حامد دهخدا
← آنان که بنا به “مصلحت”، برای حفظ راه امام در “آینده”، “حالا” با دشمنان “باحال” امام “حال” میکنند، آنان که بنا به “مصلحت”، دروغ میگویند، آنان که بنا به “مصلحت”، به مدیران، پول یامفت میدهند، آنان که بنا به “مصلحت”، “جنبش امتناع از اعلام اسامی مفسدان اقتصادی” راه میاندازند، باید “مسؤولیت” خود را در قبال مادران شهیدان و “آینده” بپذیرند.
← “کارگزاران” و “روشنفکران”، یک سال پس از ضایعهای که از “آتشفشان” نامهذب خویش به جان این ملت افکندند، باید بفهمند که فرق آدمی با حیوانات آن است که میتواند خود را متوجه موضوعاتی کند که با “حال” بیگانهاند و از “لذت” و “منافع” و “پول” فراتر میروند. این دست موضوعات فرازمانی، بیش از “لذت” و “حال” قابل اعتنا هستند. این است “دیدگاه توحیدی” که به خاطر آن انقلاب کردیم.
← “کارگزار” و “روشنفکر” این را نمیفهمد و هنوز دنبال احیای مردهای کپکزده و “سبز” است تا در این کشور، “لذت” و “حال” را به جای “ایثار” برای “آینده” بگسترد، و خود نیز از آن بهرهای بردارد و همسران بسیار اختیار کند و از مال بیتالمال کابین ایشان را بیندوزد، یا پول بسیار بردارد و ویلا بسازد، یا از پول مردم، پیشاپیش تدارک انتخابات آتی نماید، و هزار و یک دلیل و “مصلحت” “باحال” برای فرار از “مسؤلیت” مقابل “آینده” و حفظ منافع و مدرک و پست و مقام کثیف خود فراهم سازد.
← “کارگزاران” و “روشنفکران”، در مقابل جوانان اصولگرا، با استعمال سخیف و مستمر الفاظی بیمغز، مثل “تندرو” و “افراطی”، روحیۀ انقلابی را سرکوب میکنند. هدف آنها پیوسته عبارت بوده است از کنترل آن عقاید و تمایلات فرارونده از موقعیتی که در دایره “مجمع” موجود، تحققپذیر نیستند. برای این کار، وقتی با مردم حرف میزنند، مدام از الفاظی چون “رفاه” و “توسعه” و “لذت” “حال” و “منافع” استفاده میکنند و به استناد آن، میخواهند هر نوع “مسؤولیت” واقعی در مورد “آینده”، و هر قسم “آرمانگرایی” را سرکوب کنند و ما را به دامن امریکا که آخر “حال” دنیاست، بیندازند.
← اینها به دیگران میگویند: “محافظهکار”؛ اما خودشان از هر نوع آرمانگرایی بدورند. این است مغز محافظهکاری و “امریکاطلبی”. آن “کارگزار” و آن “روشنفکر”، اصل و مغز محافظهکاری است، و این وصلهها به جوانان اصولگرا نمیچسبد.
← البته، جوانان اصولگرا باید بهوش باشند که منظور از آرمانخواهی در مقابل محافظهکاری این مدعیان دروغگو، برقراری نوعی رابطه خودسرانه بین “حال” و “آینده” نیست. این که همان “مصلحت”جویی مصیبتبار به سبک “کارگزاران” و “روشنفکران” میشود. این که سراسر نقض قرض است. ما این همه هزینه برای بازگشت به خانه اول نپرداختیم. جوان اصولگرا باید دقیقاً بداند که چه میکند، و با بصیرتی که با کمک دین به “آینده” دارند، پوسته “حال” را بگشایند.
← ما باید “مسؤولیت” خود را در قبال یکدیگر و “آینده” بپذیریم.
← فرمانهای عمده عصر ما عبارتند از، نخست، اینکه عمل نباید منحصراً بر اساس “تشخیص مصلحت” و برآورد “منافع” عمل تا “آینده” قابل محاسبه صورت گیرد، بلکه باید با دستورهای “وجدان” و گواهی “انصاف” مطابقت داشته باشد. و دوم، اینکه خود وجدان را نیز باید با “دین” وارسی دقیق انتقادی کرد تا همه عواملی که کورکورانه یا مزورانه در کارند تا “مصلحت” را به نام “حقیقت” زورچپان کنند، از زندگی بدون کیفیت ما خارج شوند.
