فیلوجامعه‌شناسی

مطالعه‌ی موردی برایان فی در نسبیت‌گرایی (۲)؛ رویکرد روایت‌شناسی

فرستادن به ایمیل چاپ

سعید نجیبا؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


❞ «قانونیت‌باوری با الهام گرفتن از توفیق نیوتن و کسانی که پس از او آمدند، به الگویی از تبیین متوسل می‌شود که در آن نقش محوری از آن قوانین علمی است. …در مقابل، تاریخیت‌باروری می‌گوید که چیستی چیزها و اعمال اجتماعی در تاریخ آن نهفته است، به نحوی که برای فهم آن‌ها باید تکوین و تحول تاریخی آن‌ها را درک کرد. …قانونیت‌باوری متضمن این است که وقایع و چیزهای خاص را مواردی از الگوهای علم یا قوانین ببینیم. …به عکس، تاریخیت‌باوری توصیه می‌کند توجه دقیق و جدی به فرایند خاصی داشته باشیم که یک واقعه یا موجودیت خاص به وجود می‌آورد، و به این ترتیب، بر وجوه منحصر به فرد آن واقعه یا موجودیت تأکید می‌کند» (صص. ۱-۲۷۰.) .

                          قانونیت‌باوری: عام   |   نوع   |   تکرار   |   بی‌زمانی   |   یکسانی
                          تاریخیت‌باوری: خاص   |   فرد   |   تازگی   |   زمانمندی   |   تفاوت

❞ «بنا به قانونیت‌باوری، قوانین علمی از نظر شکلی کلی و عام هستند. …بنا بر این، قوانین علمی مؤید رابطه‌ای نه میان وقایع خاص، بلکه میان طبقه‌ی معینی از وقایع هستند، و مدعی می‌شوندکه این رابطه لایتغیر است. …اکثر قوانین شرایط معیاری را هم مشخص می‌کنند که باید آن شرایط وجود داشته باشد تا رابطه‌ی میان C و E برقرار شود. …صورت منطقی این نوع از تبیین همان الگوی قیاسی-قانون‌بنیاد تبیین است که همگان به آن آشنایی دارند. …استنتاج قیاسی برای رسیدن از گزاره‌های تبیین‌کننده به گزاره‌هایی که باید تبیین شوند فقط از آن رو مقدور می‌شود که قانونی عام وجود دارد که تصریح می‌کند هر موردی که در آن وقایعی از نوع C رخ می‌دهند وقایعی از نوع E هم به دنبال آن رخ خواهند داد.»
❞ «…در تبیین‌های قانون‌بنیاد نوعی یکسانی ساختاری میان تبیین و پیش‌بینی وجود دارد. …پیش‌بینی صرفاً وارونه‌ی تبیین قانون‌بنیاد است. …تقارن میان تبیین قانون‌بنیاد و پیش‌بینی، ماهیت بالاخص غیرتاریخی علوم قانون‌بنیاد را آشکار می‌سازد. …قوانین الگوهای لایتغیر تکرار شونده را دستچین می‌کنند که به صورت عام و همه‌شمول به همه‌ی چیزهای تاریخمند قابل اطلاق هستند، چیزهایی که بالقوه نمونه‌ها و مواردی از آن الگوها هستند» (صص. ۷-۴۷۲.) .

