برداشت آزاد از آریاادیب؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
▬ گاه پیش میآید که از مقام بالاتر فرمانی صادر میشود، ولی، آن که باید آن را اجرا نماید، فرمان را به مصلحت ندیده و از انجام آن خودداری میکند. در این حالت با طنز و کنایه این اصطلاح را برای او به کار میبرند.
▬ پس از شاه عباس دوم، پسر بزرگش «صفی میرزا» به نام «شاه سلیمان» در سال ۱۰۷۸ ه.ق. بر تخت سلطنت نشست و مدت ۲۹ سال با قساوت و بیرحمی تمام سلطنت کرد. وی وزیر مقتدر و کاردانی داشت به نام شیخ علی خان زنگنه که از سال ۱۰۸۶ تا ۱۱۰۱ ه.ق. فرمانروای حقیقی ایران به شمار میرفت و چون شاه صفی خوش گذران و ضعیفالنفس بود، همهی امور مملکتی را او اداره میکرد.
▬ شیخ علی خان، شبها با لباس مبدل، به محلات و اماکن عمومی شهر میرفت، تا از اوضاع مملکت با خبر شود. بناها و کاروان سراهای متعددی به فرمان او در گوشه و کنار ایران ساخته شده است که امروزه، به غلط «شاه عباسی» نامیده میشوند. شیخ علی خان، با وجود قهر شاه سلیمان، شخصیت خود را حفظ میکرد، و تسلیم هوس بازیهای او نمیشد.
▬ یکی از عادتهای شاه سلیمان این بود که در مجالس عیش و طرب شبانه، هنگامی که سرش از بادهی ناب گرم میشد، دیگ کرم و بخشش او به جوش میآمد و برای رقاصهها و مغنیان مجلس مبالغ هنگفتی حواله صادر میکرد که صبح بروند و از شیخ علی خان بگیرند.
▬ چون شب به سر میرسید و بامدادان حوالههای صادر شده را نزد شیخ علی خان میبردند، او همه را یکسره و بدون پروا به بهانهی آن که چنین اعتباری در خزانه موجود نیست، بیپاسخ میگذاشت و متقاضیان را دست از پا درازتر بر میگردانید. یعنی، «شاه میبخشید، ولی، شیخ علی خان نمیبخشید»
▬ از آن تاریخ است که عبارت بالا در میان مردم اصطلاح شده است.
مآخذ:...
هو العلیم