← این ایدهها و افکار، مرحلهای را در ربط میان اخلاق و سیاست پیش میکشند که در آن، “تشخیص حقیقت” به جای “تشخیص مصلحت” مینشیند، و دانش دربارۀ “وجدان” به صورت تعهد اهل عمل(“کارگزار”، “روشنفکر”، “کارشناس”، “مدیر” و...) در خواهد آمد.
← اینگونه، سیاست، از علم محض جدا میشود و به دین میپیوندد، زیرا، خدایی که دانای همه امور است از “آینده” خبر میدهد و “آینده” کوره راه “سیاست” و “مصلحت” است. چشم سیاست بدون دین، بر “آینده” بینا نیست. و “سیاست” را از “آینده” گریزی نیست. رکن سیاست، “تدبیر” و پشت هم قرار دادن امور، تا “آینده”ای است که غایت و مقصد حرکت جامعه است و خداوند است که “بر عرش تکیه زاده” و امور را از فراز مینگرد و “آینده” را میبیند. “غایت امور از آن اوست”، و اوست که میتواند از “آینده” به ما خبر دهد؛ از “عاقبت امور”.
← گذشته از “آینده”، “حال” است که آن نیز در مغز و بطن، فهم نمیشود، مگر با استمداد از نگاه خداوند. هممعنا پنداشتن “حال” و “لذت”، عین معطلی است. اینچنین، در درون اخلاق جدیدی که جامعه ما بسیار نیازمند آن است، دیدگاهی ظهور میکند که شناخت وضع “حال” را نیز نه به عنوان تفکری انفعالی، بلکه به منزلۀ بررسی و تحقیقی انتقادی تلقی میکند که شرط آن، شناخت مغز واقعی و توحیدی “حقیقت” است.
← در یک “دیدگاه توحیدی”، مغز و جوهر “حال” نیز همچون “آینده”، به خدا ختم میشود. پس، سیاستمدار امروز نمیتواند فقط “کارشناس” باشد، بلکه باید علاوه بر آن، با خدا سر و سری داشته باشد. باید “مهذب” باشد و دست خدا را چه در “حال” و چه در “آینده”، شکلدهنده همه امور بداند.
← یعنی، در مناقشۀ قدیمی “تعهد” و “تخصص”، واقعاً اولی به دومی مقدم است. یعنی، مغز و “وجدان” حقیقت، از ظاهر حقیقت مهمتر است. این، آموزه توحیدی ابراهیم خلیل علیه السلام است که در پس این ظواهر “کارشناسی”، یک باطن ژرف هست که شایسته است ذهن حکیم به او نظر کند، و از آن نظرگاه راه خود را در این ظواهر بجوید. ظواهر مهماند، ولی سایهای هستند از “وجدان جهان”، که “مدیر” و “کارشناس”، یا همان “کارگزار” و “روشنفکر” از درک آن ناتوانند. “کارگزار” و “روشنفکر” باید به نصیحت آیت الله روح الله موسوی خمینی گوش دهند که “تهذیب” و “تهذیب” و “تهذیب” و....
← توضیحات بیشتری دارم كه از این پس خواهم گفت...
-
2010-06-09 10:22:02 |94.183.26.xxx| shabahang - re:administrator نوشت:اينقدر از فاصله ها نهراسيد.
با سلام:
لطفا به اين سوال من پاسخ دهيد در صورتي كه فاصله ها بيشتر و بيشتر شود چه اتتفاق خوش آيندي خواهد افتاد؟بر سر هر دو گروه اصول گرايان و به زعم شما مفسدان و اهل مصلحت و البته آن فوران كرده ها و خواسته هايشان چه خواهد آمد؟!
-
2010-06-09 12:53:56 |80.66.188.xxx| administrator
-----------------------------------------------------------
بسم الله الرحمن الرحیم
-----------------------------------------------------------جناب شباهنگ
با سلام و احترام
• از اینکه مطالب را پیگیری میکنید ممنونم.
• فکر میکنم که وقتی اختلاف و “فاصله” دیدگاه، در موضوعی معلوم میشود، این به معنای خصومت یا هیچانگاری یکدیگر نیست.
