزیره عربستان مستقر در واشنگتن قرار گرفت.
▬ این کمیته در سال ۱۹۹۵ دچار انشعاب گردید و سعد الفقیه سخنگوی کمیته که با المسعری اختلاف داشت، از او جدا شد و گروهی را به نام جنبش اصلاح اسلامی تأسیس نمود. این دو گروه جزو جریانهای روشنفکر مذهبی عربستان محسوب میشوند که طرز عمل آنها در داخل و خارج عربستان مشابه است. همچنین، این دو گروه با دوری جستن از برخوردهای خشن، بیشتر کار خود را بر تبلیغات و آگاهی بخشی مردم بنا نهادهاند و به این دلیل نگرانیهای جدیای را برای حکومت پدید آوردهاند.
░▒ ۳-۱. معترض
▬ اسلامگرایان معترض (که بعضی اوقات به عنوان نو سلفیها مطرح میگردند)، اغلب هم مورد غفلت تحلیل گران قرار گرفته، و هم با روحانیون صحوه اشتباه گرفته میشوند. آنها برخلاف اصلاح طلبان صحوه، بر مسائل مربوط به سرنوشت فردی، اخلاقیات و اعمال و مراسم عبادی و دینی که در تقابل با امور سیاسی، اجتماعی یا فرهنگی قرار میگیرند، تمرکز نموده و با مفهوم ملت – کشور مخالف بوده و به دنبال نه تنها تعدیل، بلکه از بین بردن آن هستند. (اغلب از طریق پس، کشیدن و بعضی وقتها انقلاب) جایی که اصلاح طلبان در مدارس و دانشگاهها تسلط دارند، معترضین همه از آموزش رسمی اجتناب نموده و در پی آموزش دینی در هر جایی میباشند.
░ ۱-۳-۱. نوسلفی ها
▬ در واقع، نسبت به روحانیون صحوه، در میان نو سلفیها به لحاظ رویکرد و ساختار سازمانی، تعدد و تنوع بیشتری وجود دارد. اسلامگرایی معترض سعودی به اشکال مختلف با سازمانها و ارگانهایی چون سازمان تحت قیادت جهیمان العتیبی که در سال ۱۹۷۹ حرم شریف مکه را متصرف گردید؛ مجامع ریشه داری که نوعاً از جامعه کنار کشیده و زندگی بسیار محافظه کارانه و تعصب آمیز خشکی را اختیار نمودند و دوایر مطالعات دینی غیررسمی که هم وهابیت مسجدی، و هم آموزشهای متمرکز در مدارس و دانشگاههای صحوه را رد نمودند، نمایانده میشوند.
▬ عینیترین و سازمانیافتهترین تجلی معترضین جنبش جماعه السلفیه المحتسبه بود که در اواسط دهه ۷۰ در مکه نضج گرفت. این جنبش تا حدودی با الهام از دیدگاههای یک عالم و استاد اهل سوریه به نام ناصر الدین الآلبانی (۱۹۹۹-۱۹۰۹) کلیه مکاتب فقهی اسلامی از جمله وهابیت را رد کرد؛ تا حدی که وارد میزانی از ارزیابی و قضاوت انسانی با تمسک به نقل لفظی حدیث (سنت و رفتار پیامبر) به عنوان تنها منبع حقیقت دین شد. اگر چه اساساً به مرور زمان عدم توافقات وی با نهاد وهابیت به مسائل عبادی بر میگشت، ولی، جماعه السلفیه المحتسبه به صورت یک جنبش اعتراضی کاملاً ناپخته اجتماعی سیاسی ظاهر شد که مفسرین اهمیت و قدر و منزلت آن را جمیعاً مورد غفلت قرار دادند.
