حامد دهخدا؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
░▒▓ مطلب اول
☱ عالیجناب عباس عبدی، در وبگاه خود، مطلبی با عنوان «دلهره اصولگرايان از ميتينگ آزادي» منتشر فرمودهاند که ویراسته نسخه ناویراستهای است که مطبوعه «اعتماد» منتشر نموده است. او در این مطلب نشان میدهد که هنوز هم اصلاحطلب «سلام»ی است؛ همان اصلاحطلب «سلام»ی است که «سلام»ی به قانون و ساز و کارهای متعارف رقابت سیاسی دموکراتیک نمیدهد. او نشان میدهد که برداشتش از فعالیت سیاسی و اجتماعی، چیزی خارج از ساختارهای حقوقی و قانونی است. پس از تحلیل و ریشهیابی، معلوم میشود که ایشان نتوانستهاند، واقعاً اصلاحطلب، واقعاً قانونگرا، و واقعاً پایبند به ساز و کارهای حقوقی باشند. تعریف آنها از جریان اجتماعی و سیاسی، تعریفی معطوف به خروج از ساز و کارهای قانون است. خلاصه «کار غیر قانونی مزه ندارد!»
☱ اصل خبط تشخیص، از جناب مجتبی حسینی در روزنامه اعتماد برآمده است که البته جناب عباس عبدی هم در صفحه بازی او میتازد. مقدمه و سؤال مجتبی حسینی بدین شرح است: «استادیوم صد هزار نفری آزادی روز چهارشنبه ۲۸ فروردین ماه میزبان محمود احمدی نژاد و حامیان وی خواهد بود. تقدیر از خادمان سفرهای نوروزی بهانه جشن بهاری دولتیهاست که محمد شریف ملک زاده، رییس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری روز چهارم فروردین اعلام کرده بود. انتشار این خبر با اعتراض اصولگرایان مواجه شد. آیا واهمه اصولگرایان از این جشن به دلیل آن است که احمدی نژاد میخواهد مشایی را به عنوان جانشین خود معرفی کند؟».
☱ جناب عباس عبدی، روزنامه نگار و فعال سیاسی اصلاح طلب در پاسخ به این سؤال به خبرنگار «اعتماد» میگوید: «اصولگرایان نمیتوانند جریان اجتماعی و سیاسی راه اندازی کنند و بر همین اساس رأی جریانی ندارند و این مسألهای است که محمود احمدی نژاد و تیم دولت به این موضوع آگاهی پیدا کرده است که کسب رأی وابسته به ایجاد یک جریان سیاسی و اجتماعی است. عبدی با بیان اینکه تنها دو گروه در نیروهای موجود سیاسی کشور قابلیت جریانسازی سیاسی-اجتماعی را دارند، افزود: اصولگرایان قابلیت جریانسازی ندارند و تلاش میکنند با ایجاد موانع سیاسی ضد گروهی که قابلیت جریانسازی سیاسی و اجتماعی را دارد به پیروزی برسد. ... اصولگرایان با دو روش استفاده از ابزار قدرت یا بهرهگیری از جریان بدیل سیاسی و اجتماعی میتوانند با جریانسازی احمدی نژاد و دولتیها مقابله کنند. وی با بیان اینکه توان و قابلیت جریانسازی بدیل از سوی اصولگرایان وجود ندارد، تأکید کرد: استفاده از ابزارهای قدرت تنها راه حلی است که پیش روی اصولگرایان قرار دارد و آنها ناچارند تا همچون گذشته از این ابزارهای حکومتی بهره بگیرند». عبدی در پاسخ به این پرسش که معایب استفاده مستمر از ابزارهای حکومتی از سوی اصولگرایان چه تبعاتی را به دنبال خواهد داشت، گفت: «اصولگرایان به دلیل اینکه استفاده از این ابزار خیلی نیاز به تدبر، تعقل و تأمل ندارد برای حذف رقبای خود معتاد استفاده از ابزارهای قدرت شدهاند و نقص مطلق بهرهگیری از این ابزار چیزی جز وابستگی به این ابزار نیست. این فعال سیاسی اصلاح طلب در ادامه با بیان اینکه استفاده مداوم از این ابزار باعث شده تا اصولگرایان هرگز برای جریانسازی سیاسی و اجتماعی خلاقیتی به خرج ندهند، اظهار داشت: اصولگرایان هرگاه در برابر جریانهای اجتماعی و سیاسی رقیب خود قرار میگیرند به جای آنکه در قالبهای سیاسی و اجتماعی به مقابله برخیزند از ابزار قدرت استفاده میکنند».
