برداشت از دکتر سعدالله زارعی؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
☱ انتخابات مجلس لبنان دو ماه بعد و در تاریخ ۱۹ خردادماه باید برگزار شود، اما، دولتی که باید این انتخابات را برگزار میکرد دو هفته قبل - سوم فروردین- استعفا کرد! استعفای نجیب میقاتی، برگزاری انتخابات را تا زمانی نامعین در هالهای از ابهام برد هر چند رئیس جمهور و پارلمان لبنان دو هفته پس از کنار رفتن نخست وزیر، «تمام صائب سلام» عضو سابق دولت و عضو فعلی پارلمان را مأمور تشکیل کابینه جدید کردند. رأی بیسابقه ۱۲۴ عضو پارلمان ۱۲۸ نفره لبنان به «سلام» به خوبی نشان داد که از نظر همه گروهها و طوایف لبنانی، این کشور در شرایط حساس و خطیری قرار دارد. در این خصوص گفتنیهایی وجود دارد:
☱ در مورد استعفای میقاتی، ابهاماتی وجود دارد. او در زمانی که روی کارآمد اگر چه عضوی از فراکسیون وابسته به عربستان- ۱۴ مارس- شناخته میشد، اما، به دلیل اصرار جریان المستقبل به نخست وزیری «سعد حریری» یا «فواد سینیوره» ، وی به عنوان کاندیدای جریان مقاومت -۸ مارس- شناخته شد و از روزهای آغازین تحت فشار جریان ۱۴ مارس قرار گرفت، ولی، حمایت مشترک جریان مقاومت و گروه پانزده نفره ولید جنبلاط مانع فروپاشی دولت میقاتی گشت. تا اینکه از اواسط بحران سوریه و بخصوص از زمانی که حملات تروریستها به دمشق شدت پیدا کرد، میقاتی به سمت ترکیه و قطر چرخش کرد و به نوعی به جبهه ضدسوری پیوست، در این میان دولت میقاتی از درون دچار نوعی تعارض شد، چرا که، اکثریت کابینه با این رویکرد مخالف بودند و بقیه نیز روی بیطرف ماندن لبنان در بحران سوریه تأکید داشتند. ارتش نیز اگر چه از نظر کارکرد تحت امر نخست وزیر بود، ولی، با درگیر شدن در بحران سوریه یا انتقال بحران امنیتی سوریه به داخل لبنان مخالف بود در این اثنا دوره خدمتی فرمانده امنیتی لبنان - اشرف ریفی- که از عناصر وابسته و مرتبط با تروریستهای سوریه است، به پایان رسید و میقاتی اصرار داشت که به رغم آن، وی را در مهمترین پست امنیتی لبنان حفظ کند که با مخالفت اکثریت اعضای کابینه مواجه شد. میقاتی این را بهانه کرد و از مقام خود استعفا نمود که البته، از نظر لبنانیها اختلاف در سطح یک مقام دولتی نمیتواند دلیل واقعی استعفا باشد.
☱ بعضی خبرها بیانگر آن است که بعضی از مقامات موثر امنیتی سعودی که پرونده لبنان را در حکومت ریاض در اختیار دارند، میقاتی را تشویق به استعفا کرده و به او باورانده بودند که حزب الله و سایر گروههای طرفدار مقاومت ناچار به پذیرش شرایط او هستند و او میتواند ضمن بازگرداندن اشرف ریفی دست بازتری در مناطق طرابلس و هرمل برای کمک به تروریستهای سوری داشته باشد. میقاتی در روز سوم فروردین استعفا کرد و دو روز بعد گفت که «تنها تحت شرایطی حاضر به انصراف از استعفاست» ، اما، این علامت مورد توجه واقع نشد و حزب الله کوتاه نیامد. در عین حال، برخلاف تصور اولیه که گفته میشد چندین ماه طول میکشد تا دو جریان ۱۴ و ۸ مارس که تعداد کرسیهایشان در پارلمان -تقریباً- برابر است، روی فرد جدیدی توافق کنند، این توافق طی دو هفته به دست آمد و تمام سلام با ۱۲۴ رأی به نخست وزیری رسید. در واقع، در این بازی عربستان به اسقاط دولت میقاتی در حالی دست یافت که او دیگر از سوی حزب الله حمایت نمیشد و از نظر جریان مقاومت نیز دوره دولت میقاتی سپری شده بود. کما اینکه گفته میشود که امریکاییها، ترکها، سعودیها و قطریها به طور مشترک با تهدید میقاتی به مصادره اموالی که در کشورهای مختلف دارد او را وادار به کنارهگیری از جریان مقاومت کرده بودند.
