حامد دهخدا؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
░▒▓ تز اول: رفتار رأی دهندگان
☱ انتخابات، صحنه گزینش انسان کامل نیست.
☱ آن که در یک صفحه بازی انتخابات، توسط انتخاب کننده انتخاب میشود، بهترین گزینه موجود از نظر آن انتخاب کننده خواهد بود. فقط در مقام قیاس، نسبت به گزینههای دیگر برتر است.
☱ به نظر، این نکته بدیهی است، ولی اغلب مردمی که در سطح بالای هیجانی درگیر انتخابات میشوند، این اصل بدیهی را فراموش میکنند.
☱ در سطح فرهنگ عامه، هواداری در انتخابات، شبیه هواداری فوتبال است؛ افراد درگیر، با شور و حرارت، سخن از ضعفهای کاندیدای مورد حمایت خود را تحمل نمیکنند، و با بیان ضعفی از کاندیدای رقیب، کل فضایل انسانی و گیاهی و حیوانی و وجودی او را نیز منکر میشوند.
☱ واقع مطلب آن است که همواره، کسی که توسط یک هوادار انتخاب میشود، نقاط ضعفی دارد، و نقاط قوتی؛ فقط در مقام قیاس، نسبت به گزینههای دیگر برتر است. همین.
☱ همین.
☱ همین.
░▒▓ تز دوم: دست بسته
☱ انتخابات نزد تحلیلگران اجتماعی ما، عموماً یک پدیده بیشکل است؛ به سه دلیل مهم:
☱ اولاً، هر چند جامعه سیاسی ایران، دیرپاترین مردمسالاری منطقه جنوب غرب آسیا، و یکی از دیرپاترین مردمسالاریهای جوامع سیاسی غیراروپایی را دارد، در عین حال، سابقه ثبت دقیق رویدادها و تأملات جامعهشناختی در مورد انتخابات بسیار کوتاه است. از این قرار، مطالعات طولی و مستمر و منظم در مورد رفتار رأیدهندگان ایرانی در دست نیست. آن چه همواره در تحلیل رفتار رأی دهندگان اهمیت طراز اول دارد، همین دادههای طولی است که در دست نیست. پس، این که جامعهشناسان ایرانی، قادر به پیشبینی روند و فرآیند و نتیجه انتخابات نیستند، در بخش عمدهای، باز میگردد به این که این مطالعات طولی در دست نیست، و هماکنون، هم به دلیل کم توجهی زاید الوصف به علوم اجتماعی و مضیقه مالایطاق مالی این علوم، ارادهای هم برای سازماندهی تحقیقات پرهزینه در این بخش نیست.
☱ ثانیاً، نفس فرآیند سیاسی در جامعه سیاسی ما هم، در طول تاریخ پس از مشروطه، عمدتاً بیشکل و بسیار دگرگون شونده بوده است. علت اصلی این پدیده هم برمیگردد به این که کشور مهمی مانند ایران، پس از تجربه ضعف مفرط درونی پس از صفویه، عمدتاً متحمل تحولات سیاسی برونزا بوده است. ایران با کشورهای خوابآلود اسکاندیناوی متفاوت است. ایران، کشور مهمی بوده است و با وجود ضعف داخلی، نیروهای سیاسی جهانی نمیتوانستند و نمیخواستند از رویدادهای درون آن برکنار باشند؛ نیروهایی از بیرون این کشور از راه میرسیدهاند و مستقیم و غیر مستقیم، نظم سیاسی را در راستای منافع خود زیر و رو میکردند. بنا بر این، احزاب دیرپا و نیروها و قدرتهای سیاسی مستمری که ضامن نحوی از استمرار در رفتار مردمسالاریهای پس از مشروطه باشند، وجود ندارد. پس، پیشبینی رفتار رأی دهندگان توسط جامعهشناسان ایرانی بسیار دشوارتر از پیشبینی این رفتار در کشورهای باثباتتر است.
☱ ثالثاً، با همه این گرفتاریها و محذورات، اگر علوم اجتماعی ایران، از نیم بودجه مؤسسه تحقیقات رویان، یا به قدر کسری از بودجه عظیم تحقیقات هستهای برخوردار بودند، باز هم با دقت بسیار بالایی میتوانست، روندها و فرآیندها و فرجام انتخابات را پیشبینی کنند و حتی میتوانستند به نحو سازندهای در روند امور مداخله کنند.