❞ «طبق آرمان قانونیت‌باوری و قانون‌بنیادی، علوم اجتماعی برای آن‌که بتوانند واقعاً و اصالتاً علمی باشند، نیازمند آنند که قوانین عامی را کشف کنند و بر این اساس دست به پیش‌بینی‌هایی درباره‌ی انواع رفتار بشری بزنند که از نظر تجربی قابل تأیید باشند. …آیا می‌توان به وقایع و چیزها در علوم اجتماعی به همان شیوه‌ی قانون‌بنیادی پرداخت که در علوم طبیعی به وقایع و چیزها پرداخته می‌شود؟»
❞ «…بسیاری از مسائل علوم اجتماعی قصدی هستند. …این بدان معناست که چیستی آن‌ها کارکردی از معنای آن‌هاست. …یک واقعیت کلیدی در مورد پدیده‌های قصدی این است که این پدیده‌ها دائماً در معرض تغییر هستند چون اعضای گروه یا به نوآوری‌هایی مفهومی می‌رسند یا نوآوری‌هایی مفهومی را می‌پذیرند. …نکته‌ی حیاتی برای» استدلال از قصدیت در پیش‌بینی‌ناپذیری نوآوری مفهومی نهفته است. …خصوصاً در مورد آن دسته از نوآوری‌ها که خودشان به مجموعه‌ی دیگری از نوآوری‌ها بستگی دارند، یا آن دسته از نوآوری‌ها که متضمن تغییرات بنیادین در مفاهیم پایه‌ای هستند، پیش‌بینی جداً ناممکن است. …توجه کنید که این پیش‌بینی‌ناپذیری منحصر و محدود به تفکر انسانی نیست. با توجه به نقش بناکننده‌ای که اندیشه و تفکر در فعالیت‌ها و روابط قصدی ایفا می‌کند، تغییرات در اندیشه و تفکر به معنای تغییرات در خود این فعالیت‌ها و روابط است.
❞ «…این مطلب چه حاصل و تأثیری بر مسأله‌ی خصلت قانون‌بنیاد تبیین‌های اجتماعی دارد؟ …برای آن‌که بتوان قوانین عام قابل پذیرشی عرضه کرد، مفاهیمی که اشاره به چیزهایی دارند که حالت سکون دارند، یا به شیوه‌ی منظمی قابل فهم تغییر می‌کنند، باید به کار گرفته شوند. …توجه کنید که چگونه این نتیجه‌گیری طیف تعمیم‌ها را در علوم اجتماعی محدود می‌کند. اگر افراد در گروه‌های مختلف اساساً با هم متفاوت باشند چون نیاتشان در عمل به نحو پیش‌بینی‌ناپذیری تغییر می‌کند، آن‌گاه، فقط درباره‌ی طبقات معینی از افراد که در محیط تاریخی و فرهنگی خاصی قرار گرفته‌اند می‌توان دست به تعمیم زد. …فرض بر این است که این استدلال می‌تواند نشان دهد که پدیده‌های قصدی را نمی‌توان به شکلی قانون‌بنیاد تبیین کرد، و علوم اجتماعی نمی‌توانند علومی قانون‌بنیاد باشند، اما، آیا واقعاً» استدلال از قصدیت چنین چیزی را نشان می‌دهد؟
❞ «…چیزی که باید تبیین شود واقعه‌ای در خودش نیست، بلکه واقعه‌ای است که به شکل خاصی مشخص شده است. …کل آن‌چه» استدلال از قصدیت نشان می‌دهد این است که آن دسته از پدیده‌های قصدی که به کمک الفاظ قصدی توصیف می‌شوند  (الفاظی مانند «عقیده» ، «عمل»، «نهاد») پدیده‌های مناسبی برای به کارگیری شیوه‌ی قانونیت‌باوری در موردشان نیستند، اما، این سبب نمی‌شود که امکان توصیف مجدد این پدیده‌ها