▬ این امر تا حدودی با پیامد قیام سال ۱۹۷۹ تشریح گردید که طی آن یک بخش رادیکال جماعه السلفیه المحتسبه را گروهی حاشیهای، نسبتاً بیاهمیت و کم دوام افراطیون نجات بخش دانستند. در واقع، اگر چه این جماعت به عنوان یک سازمان پس از وقایع مکه ناپدید شد، بخش اعظم عقاید اساسی جهیمان بویژه انتقاد از فساد اجتماعی و زوال اخلاقی در نوشتههایش او را پایدار و برقرار کرد.
▬ در دهه ۸۰ بقایای جماعه السلفیه المحتسبه به کویت، یمن و صحاری شمال عربستان پناهنده شدند. یک دهه بعد، گروههای اسلام گرای جوان که خود را طالبان علوم دینی (طلبه علم) مینامیدند و خود را وارث مستقیم و بلافصل جماعه السلفیه میدانستند، هنوز یافت میشدند که به دنبال این بودند تا در میان بدویهای صحرا رفقا و همراهان جهیمان باشند.
▬ آنها با کنارهگیری از مساجد و دانشگاهها، گروههای مطالعات دینی در منازل خود تشکیل دادند. اگر چه آنان نوعاً در ریاض و اغلب در آپارتمانهای مشترک زندگی میکردند، اما، به دلایل علمی خود را از جامعهای که گناه آلوده میدانستند و همچنین، از دملهای چرکین آن کنار کشیده بودند. آنها دولت را غیر مشروع، صحوه را متمایل به سیاست و جهادیها را غافل از امور دینی میدانستند.
░ ۲-۳-۱. اخوان المسلمین
▬ این گروه متعلق به جامعه اصولگرایی اهل سنت است که اهداف اخوان المسلمین مصر را دنبال میکند و در سال ۱۹۲۸ از مصر نشأت گرفت. از دهه ۶۰ به بعد عربستان سعودی بتدریج ارتباطات خود با جهان خارج را گسترش داد، درست در زمان سیاسی و رادیکال شدن منطقه، شهروندان خود را در معرض مباحثات سیاسی گستردهای قرار داد. افزون بر این دولت سعودی به تعداد زیادی از جماعت اخوان المسلمین مصر و سوریه که در کشورهای خود توسط رژیمهای بعثی و ناصری تحت تعقیب بودند، پناه داد. در این خصوص یکی از دلایل این امر، ملاحظات عملی بود و آن اینکه عربستان سعودی به جهت نوسازی سریع منبعث از نفت، نیاز فوری به متخصصین کارآزموده داشت.
▬ اخوان المسلمین به عربستان آمدند تا نقش کلیدی در امور اداری جدید و در حال گسترش بویژه در آموزش و پرورش یعنی، جایی که مواد و عناوین درسی مدارس و دانشگاهها را برنامه ریزی کرده و بخش عظیمی از نیروها و قابلیتهای خود را در این زمینهها ایفا نمایند. سیاست منطقهای دلیل دیگر امر فوقالذکر به شمار میرفت: ریاض از قرائت سیاسی اخوان المسلمین از اسلام به عنوان سلاحی در اختلافات سیاسی- ایدئولوژیک خود با همسایگان بعثی و ناصری بهره برداری مینمود.
░ ۳-۳-۱. اخوان
▬ اخوان المسلمین نباید با اخوان که یک نیروی قبیلهای تابع اقتدار پادشاه عبدالعزیز بود، اشتباه گرفته شود. آغاز به کار جنبش اخوان را میتوان در اوایل دهه ۶۰ جست و جو کرد، در آن زمان شاهزاده خالد بن مساعد بن عبدالعزیز و برخی از دوستانش ریاست آنرا بر عهده داشتند. این جنبش کوچک از طریق مخالفت با سیاستهای ملک فیصل در رابطه با نوسازی فزاینده و بویژه آوردن تلویزیون به کشور در سال ۱۹۶۵ به یک خطر بالقوه تبدیل شد. در حالی که اخوان جدید، ارتباط سازمانی با گروههای اولیه ندارد، اما، به رغم شکاف میان دو نسل، تداوم ایدئولوژیک کاملاً مشهودی ملاحظه میشود.