░▒▓ تز سوم: در موضوعیت سناریوپردازی
☱ اکنون بر پایه دو مقدمه فوق، میخواهم نتیجهای بگیرم: در تز اول، گفتیم که رأیدهندگان بر مبنای رصدی که از صحنه رقابت انتخاباتی دارند، از دید خود، به انتخاب بهینه دست میزنند؛ و در تز دوم، اذعان داشتیم که دست علوم اجتماعی به قدر زیادی برای برآورد و پیشبینی این صحنه بازی بسته است.
☱ بر پایه این دو مقدمه، عالمان علوم اجتماعی، نظر به شرایط حساس زمانه سکوت را جایز نمیشمرد؛ در این حال و وضع، سناریوپردازی بر پایه پژوهشهای محدود، یکی از راههای فایق آمدن به پیچیدگی رویدادهاست.
☱ هدف از سناریوپردازی، ترسیم احتمالی شقوق انتخاب است که فراروی رأی دهندگان گشوده خواهد شد. این خط و رسمها، این سناریوها، علیالاصول قدری کمک خواهند کرد که رأی دهندگان، پیشاپیش، ذهن خود را برای یک انتخاب مهم و سرنوشتساز مجهز سازند. شاید...
░▒▓ تز چهارم: تغییرات مهم...
☱ خب؛ قبلاً در همین وبگاه، ورژن اول سناریوی صحنه رقابت نود و دو را تقدیم کردیم؛ در آن سناریو، سه ضلع انتخابات نود و دو، به این ترتیب ترسیم شدند: (۱) اصولگرایان متقدم که مایل یا قادر به مرزبندی آشکار با اکبر هاشمی بهرمانی رفسنجانی نبودند، (۲) نیروهای جوان در چهارچوب تابلوی جبهه پایداری که ضمن مرزبندی با جناب اکبر هاشمی بهرمانی رفسنجانی، فاصله خود با دکتر محمود احمدینژاد را هم حفظ میکردند، و بالاخره، (۳) نیروهای اجتماعی دولت که همچنان دلیلی برای فاصله گرفتن از دولت و دکتر محمود احمدینژاد نمیدیدند.
☱ در آن سناریو، فرض ما این بود که نظر به دلایل متعدد، اصلاحطلبان، جایی در صحنه انتخابات آتی نخواهند داشت. این فرض، خصوصاً در این برهان ریشه داشت، که نوعی سرسختی و تصلب در رفتار و گفتار نیروهای سیاسی اصلاحطلب مشهود بود. آنها از یک طرف، دلیلی بر اثبات مدعای تقلب عظیم در انتخابات هشتاد و هشت که میتوانست توجیهگر بخش قابل ملاحظهای از رفتار پس از انتخابات آنان باشد ارائه نمیکردند، و از سوی دیگر، از پذیرش خطای بزرگ خود در اعلام تقلب هم امتناع مینمودند. از این قرار، قراین فراوانی نشان میداد که جمهوری اسلامی دلیلی برای چراغ سبز به آنان نمیبیند.
☱ ولی رفته رفته، معلوم شد که جمهوری اسلامی، قصد ندارد با حزب مشارکت ایران اسلامی و حزب کارگزاران سازندگی ایران اسلامی، به مثابه احزاب رستاخیز و نهضت آزادی رفتار کند. حضور دکتر حسن روحانی در صدا و سیمای جمهوری اسلامی و برنامه «شناسنامه»، همراه با اظهار نظرهای او در مورد رویدادهای سال هشتاد و هشت، نشان داد که جمهوری اسلامی، فضایی را برای حضور اصلاحطلبان و کارگزارانی که دیگر آن تصلب پیشین را نداشتند گشوده است.
☱ تحول دیگر، حمایت بسیار بیپرده و غافلگیر کننده دکتر محمود احمدینژاد از شعار «بهار» است.
☱ دو رئیس جمهور پیشین، از طریق شکل دادن به احزاب کارگزاران و مشارکت، همچنین از طریق تصویب برنامههای پنج ساله و حضور در مجمع تشخیص مصلحت نظام، کوشیدهاند تا تأثیر خود بر سیاستها را در دوران پس از دولت خود استمرار دهند. ولی دکتر محمود احمدینژاد، طبق معمول، روش «دیگری» انتخاب کردند. ایشان به جای حزب، یک «شعار» و یک «کلمه» فراهم آوردهاند، و با استفاده از آن «کلمه»، پیام خود را با انعطاف و آزادی هر چه تمامتر به هواداران خود در سراسر کشور منتقل میکنند.