به شیوه‌ی غیرقصدی از میان برود. …تبیین‌های قانونیت‌باورانه محتاج آنند که پدیده‌ها پیش از آن‌که بتوانند به شکل قوانینی علمی متجلی شوند با استفاده از الفاظ عام توصیف شوند. فقط زمانی که وقایع به شیوه‌هایی توصیف می‌شوند که در آن توصیفات هر گونه چیز مشخصاً خاص حذف شده است و در عوض، مشترکات آن وقایع با دیگر وقایع به شیوه‌هایی توصیف می‌شوند که در آن توصیفات هرگونه چیز مشخصاً خاص حذف شده است و در عوض، مشترکات آن وقایع با دیگر وقایع مد نظر قرار گرفته‌اند می‌توان وقایع را در زمره‌ی طبق‌های از وقایع قرار داد. …این مطلب همآن قدر که درباره‌ی وقایع غیرانسانی صادق است، درباره‌ی وقایع انسانی نیز صادق است.
❞ «…خلاصه کنیم، کل چیزی که» استدلال از قصدیت نشان می‌دهد این است که علوم اجتماعی اگر از واژگان قصدی استفاده کنند نمی‌توانند قوانین عام بسازند، و بنا بر این، نمی‌توانند تبیین‌های قانون‌بنیاد فراهم آورند، اما، این نشان نمی‌دهد که قانونیت‌باوری به عنوان فلسفه‌ی علوم اجتماعی غیرقبل پذیرش است.
❞ «…اجازه دهید فعلاً فرض کنیم که تبیین علمی بایستی نهایتاً قانون‌بنیاد باشند و باز فرض کنیم که قوانین زیست-جامعه‌شناختی که اعمال و فراورده‌ای انسانی را در بر می‌گیرند محرز شده‌اند. آیا این بدان معنی خواهد بود که قانونیت‌باوری درست است و علوم اجتماعی می‌توانند توصیفات قصدی را رها کنند و به قوانین عام غیرقصدی و تبیین‌های قیاسی-قانون‌بنیاد بسنده کنند؟ به گمان من، نه. …عالمان علوم اجتماعی به حق ممکن است که دلشان بخواهد که پدیده‌های قصدی را در مقام پدیده‌های قصدی مورد پژوهش قرار دهند. …این علاقه به امر خاص در مقام امر خاص و امر قصدی در مقام امر قصدی را دلیلی ثانوی تقویت می‌کند که نشان می‌دهد چرا، حتی، علوم اجتماعی قانون‌بنیاد موفق نیاز به یک مکمل دارند. کردارهای انسانی و حاصل آن‌ها ناهمگنی خاصی دارند و به شکل خاصی باز و آزاد هستند. …برای درک و دریافت راه‌های خاصی که از آن راه‌ها انسب بودن و شایستگی در محیط‌های انسانی به دست می‌آید، نوعی ارجاع به معانی فرهنگی ضرورت پیدا می‌کند. …دلیل دیگر این‌که چرا تبیین‌ها قانون‌بنیاد ممکن است نابسنده باشند این است که تغییرات کلانی که در دوره‌ای طولانی در تاریخ بشری رخ می‌دهند ممکن است تحت یک قانون واحد نباشند، حتی، اگر هر یک از مراحل خاص در این دوره‌ی طولانی تحت حاکمیت قانون عام خاص خودش پیموده شده باشد. …برای ارزیابی قانونیت‌باوری، مهم‌ترین نکته این است که فرایندی تاریخی ممکن است تحت پوشش یک قانون واحد تاریخی قرار نگیرد، حتی، اگر هر یک از مراحل آن فرایند بتواند تحت پوشش یک قانون واحد تاریخی قرار بگیرد. …تبیین قانون‌بنیاد به خودی خود و به تنهایی کافی نیست»   (صص. ۹۵-۲۷۷.) .