▬ در واقع، تعهد ایدئولوژیک گروههای جدید ممکن است از تعهد اجداد قبیله شان در دوران عبدالعزیز که تا اندازهای قصد کسب غنیمت داشتند، بیشتر باشد. اخوان جدید همچنین، برخلاف اجداد و اسلاف خویش غالباً از جوانان تحصیلکرده و شهرنشین هستند و در نتیجه، در معرض تأثیر و نفوذ غربگرایی قرار دارند، اما، یک ویژگی برجسته اخوان جدید، بنیادگرایی اصیل آنهاست. دعوت اخوان خواستار بازگشت قطعی و سازشناپذیر به قرآن و سنت است و به این ترتیب، مخالفت با پادشاهی شامل مخالفت با شعار وهابی سعودی نیز میشد، هر چند که گروه برخلاف عبدالوهاب و تعالیم او اقدام کنند.
░▒ ۴-۱. جهادی
▬ جهادگرایی سعودی نسبتاً پدیده سیاسی جدیدی است. ریشههای آن به خیزش پان اسلامگرایی افراطی در عربستان سعودی در دهه ۱۹۸۰ بر میگردد، اما، ریشههای اسلامگرایی به قرن نوزدهم و بر اساس ایده امت برای مواجهه با چالشهای جهان مدرن باز میگردد. ریشههای جهادگرایی فعلی را میتوان در مشارکت هزاران سعودی در جنگ افغانستان علیه اتحاد شوروی که فعالانه رژیم سعودی در آن زمان آن را مورد تشویق قرار داده و امور آنها را تسهیل مینمود، ردیابی کرد. علاوه بر کمکهای لجستیکی و مالی که دولت به مجاهدین آینده ارائه میداد، نهاد دینی رسمی هم جنگ در افغانستان را یک تکلیف جمعی برای مسلمانان اعلام کردند (برای نمونه، عبدالعزیز بن باز مفتی اعظم عربستان در آن زمان، فتوایی صادر کرد که بر اساس آن جهاد در افغانستان یک وظیفه و تکلیف جمعی بود).
░ ۱-۴-۱. القاعده در شبه جزیره عربستان
▬ القاعده شبه جزیره عربستان یک ساختار بسیار ساده دارد که در آن مبارزان در گروههای شدیداً مجزا و منفک دست به عمل میزنند، لیکن خود را بخشی از یک جنبش واحد و همبسته مینگرند. آگاهی سازمانی و جمعی آنها با علایق اخوت شدیدی که در کمپهای آموزشی افغانستان یا از طریق تجارب مشترک به عنوان شورشی یا فراری در عربستان حاصل آمد؛ دیدگاه ایدئولوژیک مشترک که بر نیاز به محو حضور امریکا در شبه جزیره عربستان متمرکز است؛ و یک دستگاه رسانهای پیچیده که موجب انسجام سیاسی شده و روحیه عملیات میدانی را تقویت مینماید، تحکیم شده است.
▬ اکثر اعضای القاعده شبه جزیره عربستان در کمپهای آموزشی القاعده در افغانستان در دهههای ۸۰ و ۹۰ حضور داشتند. القاعده خود را از تفکر آشنای جهادی – با تمرکز بر دشمن دور یعنی، یهود و صلبیها و اساساً ایالات متحده – متمایز نمود؛ اگر چه دشمن نزدیک – رژیمهای کشورهای اسلامی – به عنوان فاسد، سرکوبگر و غیر اسلامی محسوب شده و لذا، باید برانداخته شوند. اسناد و مدارک حکایت از سه طیف از مبارزان القاعده شبه جزیره عربستان دارند: جنگجویان کارآزموده دهه ۸۰ در جنگ افغانستان؛ شرکتکنندگان در کمپهای آموزشی القاعده، عمدتاً بین سالهای ۱۹۹۶ و ۲۰۰۱ در افغانستان؛ و آنهایی که از سال ۲۰۰۱ در عربستان سعودی به کار گرفته شده و احتمالاً، آموزش داده شدند.