░▒▓ مطلب دوم
☱ این نحو اظهار نظر جناب عباس عبدی، بسیار متکی به استفاده از مفاهیم تعریف نشده است. این نحو مغلطه منطقی، بسیار نزد روزنامهنگاران اصلاحطلب باب بود. آنچه خصوصاً در تحلیل او مشکل ایجاد کرده است، اصطلاح «جریان اجتماعی و سیاسی» است. وقتی او میگوید که «اصولگرایان نمیتوانند جریان اجتماعی و سیاسی راه اندازی کنند»، دقیقاً منظور او چیست؟ منظور او دقیقاً چیست که « اصولگرایان نمیتوانند جریان اجتماعی و سیاسی راه اندازی کنند و بر همین اساس، رأی جریانی ندارند»؟ اصولگرایان چه چیزی را نمیتوانند راهاندازی کنند؟ این «رأی جریانی» چیست که اصولگرایان ندارند؟ اگر واضح بیان شود، معلوم میشود که مافیالضمیر جناب عباس عبدی چیست.
☱ بله؛ جناب عبدی نشان میدهد که همان اصلاحطلب «سلام»ی است که «سلام»ی به قانون و ساز و کارهای متعارف رقابت سیاسی دموکراتیک نمیدهد. من نمیدانم که این «سلام»یها دقیقاً به چه کسی سلام میگفتند؛ هر چه بود، پس از این سالها معلوم شد که آنها به میراث انقلاب و به نظمهای حقوقی کشور و به ملت «سلام»ی نمیگویند. شاید «سلام» آنان، «سلام»ی به سفارت و بی بی سی باشد!
☱ جریان «ـیونی» و استمرار آن در باصطلاح «اصلاحطلبی»، بارها و بارها و بارها و بارها و بارها و بارها و بارها و بارها و بارها نشان دادهاند، که بیش از همه، خشونتطلب، درگیر، ناراحت، بیگفتگو، و اهل فشار و چانیزنیاند. آنها رقابت سیاسی را با آرامش و گفتگو و بدون فشار و آزار، نمیتواند پیش ببرند.
☱ جریان اصولگرا، از انتخابات مجلس چهارم تا کنون، یک روند آرام، متعادل، حقوقی و پایدار را طی کرده است، و رقابتهای سیاسی را در قالب حرکتهای شناخته شده و مشروع حقوقی، با حوصله و با استواری طی کرده است، و هیچ گاه، میلی برای خروج از چهارچوبهای قانونی، و به راه انداختن جنبشهای اجتماعی اعتراضی که ساز و کارهای حقوقی را تحت تأثیر قرار دهد، از خود نشان نداده است. آنها میلی برای انجام انقلاب در انقلاب از خود بروز ندادهاند و همواره چهارچوبهای قانونی و حقوقی درون نظام جمهوری اسلامی را برای پیشبرد مقاصد فنی خود کافی شمردهاند، یا اگر آنها را ناکافی تشخیص دادهاند، سعی کردهاند تا از طریق ساز و کارهای شناخته شده، آنها را اصلاح کنند. آنها واقعاً پیرو خط امام بودند؛ در حرف و در عمل؛ واقعاً.