 

❞ «منظور من از تاریخیت‌باوری دیدگاهی بوده است که می‌گوید چیستی موجودیت‌ها یا وقایع اجتماعی در تاریخچه‌ی آن‌ها نهفته است به نحوی که برای فهم آن‌ها باید تکوین و تحول تاریخی آن‌ها را درک کرد. …این نوع از تبیین کلاً خصلت تکوینی دارد. در تبیین‌های تکوینی واقعه‌ی e که باید تبیین شود به عنوان مرحله‌ی نهایی در توالی وقایعی که منجر به آن شده‌اند عرضه می‌شود. …تبیین‌های تکوینی رویهمرفته در اکثر موارد صورتی روایی دارند. یعنی، این نوع تبیین‌ها ماجرایی را بازگو می‌کنند که از نقطه‌ی a آغاز می‌شود به مرحله‌ی میانی  (a به b، b به c، c به d) می‌رسد، و سرانجام، به پایانش  (e) می‌رسد. در توصیف این ماجرا ربط‌های میان وقایع مشخص می‌شوند و وقایع به صورت توالی اپیزودهای درهم‌بافته عرضه می‌شوند. …در واقع، به این ترتیب، است که روایت‌ها وقوع این پایان خاص را در مقام نتیجه‌ی فرایندی که منجر به وقوع e می‌شود تبیین می‌کنند. …بنا بر این، تبیین‌های تکوینی باید حاوی منبعی غنی از مواد و مطالب توصیفی باشند که در آن خصوصیت یک موجودیت یا واقعه‌ی اجتماعی اندراج یافته باشد. …ربط‌های میان مراحل مختلف تکوین و تحول که سازنده‌ی تبیین تکوینی یک واقعه یا یک موجودیت است باید محدود به موقعیت‌های بسیار خاصی باشد که در آن زمان وجود داشته است»   (صص. ۹-۲۹۵.) .

❞ «طبق تاریخیت‌باوری تبیین‌های تکوینی خودبسنده هستند. …آیا واقعاً چنین است؟ …در وهله‌ی نخست توجه کنید که تبیین‌های تکوینی سرشتی علی دارند. …از زمان جان استوارت میل، شرح و گزارشی معیار از علیت همواره براساس زبان شرایط لازم و کافی بوده است. …با تفسیر میلی علیت به این نتیجه می‌رسیم که تبیین‌های تکوینی که در آن‌ها روابط خاص علی مورد تصریح قرار می‌گیرند تلویحاً مبتنی بر برخی قوانین علی هستند. … این‌که تبیین‌های تکوینی فعلاً مورد پذیرش، قابل پوشش با قوانین عام شناخته شده، یا، حتی، قوانینی که اصطلاحات و شرایط و صورتشان شناخته شده است نیستند. به این معنا نیست که چنین تبیین‌هایی تلویحاً و من‌غیرمستقیم مبتنی بر قوانین نیستند. در واقع، چون تبیین‌های تکوینی مشتمل بر گزینش فرایند علی است که در آن یک واقعه منجر به دیگری و الی آخر می‌شود، وقایعی که در تبیین‌های تاریخی می‌آیند بایستی با قوانین عام در یک سطح  (غیرمشخص) از توصیف عام پوشش داده شوند. …حتی اگر تبیین‌های تکوینی قابل تکمیل با قوانین عام نباشند، نمی‌توان نتیجه گرفت که علوم اجتماعی بایستی منتظر بمانند تا چنین قوانینی تبیین‌های رضایتبخش مفیدی فراهم آورند»   (صص. ۳۰۳-۲۹۹.) .

☱ در مجموع:

❞ «تضادی که سنتاً تصور می‌شد میان قانونیت‌باوری و تاریخیت‌باوری  (با همه‌ی تقابل‌های همراهش) وجود دارد، تصوری باطل است. هر یک از این مواضع در خود یک‌سویه هستند و نیازمند آنند که با دیگری تکمیل شوند تا بتوانند به گزارش و شرح رضایتبخشی از فهم انسان نائل آیند» (ص. ۳۰۴.) .