░▒▓ ۲. اسلامگرایی شیعی
░▒ ۱-۲. معترض
▬ اسلامگرایان معترض شیعی در دهه ۱۹۷۰ سازماندهی پیدا نمودند و بخصوص با الهامگیری از انقلاب اسلامی ایران توانستند دامنه داخلی پیدا نموده و نیروهای معترض شیعی را جذب نمایند. فعالیت این اسلامگرایان کمتر از دو دهه بود و بخصوص با محبوبیت جنبش اصلاحیه و توان چانه زنی با حکومت در سالهای ۱۹۹۳ و ۲۰۰۳، در شیعیان میانه رو و معتقد به اصلاحات جذب گردیدند و امروزه، غیر از برپایی تظاهرات اعتراضی پراکنده در مناطق شیعه نشین همچون قطیف و العوامیه نتوانستهاند منشأ اثر گردند. در واقع، دو عامل بر این تصمیم شیعیان معترض اثرگذار بود: عامل اول موفقیتهای جنبش اصلاحیه در تعامل و چانه زنی با حکومت و عامل دوم هم آگاهی از قدرت سرکوبگر دولت سعودی.
░ ۱-۱-۲. جنبش مبلغان طلایهدار در قطیف
▬ در سالهای دهه ۱۹۷۰ گروهی از فعالان عضو جنبش مبلغان طلایهدار، که رهبری آن را شیخ حسن الصفار و شیخ توفیق السیف بر عهده داشتند، فعالیت خود را در منطقه قطیف آغاز نمودند. در کویت جنبش مبلغان طلایهدار با حمایت آیتالله محمد شیرازی و متأثر از اندیشههای وی و به ریاست محمدتقی مدرسی، که پایگاه آن مدرسهی رسولالاعظم بود، کار خود را آغاز کرد. مکتب فکری شیرازی در کل تفسیر جدیدی از اعتقادات فقه و تاریخ اسلام ارائه میکرد.
▬ آنها در مباحث خود، موقعیت سیاسی امت اسلامی، نقد سیر مذهبی سنتی در میان شیعیان و اهمیت تحول روشنفکری در جهان اسلام را بازگو میکردند. افزون بر این فعالیتها آنها به پخش کتاب، نشریه و نوارهای صوتی آیتالله شیرازی اقدام مینمودند. سرانجام، فعالیتهای اعضای جنبش، که با هدف آگاه ساختن شیعیان از وضعیت اجتماعی، اقتصادی و مذهبی جامعه و ترغیب آنها در نقد انفعالات در عرصهی دین و سیاست انجام میشد، زمینهی جنبشی سازمانیافته را فراهم کرد.
░ ۲-۱-۲. سازمان انقلاب اسلامی جزیره العرب
▬ در سال ۱۹۷۰ مبارزات مردم مسلمان شبه جزیره عربستان شکل گرفت و سازمان انقلابی با نام سازمان انقلاب اسلامی شبه جزیره عربستان به وجود آمد که تا چندین سال فعالیتهای آن به صورت پراکنده بود. این سازمان به جای حمایت از خشونت، خواستار تعلیم و آگاهی دادن به تودهها بود. شاخهی سعودی این سازمان فعالیت خود را در سال ۱۳۹۵ ق (۱۹۷۵) علنی کرد. رهبران سازمان به سهم جوانان و زنان اعتقاد خاصی داشتند. سازمان بیشتر افرادی از طبقهی متوسط و پایین جامعه را به سوی خود جذب کرد و گستره عضویت خود را فقط به عربستان محدود نکرد.