☱ اگر بخواهم منظور عالیجناب عباس عبدی را بوضوح بیان کنم، باید بگویم که اصولگرایان قادر هستند، ولی نمیخواهند یک انقلاب در انقلاب و یک جنبش اجتماعی راه اندازی کنند. و باید بگویم که از همان زمان رقابت جامعه روحانیت مبارز تهران و مجمع روحانیون مبارز تهران، و حتی قبل از آن، از زمان رقابت حزب جمهوری اسلامی با لیبرالها و تکنوکراتها و چپها، کسانی که امروز به عنوان بزرگان اصولگرا شناخته میشوند، تنها گروهی بودهاند که به نحو پایدار و طی سالیان، هیچ میلی برای خروج از حاکمیت ناشی از انقلاب اسلامی نداشتهاند. آنها واقعاً پیرو خط امام بودند. آنها هیچگاه از انقلاب به رهبری امام سید روح الله موسوی خمینی (ره) نه در حرف و نه در عمل، ابراز پشیمانی نکردهاند. آنها واقعاً ارکان حقوقی نظام ولایت فقیه و نظمی را که در قانون اساسی و قوانین موضوعه طراحی شده است را پذیرفتهاند، و منویات حقوقی خود را در چهارچوب آن پیش بردهاند. در این چهارچوب بوده است که جریانهای اجتماعی و سیاسی را به راه انداختهاند و برنامه انقلاب اسلامی را پیش بردهاند. نتیجه آن که، آنها خصوصاً پس از انتخابات مجلس چهارم تا کنون، هر چند با افت و خیز، سیاستهای خود را در یک قالب منطقی و با ضربات مداوم و مستمر پیش بردهاند، و همواره، بسته به شرایط و محیط بیشترین بهره را از فرصتهای خود بردهاند.
☱ اگر بخواهیم از اصلاحطلبان واقعی حرف بزنیم، اگر بخواهیم از کسانی اسم بیاوریم که مایلند درون چهارچوبهای حقوقی رسمی و شناخته، شده، چانهزنیهای سیاسی خود را پیش ببرند، باید از نیروهای اصولگرای سنتی حرف بزنیم، که حتی در دشوارترین شرایط پس از سال ۱۳۷۶، با حوصله پیش رفتند و با همین سیر منطقی، تنها پس از دو سال، از سال ۱۳۷۸، روند فایق آمدن خود را به رقیب، به نحو آشکار و دراماتیکی نشان دادند.
☱ زندگی بزرگان اصولگرا را که مرور میکنم، درمییابم که آنها، وقتی که لازم بود، انقلابی شدند و خوب انقلابی شدند؛ و پس از انقلاب، بموقع تشخیص دادند که در درون میراث انقلاب و امام، و با وفاداری به اهداف و رویههای انقلاب، باید رفرمیست و اصلاحطلب راستین شوند. این موقعشناسی، چیزی بود که جناب عباس عبدی و دوستانشان، نداشتند. آنها هر چه کردند که نشان دهند که قانونگرا هستند، هر چه کوشیدند تا وانمود کنند که دموکرات هستند، و هر چه در این راه به گفتار، طریق مبالغه پیمودند، در نهایت نشان دادند که مرد این طریق نیستند. نه آن قدر قانونگرا و رفرمیست و اصلاحطلب هستند که به موازات نهادهای قانونی کمیته صیانت از آراء درست نکنند، و در نهایت هم زیر همه ضوابط حقوقی نزنند، و نه آن قدر دموکراتیک بودند که خودشان به رأی مردم در سال هشتاد و چهار احترام واقعی بگذارند و از کارشکنی در کار منتخب هشتاد و چهار فروگذار نمایند.
☱ واقع آن است که اصولگرایانی که من میشناسم، گروهی هستند که پس از انقلاب، همواره و نه فقط در مقاطعی که به نفعشان بوده است، بدون تعارف، و واقعاً، رویههای حقوقی مستقر پس از وقوع انقلاب پنجاه و هفت را به رسمیت شناختهاند و سعی کردهاند در چهارچوب آن پیش روند. آنها هیچگاه نه در حرف و نه در عمل، نخواستهاند، انقلابی روی انقلاب سوار کنند.
