سعید نجیبا؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
❞ «اندیشهی تفاوت اساسی و بنیادین میان گروهها تا حدود زیادی از موضع دقیقاً متقابل اتمیستها نشأت میگیرد، یعنی، موضع کسانی است که باید آنان را کلگرا نامید. کلگرایی، در آن معنایی که من به کار خواهم برد، آموزهای است که میگوید صفات و مشخصات افراد صرفاً کارکردی از جایگاه آنان در جامعه یا نظام گستردهای از معناست؛ خصوصاً این آموزه میگوید که هویت اشخاص را عضویتشان در گروهی خاص معین میکند، چون هویت محصول نیروهای اجتماعی و فرهنگی است. کلگرایی مدعی است که ما اساساً حاملانی هستیم که جامعه و فرهنگ از طریق ما خودشان را بیان میکنند» (ص. ۹۳.) .
❞ «کلگرایان متدولوژیک بر این نکته پای میفشارند که پدیدههای اجتماعی را باید در سطح تحلیل خودشان یعنی، سطح خودمختاری ماکروسکوپی مورد مطالعه قرار دارد. علاوه بر این، آنها مدعی هستند که نظریههای تبیینکنندهی پدیدههای اجتماعی قابل تقلیل یا فروکاستن به نظریههایی دربارهی افرادی نیستند که کنشگران آنها هستند» (ص. ۹۴.) .
❞ «کلگرایی به دو دلیل پیوسته به هم در علوم اجتماعی جذابیت پیدا کردهاست. در وهلهی نخست، علم خود بنا به ماهیتش چیزی را که در کانون توجهش قرار میدهد افراد نیستند، بلکه اعضای یک طبقهاند. …برخی ویژگیهای زندگی معاصر تقویتکنندهی کلگرایی و نگرش جداییطلبانهی همراه آن به موجودیتهای اجتماعی است. تعیین هویت گروهی یکی از عوامل مهم در زندگی معاصر شده است. … حاصل این کار تقویت این معناست که یکپارچگی گروهی است که هویت فردی را شکل میدهد، و نیز تقویت این اندیشه که اعضای یک گروه اساساً با اعضای گروههای دیگر فرق میکنند» (صص. ۸-۹۷.) .
❞ «یکی از چهرههای شاخص و اصلی در بسط و گسترش نظریههای کلگرایی امیل دورکیم بود. …روایت جدیدتری از کلگرایی» ،ساختارگرایی» است» (صص. ۵-۹۴.).
░▒▓
❞ «پیش از آنکه به بررسی صدق و کذب کلگرایی بپردازیم، یک نکتهی بدیهی را از نظر میگذرانیم: همهی اعضای یک گروه از همهی جهات شبیه یا عین هم نیستند. … بسته به نگاهی که شخص به اعضای هر گروهی دارد، تفاوتها در داخل گروه میتوانند غالباً به همان زیادی تفاوتهای میان اعضای آن با دیگر گروهها باشند. …این اندیشه که گروهها کلهای یکپارچهای متشکل از واحدهای همسان و همگن هستند تا حدودی از درک و برداشت عام، اما، غلط از مفهوم «گروه» [«فرهنگ» و «جامعه» نشأت میگیرد. ما غالباً میل داریم این مفهوم را شیئی کنیم. …اما این نگاه نیرومند به دو دلیل مشکلزاست؛ نخست اینکه این نگاه نمیتواند ماهیت فرایندی فرهنگ و جامعه را به جا بیاورد؛ و دوم، این نگاه نمیتواند اهمیت عاملیت را در زندگی اجتماعی و فرهنگی درک کند. برای فهم اینکه چرا چنین است، لازم است اندیشههای مهم در باب «فرهنگ» و «جامعه» را تحلیل کنیم] (صص. ۱۰۱-۹۹.) .
مآخذ:...
هو العلیم