▬ با الهام از تعالیم نظریهپردازان جنبش مبلغان طلایهدار، رهبران سازمان موفق شدند حمایتهای مردمی را کسب کنند و خشم و نارضایتی شیعیان را علیه رژیم هدایت کنند. چند ماه پیش از انتفاضهی منطقه شرقی، الصفار حرکت اصلاح شیعی را سازمانی برای انقلاب اسلامی در شبه جزیره (منظم الثوره الاسلامیه فی جزیره العرب) نامید. مهمترین تحولی که پس از انتفاضه روی داد ظهور سازمان انقلاب اسلامی در محرم ۱۴۰۰ ق (دسامبر ۱۹۷۹ م) بود که فصلی نوین را در روابط میان شیعیان و حکومت رقم زد.
▬ در سال ۱۹۸۷ کمیتهی مرکزی جنبش تصمیم گرفت تا پس از صدور فرمان عفو عمومی به وسیله پادشاه عربستان، بتدریج به کاهش تنش با رژیم سعودی اقدام کند. به این ترتیب، سازمان از یک گزینهی افراطی و تهاجمی به دیدگاهی متعادل و مدرن تغییر جهت داد و علل آن نیز افزون بر پایان یافتن جنگ اول خلیج فارس، این بود که رهبران سازمان از پیامها و تاکتیکهای تهاجمی خسته شده و دریافته بودند که براساس واقعیت جمعیتی _ شیعیان نمیتوانند انقلابی موفق را به راه اندازند و افزون بر آن الگوگیری از نمونهی ایران نیز با واقعیت جامعهی شیعی عربستان تناسب چندانی ندارد و با خشونت نمیتوان به سازش بر سر مسائل مذهبی و سیاسی و اجتماعی رسید.
▬ به گفتهی شیخ حسن الصفار، که از رهبران این حرکت بود، آنها بعد از قیام حج توسط ایرانیان در سال ۱۴۰۸ ق، به این جهت که به ابزاری در درگیریها تبدیل نشوند و جانبدار حکومت ایران علیه دولت سعودی نگردند، تصمیم گرفتند از ایران خارج شوند. در اوایل سال ۱۹۹۱ سازمان انقلاب اسلامی برای حذف لحن انقلابی و مذهبیاش به «الحرکه الاصلاحیه» تغییر نام داد.
░ ۳-۱-۲. حزب اللّه حجا
▬ حزب الله یک گروه انقلابی است که در دهه ۸۰ به وسیله تعدادی از شیعیان تشکیل شد. این گروه پس از آشتی سازمان حرکه الاصلاحیه با حکومت، اهمیت بیشتری یافت و از سوی شیعیان مورد اقبال بیشتری قرار گرفت. این گروه در سال ۱۹۸۷ به دست تنی چند از روحانیان مشهور، از جمله شیخ هاشم الشکوس، شیخ عبدالرحمن الجُبیل و عبدالجلیل الما، تأسیس شد.
▬ حزبالله نسبت به مذاکرات با دولت سعودی مخالفت شدیدی نشان داد و تأکید کرد که باورهای اصلی حزب در وهله اول آن است که حکومت سعودی نمایندهی همهی جمعیت عربستان نیست؛ دوم، این حکومت واجد شرایط حکومت بر این کشور نیست؛ سوم دولت سعودی فاسد و دروغگوست و چهارم اینکه کل جمعیت عربستان، بویژه شیعیان، باید با یکدیگر همکاری، و روابط خود را تقویت کنند و هوشیارانه برنامههای رژیم را زیر نظر بگیرند. به اعتقاد گروه حزبالله حکومت به تعهداتش پای بند نخواهد بود و پیش از آنکه مخالفان از فشار خود بکاهند دولت باید حسن نیت خود را اثبات کند. یکی از این روحانیان معترض شیخ نمر النمر، امام مسجدی در روستای عوامیه در شمال قطیف، است.