• باید در حق هم انصاف داشته باشیم. در عین به رسمیت شناختن یکدیگر به عنوان کسی مثل خودمان، تفاوت نظرها را معلوم کنیم تا بتوانیم در مورد این “فاصله”ها و تفاوتها با هم گفتگو کنیم و بعد، از این طریق، دید خود را به جهان منقحتر نماییم. عاقبت این “فاصله”ها بیش از این نباید بشود. اگر شد، اگر شما کسی را فاسد دانستید، ولی جریمه قتل برای او در نظر گرفتید، آن وقت، عاقبت این “فاصله”ها تیره و تار و هولناک میشود. شما از فاصلهها نهراسید. شما از رعایت نکردن انصاف در حق آنکه با ما فاصله دارد، بیمناک باشید.
• پس، پاسخ شما این میشود که عاقبت این فاصلهها اگر منصفانه در مورد آنها قضاوت شود، فهم پیشرفتهتر از جهان است، و اگر منصفانه مورد داوری قرار نگیرند، میتوانند به فاجعه ختم شوند.
• در پناه ولیعصر(عج) پاینده باشید.
نوزده خرداد
دكتر حامد حاجی حیدری
-----------------------------------------------------------
-
2010-05-31 07:39:48 |217.218.139.xxx| رهگذر
بصيرت نوي نهفته بود در اينكه سياست بيپشتوانه دين، عقيم است و ابتر، و از ديدن كورهراه آينده عاجز!
نقض غرض را اصلاح فرماييد
-
2010-06-16 10:28:32 |80.66.186.xxx| شباهنگ - re:administrator نوشت:-----------------------------------------------------------
بسم الله الرحمن الرحیم
-----------------------------------------------------------
جناب شباهنگ
با سلام و احترام
• از اینکه مطالب را پیگیری میکنید ممنونم.
• فکر میکنم که وقتی اختلاف و “فاصله” دیدگاه، در موضوعی معلوم میشود، این به معنای خصومت یا هیچانگاری یکدیگر نیست.
• باید در حق هم انصاف داشته باشیم. در عین به رسمیت شناختن یکدیگر به عنوان کسی مثل خودمان، تفاوت نظرها را معلوم کنیم تا بتوانیم در مورد این “فاصله”ها و تفاوتها با هم گفتگو کنیم و بعد، از این طریق، دید خود را به جهان منقحتر نماییم. عاقبت این “فاصله”ها بیش از این نباید بشود. اگر شد، اگر شما کسی را فاسد دانستید، ولی جریمه قتل برای او در نظر گرفتید، آن وقت، عاقبت این “فاصله”ها تیره و تار و هولناک میشود. شما از فاصلهها نهراسید. شما از رعایت نکردن انصاف در حق آنکه با ما فاصله دارد، بیمناک باشید.
• پس، پاسخ شما این میشود که عاقبت این فاصلهها اگر منصفانه در مورد آنها قضاوت شود، فهم پیشرفتهتر از جهان است، و اگر منصفانه مورد داوری قرار نگیرند، میتوانند به فاجعه ختم شوند.
• در پناه ولیعصر(عج) پاینده باشید.
نوزده خرداد
دكتر حامد حاجی حیدری
-----------------------------------------------------------با سلام:
ممنون از پاسخ به سوالم.
و سوال دیگر اینکه جه کسانی در مورد فاصله ها قضاوت خواهند کرد؟
با سلام:
خداوند به ابراهیم گفت:مردگان زنده خواهند شد.
ابراهیم جواب داد:چه گونه؟!
خداوند:آیا سحن من را باور نداری؟!
ابراهیم:دارم! ام می خواهم قلبم مطمئن شود!
و این گونه بود که امر تکه تکه کردن مرغان را به او کردیم.
شما چقدر قلب آنان را که به روشنفکری و کارگزاری شناخته شده اند مطمئن کردهاید؟!
با "شک" ها چه می کنید!!؟!
شک این جوانان برای درخت های شما که چوبه ی دار اند! خوراک است.
اگر در سنت ما یقین هست شک نیر هست.عصیان نیز هست!
تفاوت ها تنها در برداشت هاست و قرائت ها !بنابر این روشنفکران و جوانان اصول گرا هر دو از یک سنت هستند!
این قدر دامن بر فاصله ها نزنید.