☱ روی کار آمدن «تمام سلام» عضو ۶۸ ساله پارلمان لبنان که به میانه روی شهرت دارد و از خاندان مشهور لبنانی است که در طول دهههای گذشته همواره در قدرت بودهاند، به صورت کاملاً توافقی صورت گرفته و البته، عمری چند ماهه دارد، چرا که، تنها مأموریت مهم دولت وی برگزاری انتخابات پارلمانی است که علی القاعده باید ۸ ژوئن -۱۹ خرداد- برگزار شود. سلام دولت خود را «متوسط» و نه فراگیر معرفی کرده و میشل سلیمان رئیس جمهور لبنان آن را دولتی «سیاسی» و «مختلط» خوانده است که هر کدام از این عبارات دارای معانی خاص خود است. طی روزهای گذشته، نخست وزیر جدید روی همراهی حزب الله تأکید زیادی کرده و بعضی از منابع لبنانی گفتهاند که بندر بن سلطان رئیس دستگاه امنیتی عربستان از تمام سلام خواسته است که به حساسیتهای حزب الله و ایران توجه داشته باشد. اگر این خبرها واقعیت داشته باشند، نشان میدهد که مأموریت تمام سلام بیش از چیزی است که در رسانهها اعلام شده و احتمال دارد که دوره نخست وزیری وی بعد از انتخابات پارلمانی هم ادامه داشته باشد. از سوی دیگر، سلام در مورد سوریه سکوت کرده است و حال آنکه این مهمترین موضوعی است که سبب سقوط دولت میقاتی شده است.
☱ تحولات سوریه نقش تعیین کنندهای در انتخابات آینده پارلمانی لبنان از یک سو و تعیین دولت آینده از سوی دیگر، خواهد داشت. سوریه و لبنان از نظر جغرافیایی و محیط امنیتی پیوستگی فراوانی دارند و اساساً به هیچ وجه دو منطقه به حساب نمیآیند بر این اساس هر اتفاقی که در یکی از این دو کشور بیفتد، بلافاصله در کشور دیگر تکرار میشود. از این روی میتوان به تحولات سیاسی معطوف به جابجایی دولت از این منظر نگاه کرد. بعضی از شخصیتهای لبنانی- از جمله رهبر سیاسی دروزی ها- گفتهاند که روی کار آمدن «تمام سلام» محصول «توافق منطقهای» است و به طور ضمنی خواستهاند بگویند این یک توافق ایرانی-سعودی است. این قلم در صدد بررسی صحت یا سقم این ادعا نیست و اصولاً معطوف به بحث سوریه، در این میان آنچه نیازمند بررسی است موضع عربستان سعودی میباشد. مواضع عربستان درباره سوریه -حداقل- از اواسط شهریور ماه سال گذشته دستخوش نوسان شده و توأم با نارضایتی گردیده است و میتوان گفت ریاض در تحولات سوریه نقش حاشیهای پیدا کرده است. در بازی سوریه، ریاض نه در معارضه شمالی -منطقه تحرک گروهک ارتش آزاد- و نه در معارضه میانی- منطقه تحرک گروهک النصره- فعال است. معارضه شمالی عمدتاً با محوریت قطر و معارضه میانی با محوریت ترکیه جریان دارد و یک رقابت نسبتاً آشکاری میان قطر و ترکیه در جریان است. عربستان سعودی تلاش میکند تا از وضعیت «ناظر بیطرف» به سمت «عنصر فعال» تغییر موقعیت بدهد. توافق ۱۴ مارس و آنچه درباره مواضع عربستان و اظهارات بندر بن سلطان به رسانهها راه پیدا کرده و سفیر عربستان در بیروت- علی عواض العسیری- صرفاً از نظر زمانی آن را نامناسب خواند، نشان میدهد که عربستان مایل است که لبنان درگیر بحران سوریه نشود و بخصوص مناطق سنی نشین همجوار با استان حُمص سوریه- یعنی، طرابلس و هرمل- به معارضه نپیوندند و خود نیز دچار آشوب نشوند. این موضوع البته، از جنبههای دیگر نیز قابل بررسی است. جناح عربستان در لبنان جناحی سکولار بوده و شخصیتهای معرف آن سعد حریری