░▒ ۲-۲. میانه رو و اصلاح گرا
▬ قدرت سرکوبگری دولت سعودی در برخورد با خیزشهای اعتراضی اسلامگرایان شیعی و سنی در دهههای ۷۰ تا ۹۰ میلادی از یکسو و شرایط مساعد منطقهای از سوی دیگر، موجب شد تا بسیاری از این جنبشها در سیاستهای خود تجدید نظر نموده و به گفتگو با حکومت بپردازند. تبدیل سازمان انقلاب اسلامی به حرکه الاصلاحیه نمونهای از انعطاف در مواضع جنبشهای شیعی بود که منجر به گفتگوهای ملی با حکومت گردید و نتایج قابل توجهی را برای شیعیان استان شرقی عربستان فراهم نمود. در واقع، امروزه، میانه روی و اصلاح از برجستهترین و مورد قبولترین استراتژی میان شیعیان میباشد و بر اساس واقعیتهای پیش رو، مقدورات و محذورات پیکربندی میگردد.
░ ۱-۲-۲. حرکه الاصلاحیه
▬ همان گونه که ذکر شد، سازمان انقلاب اسلامی در اوایل سال ۱۹۹۱ «الحرکه الاصلاحیه» تغییر نام داد و اعلام کرد که خود را جنبشی وطنپرست میداند. اعضای جنبش، فعالیت رسانهای بارزی را در لندن و واشنگتن سامان دادند و کتابها و نشریاتی منتشر کردند. افزون بر این آنها کمیتهی بینالمللی حقوق بشر را تأسیس، و با سازمان عفو بینالمللی ارتباط برقرار کردند. سرانجام، دولت سعودی به چند دلیل، که از جملهی آنها تحولات ایدئولوژیکی جنبش اصلاحیه از حالتی انقلابی به اصلاحی بود، حاضر شد با نمایندگان جنبش گفتوگو و مذاکره کند.
▬ در سپتامبر ۱۹۹۳ هیأتی از جنبش اصلاحیه شامل توفیق السیف، جعفر الشایب، صدیق الجبران و عیسی مزعل وارد جده شدند و با ملک فهد دیدار کردند. در پی گفتوگوها عکسالعمل اعضای دولت به بسیاری از خواستهها مثبت بود و قولهایی مبنی بر آزادی زندانیان سیاسی و رفع ممنوعیت ورود و خروج شیعیان به کشور داده شد.
▬ در میان اعضای این جنبش نسبت به عملکرد دولت دیدگاهها و مواضع گوناگونی وجود داشت. عدهای بر بازگشت به کشور و فشار از داخل به کشور دم میزدند، درحالیکه عدهای دیگر، که اکثریت اعضای کمیتهی مرکزی جنبش بودند، استدلال میکردند که بازگشت به کشور به خودی خود کافی نیست و جنبش برای فشار آوردن بر دولت برای سرعت بخشیدن به خواستههای بنیادین جامعه شیعیان کشور را ترک کرده است. بااینحال پس از فرمان عفو عمومی در سال ۱۹۹۳ بیشتر اعضای جنبش به کشور بازگشتند و از راه گفتوگو کوشیدند مطالبات و خواستههای شیعیان را پیگیری کنند.
▬ این جنبش اصلاحطلب اسلامی شیعی، که بارزترین جنبش شیعی است، با مصالحه و تسامح در برابر نظام، تأکید بر تحکیم موقعیت شهروندی شیعه در حکومت و مبارزه صلحآمیز و سیاسی با هدف دستیابی به حقوق خود همانند شهروندان دیگر و مشارکت در ایجاد دموکراسی و اصلاح در کشور شناخته میشود. کاندیداهای غیررسمی این شبکه در انتخابات شورای شهر در سال ۲۰۰۵ در شهرهای شیعهنشین تقریباً، همهی آرا را به دست آوردند.
░ ۲-۲-۲. جماعه علماء الحجاز
▬ این سازمان در دهه ۸۰ میلادی به وسیله جمعی از طلاب و علمای شیعه عربستان تشکیل شد. مقر اصلی این گروه در لبنان و سوریه است و بیشتر فعالیتهای فرهنگی و تبلیغاتی انجام میدهند.
مأخذ: فارس
هو العلیم