░▒▓ رئالیسم روایتی

❞ «رئالیسم روایتی مدعی است که ساختارهای روایتی در درون خود جهان انسانی موجودند و نه صرفاً در داشتان‌هایی که مردم درباره‌ی این جهان می‌سرایند و نقل می‌کنند. …وظیفه‌ی مورخان بازتاب دادن این ساختار پیشاپیش موجود است. داستان‌های واقعی یافته می‌شوند، نه این‌که برساخته شوند. …اندیشه‌ی رئالیست تاریخی در شکل کلی و خامش چنین است: درست مثل ملکول‌ها و سیستم‌های سیاره‌ای، در زندگی انسان‌ها هم الگوها و بندهای طبیعی وجود دارند. …رئالیست‌ها معتقدند که آن‌چه در مورد وقایع کلان نظیر جنگ‌ها…صادق است، در مورد افراد، اعمال خاص آن‌ها، و زندگی‌های آن‌ها در کلیتشان هم صادق است. ادعای رئالیست‌ها این است که چیستی یک عمل خاص از قصد و نیتی که بیان می‌کند نشأت می‌گیرد، و قصد و نیت به این دلیل قصد و نیت خاصی است که عامل آن را در محیط تاریخی خاصی جاری می‌کند. …علاوه بر این، زندگی هر یک از ما مشتمل بر شکل دادن دوباره به روایتی مستمر است که ما درباره‌ی خودمان به خودمان می‌گوییم، و این روایت رفتارمان را به مرور که پیش‌تر می‌رویم تنظیم می‌کنیم. …سؤال درباره‌ی رئالیسم روایتی تبدیل به این سؤال می‌شود که آیا ماهیت قصدی اعمال فردی یا کل زندگی‌های انسانی، یا کارهای جمعی چنان است که عملاً تجسم‌بخش یک خط روایتی هستند؟ …داستان‌ها فقط متشکل از اعمال و نیات نیستند، بلکه نتایج این اعمال و نیات را هم در بر می‌گیرند. …آنچه در مورد اعمال فردی صادق است در مورد کل اپیزودها هم صادق است: ماهیت آن‌ها عمیقاً از نتایج علی تأثیر می‌پذیرد. …چون چیستی یک عمل یا یک زندگی کارکرد نتایج علی آن است. نوعی عدم قطعیت بنیادین که از خصلت‌های توصیف آن است؛ چون پیامدهای علی هر عمل یا هر زندگی می‌تواند الی‌الابد در آینده ادامه یابد، …روایت یک زندگی هرگز پایان نمی‌پذیرد و قطعیت نهایی پیدا نمی‌کند. …هیچ» ساختار بنیادینی در زندگی کارلایل یا هیچ کس دیگر وجود ندارد. واقعیت‌های بیشمار، که خود حاصل تفاسیر بی‌شمار هستند، می‌توانند به بیشمار شکل گوناگون مرتب شوند و ساختاری منسجم به وجود آورند که یک زندگی را قابل فهم می‌کند. این تفاسیر، این مرتب‌کردن‌های واقعیت‌ها و وقایع، و این داوری‌ها در مورد فهم‌پذیری یک زندگی، همگی شامل مشارکت‌جویی فعالانه‌ی زندگینامه‌نویسان به هنگام تلاش برای ساخته و پرداخته کردن داستان یک زندگی است. بنا بر این، نوشتن یک داستان فعالیتی از آن دست نیست که نظریه‌ی تقلیدی روایتی می‌گوید. …فهم‌پذیری همیشه فهم‌پذیری برای کسی است، به عبارت دیگر، فهم‌پذیریامری نسبی نسبت به یک مفسر خاص است. …فهم‌پذیری یک زندگی برای مفسران متفاوت، متفاوت خواهد بود چون آن‌ها با فهم خود کوشش می‌کنند آن زندگی را به چیزی ترجمه کنند که برای آن‌ها گویاست  (صص. ۲۸-۳۱۱.) .