☱ این، «موقعشناسی» + «مشی اعتدالی» اصولگرایان بوده است که نهایتاً، آنها را به پایدارترین نیروی سیاسی مؤثر پس از انقلاب تبدیل کرده است. مشارکت مؤثر آنها در رویدادهای اجتماعی و سیاسی مختلف، هیچگاه قابل انکار نبوده است. البته بیان این مطالب، به معنای تأیید همه اقدامات طیف وسیع نیروهای موسوم به اصولگرایان از جانب حقیر نیست، ولی، غرض، اصرار به این نکته است که رقبای اصولگرایان، در طول دوران پس از انقلاب و خصوصاً پس از انتخابات مجلس چهارم، نه با توطئه اصولگرایان، بلکه با گرایشهای خروج از حاکمیت خود، نهایتاً از راه به در شدند و شور خیانت را درآوردند.
☱ اکنون، پس از آن که «توطئه» کسانی که دوستان جناب عباس عبدی و روزنامه «اعتماد»، روزی به آنها فقط «دگراندیش» میگفتند، و «توطئه» را «توهم» مینامیدند آشکار شده است، دیگر جا ندارد و قدری وقاحت میخواهد که آنها اصولگرایان را به حذف غیرمنطقی رقبا متهم کنند. باید چشمان را باز کنند و ببینند که امروز نویسندگان روزنامه «سلام» در باغ کدام سفارت پلو میخورند؟ باید چشمان خود را باز کنند و ببینند که اعضای سابق انجمن غیراسلامی دانشجویان، دفتر تحکیم وحشت، امروز در کدام نقطه دنیا، مشغول خودفروشی هستند، و برای بستن فرات دارو به روی کودکان سرطانی ایرانی برای امریکاییها و انگلیسیها هورا میکشند. پس از این همه، جناب عباس عبدی و روزنامه «اعتماد» و سایر اصلاحطلبان، باید قدری شرم و حیا را هم برای خود وظیفه بدانند، و ببینند که دوستانشان چطور مشغول خیانت به کودکان معصوم این کشورند.
░▒▓ مطلب سوم
☱ من به برخوردهای اصولگرایان با نیروهای سیاسی حامی دولت و شخص دکتر محمود احمدینژاد انتقاداتی دارم، ولی اغلب آنها را ناشی از یک دغدغه میدانم که با دغدغه رویارویی آنان با اصلاحطلبان یکی است، و آن دغدغه، حفظ چهارچوبها و میراث حقوقی انقلاب سال پنجاه و هفت است.
☱ این که اصولگرایان طی این مدت و خصوصاً پس از ماجرای خانهنشینی یازده روزه، چقدر توانستهاند پایبند به صراط قویم قدیم باشند، و اینکه تا چه حد توانستهاند از مسیر اعتدال در برخورد با رئیسجمهور خارج نشوند، حرف دیگری است، ولی در این قضیه اخیر که به گردهمآیی عظیم ۲۸ فروردین ماه مربوط میشود، دغدغه یا «دلهره» اصولگرایان، یک دلهره و دلنگرانی از قانون است. البته این، تنها یک دغدغه است، نه یک اتهام. طبعاً تقدیر از خادمان سفرهای نوروزی خوب است، ولی آنچه مایه دغدغه و نه اتهام است، این سؤال و هوشدار است که مبادا هزینه اجرای این مراسم، آن هم در شرایط تحریم اقتصادی، شائبههای نوعی سوء استفاده مالی برای مقاصد انتخاباتی را پیش بیاورد.
☱ خب؛ این را هم باید گفت که دغدغه و دلهره اصولگرایان از دوستان محمود احمدینژاد، آن قدر نیست که «اصلاحطلب» را خشنود سازد. «اصلاحطلب» بهتر است موضوع را خیلی جدی نگیرد! این تنها یک دغدغه است، همین... . از احمدینژاد رفیق شفیقی برای او فراهم نخواهد شد، و از نمد مواجهه احمدینژاد با اصولگرایان، کلاهی برای او جور ناجور نمیشود.
مآخذ:...
هو العلیم