☱ یک رویداد تأثیرگذار دیگر، ضربه به خانواده محترم لاریجانی در ماجرای استیضاح وزیر کار بود. ماجرای دشوار استیضاح وزیر کار، دستور کار بسیار پیچیدهای است و خواهد بود. از یک جانب آقای دکتر علی لاریجانی از فهرست گزینههای محتمل حذف گردیدند، و از طرف دیگر، مناسبترین گزینه احتمالی بازگشت اصلاحطلبان، یعنی آیت الله سید مصطفی محقق داماد (شوهر خواهر برادران لاریجانی) از دستور خارج شدند. در واقع، با پذیرش بازگشت اصلاحطلبان، مناسبترین مهره آنان کم اعتبار گردید.
░▒▓ تز پنجم: و حالا،...
☱ به نظر میرسد که حضور دکتر حسن روحانی در انتخابات آینده قطعی است، و سایر نیروهای مطرح کارگزاران و مشارکت، نهایتاً در صف و تیم ایشان قرار میگیرند، هر چند که نیروهای اجتماعی کارگزار و اصلاحطلب، دلایل زیادی برای حمایت از ایشان، جز حمایت جناب اکبر هاشمی بهرمانی رفسنجانی و جناب محمد خاتمی نخواهند یافت. ایشان یک کاندیدای ضعیف کارگزار و اصلاحطلب خواهند بود.
☱ در مجموعه اصولگرایان متقدم، به نظر میرسد که دکتر محمد باقر قالیباف، توش و توان خود را از سایرین جدا کردهاند؛ هر چند که در تهران و برخی متروپلها، اقبال قابل ملاحظهای به ایشان به عنوان یک نیروی اجرایی هست، معالوصف، نیروهای سیاسی اصولگرا هم قبلاً و هم در حال حاضر نشان دادهاند که به ایشان اعتماد چندانی ندارند. در عین حال، به نظر میرسد که ایشان، چه از حمایت نیروهای سیاسی اصولگرای متقدم برخوردار باشند، چه نباشند، خواهند آمد.
☱ یک مسأله فرعی در تعیین صحنه انتخابات آتی، این خواهد بود که آیا نیروهای سیاسی اصولگرا که با دکتر محمد باقر قالیباف همراهی نخواهند کرد، با جبهه پایداری بر سر یک کاندیدای میانه همچون دکتر غلامعلی حداد عادل، به توافق میرسند یا خیر. این دورنما، روشن نیست. نظر به احتمال کمتر این توافق، انتظار میرود که جبهه پایداری با دکتر کامران باقری لنکرانی، و اصولگرایان متقدم، با ترکیب دوگانه دکتر علیاکبر ولایتی و دکتر غلامعلی حداد عادل، همراه با یک برنامه و طرح کابینه به میدان بیایند.
☱ نهایتاً، بیگمان، دکتر محمود احمدینژاد هم با گزینهای اعم از آقای اسفندیار رحیم مشایی، آقای علی نیکزاد، یا دکتر علیاکبر صالحی خواهد آمد.
☱ پس، به نظر میرسد که محتملترین برآورد در حال حاضر، چنین آرایشی باشد: ۱. دکتر کامران باقری لنکرانی/ ۲. کاندیدای «بهاری»/ ۳. دکتر محمد باقر قالیباف/ ۴. دکتر علی اکبر ولایتی-دکتر غلامعلی حداد عادل/ ۵. دکتر حسن روحانی.
░▒▓ فرجام
☱ رقابت نزدیک و سنگین و دشوار، ضامن مشارکت گسترده خواهد بود.
☱ انتخابات، روی شکاف تهران/غیرتهران پیش خواهد رفت، و کاندیداهایی که بتوانند بر این مجادله سوار شوند، به دور دوم راه خواهد یافت.
☱ رقابت اصلی بین دکتر کامران باقری لنکرانی، کاندیدای «بهاری»، و دکتر محمدباقر قالیباف خواهد بود، و دو جانب از این سه، در رقابت میلیمتری در راهیابی به مرحله دوم موفق خواهند بود. با فرض هر یک از ترکیبهای دوگانه، انتخابات در مرحله دوم، نهایتاً به انتخاب رئیس جمهوری با رأی بالا منجر خواهد شد.
☱ آنچه در رقابت بیشکلی مانند این، که نه به رقابت احزاب و برنامهها، بلکه بیشتر به رقابت چهرهها متکی است، اهمیت دارد، برنامه مبارزه انتخاباتی و نقشآفرینی «رأی منفی» (یعنی شکلگیری و تقویت قشرهایی از رأی دهندگان که اصلاً حاضر نیستند به یک کاندیدا رأی بدهند) خواهد بود. سیلی از انتقادها و شاید هم تهمتها، سرنوشتساز خواهند بود.
مآخذ:...
هو العلیم