و فؤاد سینیورهاند و حال آنکه فعالان طرابلس، مذهبی بوده و شخصیتهای تندروی نظیر «شحال» است که با پول قطر و تلاشهای ترکیه به میدان آمدهاند. این موضوع ضمن آنکه موقعیت اهل سنت را که هم اکنون، هم بیش از ۲۰ درصد جامعه لبنان را تشکیل نمیدهند، به خطر میاندازد و در صورت بالا گرفتن بحران سبب موج فرار این جمعیت از لبنان میشود، لبنان را برای همیشه از حوزه اثرگذاری عربستان خارج میکند. این در حالی است که ترکیه و قطر به لبنان صرفاً به چشم یک ابزار برای اسقاط دولت دمشق نگاه میکنند و برای خود یک موقعیت تاریخی قایل نیستند. در عین حال، هیچ بعید نیست که سعودیها توقع داشته باشند به موازات کمکی که در لبنان به آرامسازی فضا مینمایند و از احتمال سقوط دولت اسد در دمشق میکاهند، از ایران توقع داشته باشند که اقدام مشابهی برای آرامسازی فضای منطقه الشرقیه در عربستان و بحرین انجام دهد. البته، اینها موضوعاتی هم وزن نیستند، چرا که، دولتهای عربستان و بحرین با موج سنگین و رو به گسترش مطالبات مردمی مواجهاند و روش آنان نیز مسالمت آمیز است و حال آن که دولت در سوریه و حزب الله در لبنان با گروههای مسلح تحت حمایت خارجی مواجهاند و روش تعارض نیز تروریستی است در عین حال، دولت سوریه و حزب الله در لبنان توان رویارویی با این امواج تروریستی را دارند و با عمق مردمی خود و بدون نیاز به ایران میتوانند بر مشکل فایق آیند. بنا بر این، راه ایران و عربستان در تحولات منطقه از هم جداست.
☱ ورای آنچه در حوزه سیاسی لبنان میگذرد و البته، هنوز هم نمیتوان یقین کرد که دولت تمام سلام به زودی شکل میگیرد و انتخابات در زمان خود- ۱۹ خرداد- برگزار میشود، مسائل امنیتی لبنان حائز اهمیت است. طی ماههای گذشته تلاش زیادی صورت گرفته است تا اهل سنت- اعم از ساکنان لبنانی طرابلس، صیدا و بیروت و ساکنان فلسطینی اردوگاههای برج البراجنه، نهر البارد و... و آوارگان سوری- با شیعیان درگیر شوند. در این بین بعضی از عناصر که هیچ سابقه روحانیتی هم ندارند با پوشیدن لباس روحانیت و با یدک کشیدن عناوین دروغین- نظیر رهبر روحانی صیدا- شیعیان و رهبران شیعه را به شدت مورد اهانت قرار میدهند و درصدد هستند که شیعیان را به وسط میدان درگیری بکشانند. افرادی نظیر «احمد اسیر» که پیش از این، یک دکان عطاری در صیدا داشته پس از عزیمت چند روزه! به قطر و آموزشهایی، لباس روحانیت پوشیده و علیه سید حسن نصرالله در صیدا خطبه خوانی کرده و هر از گاهی گروهی را به بیروت اعزام میکند تا با حضور در میادین این شهر، شیعیان را به طور واکنشی علیه اهل سنت تحریک نماید. از آن طرف شبکههای تلویزیونی خاصی سعی دارند با برنامه ریزی و دروغ پردازی تقابل شیعه و سنی را در لبنان شکل بدهند. این مسأله تاکنون، با درایت مردم لبنان و بخصوص رهبران حزب الله به بحران امنیتی منتهی نشده است، ولی، نمیتوان احتمال وقوع حوادثی که تحت کنترل نباشد را منتفی دانست. توافق رهبران گروههای لبنانی روی شکلگیری سریع دولت و برگزاری انتخابات میتواند تا حد زیادی در بهبود شرایط سیاسی لبنان موثر باشد کما اینکه رأی قاطع و بیسابقه ۱۲۴ نماینده پارلمان ۱۲۸ نفره لبنان به تمام سلام توانست تا حد زیادی تب بحران را در لبنان پایین بیاورد.
مأخذ: کیهان
هو العلیم