برداشت از محمد العریان؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
▬ پس از هیاهوی سریع و ظاهراً، هماهنگ در اروپا و ایالات متحده، طرح منطقه تجارت آزاد اتحادیه اروپا- امریکا توجه رسانهها را چندان جلب نکرده است. سه دلیل برای این مسأله وجود دارد و هر سه به محدودیت گستردهتر در مورد سیاستگذاری مناسب اقتصادی در حوزه ملی و هماهنگی موثر فرا مرزی اشاره میکنند.
▬ باراک اوباما، رییسجمهوری امریکا، در ماه فوریه در سخنرانی سالانه خود یک «تجارت جامع فرا اقیانوسی و شراکت سرمایهگذاری» را با اروپا بر مبنای تجارتی «منصفانه و آزاد» پیشنهاد داد. دولت او این مسأله را به عنوان بخشی از رویکرد جامع برای ایجاد «مشاغل پردرآمد برای امریکاییها» در نظر گرفت.
▬ این پیشنهاد جسورانه اوباما به سرعت و با اشتیاق مورد قبول اروپاییها قرار گرفت. خوزه مانوئل باروسو، رییس کمیسیون اروپا و هرمان فن رمپوی، رییس شورای اروپا، با شرکت در برنامههای رادیویی و تلویزیونی این پیشنهاد را یک «ابتکار» نامیدند. آنها با ذکر این مطلب که این پیشنهاد نرخ سالانه رشد اقتصادی اروپا را به اندازه ۵/۰ درصد افزایش خواهد داد، اعلام کردند: مذاکرات رسمی به سرعت آغاز خواهند شد. در ابتدا، اندکی اقبال عمومی نسبت به این پیشنهاد وجود داشت. این پیشنهاد دو منطقه بزرگ جهان را به مفهوم ملی، منطقهای و جهانی در بر میگیرد، اما، با درک این حقیقت که این توافقنامه ذات تجارت جهانی و شبکه تولید را به طور اساسی تغییر خواهد داد، علاقهمندی به آن از میان رفت.
▬ یک علت از بین رفتن این علاقهمندی در شروط اولیه ریشه دارد. این شروط سود مستقیم از افزایش تجارت را محدود و در عین حال، چشمانداز تنشها و درگیریها را گستردهتر میکند. بر مبنای توافقنامههای تجارت آزاد، بیشترین سود زمانی حاصل میشود که این توافقنامهها بین اقتصادهایی با ویژگی تعرفه بالا، سطح پایین تجارت و دارای همپوشانی اندک در زمینه الگوهای مصرف و تولید، به دست آمده باشند، اما، این مسأله در مورد اتحادیه اروپا و امریکا صدق نمیکند. متوسط سطح تعرفه فقط ۳ درصد است. اکنون، تقریباً، ۲۰ درصد از واردات امریکا از اتحادیه اروپا است و ۱۱ درصد واردات این اتحادیه از امریکا است. همچنین، با توجه به مشابهت سطح درآمد سرانه و گرایشهای فرهنگی، میزان همپوشانی تولید و مصرف قابل توجه است.
▬ اما با این وجود، به لطف تخصیص بهتر منابع، نظام هماهنگتر سرمایهگذاری، استانداردهای قویتر و حذف قوانین منسوخ، در این دو منطقه پتانسیلهای مثبتی وجود دارد. بخشهای هوا فضا، تکنولوژی زیستی، لوازم آرایشی و دارویی ازجمله بخشهایی هستند که میتوان بر آنها سرمایهگذاری کرد. همچنین، پتانسیلهایی برای اصلاح رویکردهای ناکارآمد در زمینه غذا و کشاورزی، بویژه در اروپا وجود دارد.