░▒▓ روایت‌شناسی کانستراکتیویستی NARRATIVE CONSTRUCTIVISM

❞ «رئالیسم روایتی نقش نتایج علی را در داستان زندگی حذف می‌کند؛ و در ضمن معنا را نادیده می‌گیرد. …متأسفانه خواهیم دید که برساخت‌گرایی روایتی  (Narrative Constructivism) هم به همان اندازه‌ی رئالیسم روایتی یک‌سویه است. …برساخت‌گرایی روایتی می‌گوید مورخان ساختارهایی روایتی را بر جریان بی‌شکل وقایع بار می‌کنند. یکی از بلیغ‌ترین مدافعان برساخت‌گرایی روایتی لوئیس مینک است. …در نظر برساختگرایان روایتی این نظر که زندگی‌های انسانی داستان هستند نظری وارونه است: روایت‌ها محصول هنر و تلاش مورخان و زندگینامه‌نویسانی هستند که می‌خواهند به زندگی معنایی ببخشند، و نه محصول خود زندگی.»
❞ «فرایند مشترک دوسویه‌ی خودتعریفی روایتی را نباید چنان گرفت که گویی فرایندی بی‌کشمکش یا فارغ از عدم توافق عمیق است. اعمال به یک خط روایتی واحد تعلق ندارند، بلکه متعلق به یک میدان روایتی پر کشمکش هستند که در آن امکانات روایتی مختلف با همدیگر در رقابتند تا سلطه بیابند. اهمیت قدرت و عدم توافق را نباید در نقشی که روایت در زندگی اجتماعی بازی می‌کند نادیده گرفت. هم‌چنان‌که نباید نقش آن را در بحث فرهنگ انسانی نادیده گرفت»   (صص. ۶-۲۳۰.) .

❞ «برساخت‌گرایی روایتی، با اصرار بر خصلت ساختگی بودن محض روایت‌هایی که عاملان درباره‌ی خودشان به خودشان و دیگران می‌گویند، حالت یک‌سویه پیدا می‌کند» (ص. ۳۳۶.) .


░▒▓ روایت‌گرایی NARRATIVISM

❞ «روایت‌گرایی  (Narrativism) … نظر و دیدگاهی [را اختیار می‌کند] که راه میانه را بین رئالیسم روایتی و برساخت‌گرایی روایتی در پیش می‌گیرد. …اصرار بر خصلت دوگانه‌ی روایت  (هم خصلت زیست‌شده‌ی آن، و هم خصلت بازگوشده‌ی آن) روایت‌گرایی را هم از رئالیسم روایتی متمایز می‌کند  (که بر خصلت زیسته‌شده‌ی روایت تأکید می‌کند، اما، منکر خصلت بازگو شده‌ی آن می‌شود) ، و هم از برساخت‌گرایی روایتی (که بر خصلت بازگوشده‌ی روایت تأکید می‌کند، اما، منکر زیسته شده‌ی آن می‌شود)» (صص. ۴۱-۲۳۷.).

░▒▓ چشم‌انداز انتقادی
☱ حالت یک‌سویه‌ای که برایان فی به روایت‌شناسی کانستراکتیویستی نسبت می‌دهد در روایت‌گرایی، آن‌چنان که او روایت می‌کند مرتفع نمی‌شود. در هر دو مورد خود نظریه‌ای که در مورد روایت طراحی می‌شود، به روایتی از روایت‌ها بدل می‌شود و ناگهان موضعی فراروایی برای خود قایل می‌شود که البته، «استثنائاً» واقع‌نماست. این نکته وضعیت دشواری پدید می‌آورد که لاینحل به نظر می‌رسد. در واقع، خود این نظریات به استثناءهایی بر قاعده‌ی کلی همان‌طوری که برایان فی قبلاً نشان داده است، چنین مواضعی منجر به نسبی‌گرایی مبتنی بر تجربه‌ی خااص روایت‌گر و به یک نسبی‌گرایی بنیان‌برانداز برای خود نظریه‌ی روایت‌شناسی و روایت‌گرایی می‌شود.
مآخذ:...
هو العلیم

 

نوشتن نظر
Your Contact Details:
نظر:
<strong> <em> <span style="text-decoration:underline;"> <a target=' /> [quote] [code] <img />   
Security
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.