▬ دلیل دوم برای از میان رفتن توجهات به این پیشنهاد مشارکت، بحثها پیرامون موضوعی وسیعتر است. یعنی، سیل بیپایان برنامههای سیاسی کوتاهمدت موجب شده است اروپا و امریکا نتوانند بر پروژههای بلندمدت و ساختاری تمرکز کنند. در اروپا، بحثهای گسترده در زمینه این پیشنهاد، در پی نتیجه انتخابات ایتالیا تضعیف شد. این انتخابات نشان داد چطور شهروندان ناامید در بسیاری از کشورها احزاب و وضع سیاسی موجود را نمیپذیرند. در نتیجه، پیگیری اهداف بلندمدت سیاسی دشوارتر شده است، که این مسأله به تردیدها درباره مسیر دقیق اقتصاد اروپا و یکپارچگی مالی دامن میزند.
▬ در امریکا، آشفتگی به شکل یک چالش مالی کوچک درآمده است. عملکرد نادرست کنگره امریکا، دوباره مردم این کشور را ناامید کرد. امریکا با کاهش اجباری هزینهها روبهرو است که این مسأله به رشد اقتصادی، اشتغالزایی و کاستن از درآمد و نابرابری مالی لطمه میزند.
▬ با کنار هم قرار گرفتن مشکلات اروپا و امریکا، مانع دیگری بر سر دستیابی به این توافق که باید ظرف دو سال به نتیجه برسد، ایجاد میشود.
▬ به رغم همه مذاکرات انجام شده درباره چالشهای جهانی و مسؤولیتهای مشترک، دلیل سوم به ضعف در زمینه گفتوگوهای سیاسی جهانی مربوط است. نشست ماه گذشته گروه ۲۰ در شرایطی پایان یافت که یک نشست پرهزینه دیگر نتوانست نتیجه مطلوبی به همراه داشته باشد. این گونه نشستها به جای تسریع هماهنگی سیاسی مناسب، به طور سهوی خودشیفتگی را پرورش دادهاند. این سه دلیل همگی تأسفانگیز هستند. آنها ناتوانی غرب در تغییر روشهای کوتاه مدت به منظور پاسخگویی به خطرات و فرصتهای مربوط به تجدید ساختار ملی و جهانی را نشان میدهند.
▬ وعده حقیقی تجارت آزاد دو سوی اقیانوس اطلس در پتانسیل این توافقنامه برای دگرگون کردن تجارت جهانی، شبکه تولید و سازمانهای چندجانبه، به نفع همه نهفته است در سطح عمومی، این توافقنامه سیستم کنونی چهار بلوکی را که عملکرد ضعیفی دارد به سه بلوک و در نهایت به دو بلوک با عملکرد بهتر تبدیل میکند. سیستم چهار بلوکی فعلی شامل چین، اروپا، امریکا و بقیه کشورها هستند و سیستم دو بلوکی چین و اتحادیه اروپا/امریکا را شامل میشود.
▬ این ساختار جهانی، این پتانسیل را دارد که اتحاد میانمدت بهتری را برای کاهش موانع تجاری، تعیین استانداردهای مناسب و ارتقای همکاریهای سودمند دوجانبه، به وجود آورد. همچنین، هماهنگی در مورد قوانین و مقررات جهانی، از جمله قوانین حقوقی بخش مستغلات و تجارت خدمات را تسهیل میکند. از سوی دیگر، سازمانهای چندجانبه را وادار میکند برای حفظ روابط کنونی خود، دست به اصلاحات بزنند.
▬ پیشنهاد تجارت آزاد دو سوی اقیانوس اطلس به طور بالقوه دگرگونکننده است. این پیشنهاد زمانی مطرح شد که غرب به دلیل آشفتگیهای کوتاهمدت و تداوم رخوت سیاسی به طور فزاینده در حال تضعیف است. با این وجود، رسیدن به این چشمانداز چندان محتمل نیست. این پیشنهاد این پتانسیل را دارد که به عنوان کاتالیزوری برای پذیرش رویکردهای سیاسی در زمینه واقعیتهای موجود، عمل کند، اما، در معرض مفاهیم احمقانه قرن بیستمی و مؤسساتی قرار گرفته است که به کندی خود را با چالشها و فرصتهای قرن بیست و یک تطبیق میدهند.
برداشت از دنیای اقتصاد
هو العلیم