فیلوجامعه‌شناسی

جنبش امتناع از اعلام اسامی مفسدان اقتصادی

فرستادن به ایمیل چاپ


حامد دهخدا


← با استمرار برنامه توسعه ایران، نارسایی‌ها و دشواری‌های معنوی كه از ساز و كارهای گوناگون جامعه مدرن برمی‌آمد، رفته رفته بحران‌هایی را سبب شد كه نیروهای نوپای انقلابی، رویاروی آن قرار گرفتند. تبعات چنین دشواری‌هایی، خود را در تمام سطوح نشان داد: در استحالۀ لایه‌هایی از نسل اول و دوم انقلاب، تا تحول بزرگ مقیاس فرهنگی در طبقه متوسط شهری.
← این، مهم‌ترین صورت مسأله امروز است.
← جالب است كه ابراز و اعلان چنین دشواری‌هایی از همان ابتدا، با ابراز خوش‌بینی بی‌اندازۀ نوخواهان و تجددطلبان نسبت به سرشت دگرگونی‌های تازه همزاد شد. این خوش‌بینی، زاده ایمان اصولی روشنفكری دینی به خردباوری و ماهیت عقلانی روزگار نو بود، كه خود را در ایران، در قامت حسینیه ارشاد و روشنفكری دینی نشان می‌داد؛ خوش‌بینی به معیارهای جهانی و عام توسعه كه باید از آن معیارها روسفید بیرون می‌آمدیم. این الگویی بود كه از اواسط جنگ هشت ساله، به معیار پیوستن ایران به قافله‌ای تبدیل شد، كه بسی قبل، حركت خود را در جهان آغاز كرده بود.
← این نوع خوش‌بینی و تردیدهای فراروی آن، خط حایل واقعی تمام گفتگوهایی است كه می‌تواند در مورد وضع امروز ملت ما شكل بگیرد.
← اختلال در كاركردهای مختلف انقلاب اسلامی بروز كرد؛ نمی‌توان این اختلالات را جدی نگرفت. اشكالی در كار هست. روشن است كه نمی‌خواهم بگویم كه اشكال در اصل انقلاب است. بلكه می‌خواهم بگویم كه پس از گام مهمی كه در جریان انقلاب برداشته شد، باید گام‌های دیگری برای تكمیل برنامه برداشته می‌شد كه نشد.
← در این میان، «آژانس شیشه‌ای» یك مانیفست كوبنده علیه توقف انقلاب بود. سرخوردگی‌ها از پیامدهای نامنتظر و نامقبول برنامه‌های توسعه سردار سازندگی، بر دستاوردهای مثبت روزگار او سایه افكند و یأس و بدبینی را جانشین روحیه امیدوار و پرنشاط انقلاب كرد. این را می‌توان در نگاه سراسر عجز «حاج كاظم» و توقف ضربان قلب همرزم انقلابی‌اش مشاهده كرد.
← تغییر معیارهای اصولی اخلاق در سطح زندگی روزمره كه خود را در خودشیفتگی و حمایت از راه حل‌های كاسبكارانه نشان می‌داد، مبارزه شكننده و ناكارآمد با فساد بالابالایی‌ها كه مدام، با «عدم اعلام اسامی مفسدان اقتصادی»، حسی از همه‌گیری فساد را به اذهان متبادر می‌كرد، انطباق با معیارهای جهانی پیشرفت كه لزوماً به فقر معنوی و فساد منجر می‌شد، و هزیمت در تربیت نسلی با انگیزه‌های انقلابی نیرومند كه در مقابل «عدم اعلام اسامی مفسدان اقتصادی» برآشوبد و بكوبد آنچه را باید بكوبد، همگی، سرفصل‌های یك وضعیت بغرنج به شمار می‌رفتند كه انگیزه‌هایی برای جنبش جوانان اصول‌گرا فراهم آورد. جنبشی كه به نظر می‌رسد با مقاومت سهمگین بالابالایی‌ها در جریان «فوران آتشفشان‌ها» روبرو شده است و به سرخوردگی عظیمی راه می‌برد.
← به باور جوانان اصول‌گرا، توسعه در عصر نوربخش(قدر مشترك عصر دولت دوم میرحسین+عصر سازندگی+عصر اصلاحات)، سرشتی دوگانه داشت. یك سوی این دوگانگی، «توسعه» بود؛ برای نخستین بار، در طول تاریخ ملت ایران، نیروهای مادی و اجتماعی دوران‌ساز برای دستیابی به رفاه و ترقی، در اتحادی كه خود را در هستی نیرومند سردار سازندگی در جلوی صحنه، و بوروکرات‌ها و تکنوکرات‌های قهاری چون محسن نوربخش نشان می‌داد، جمع و جور شد، و سنخی طبقه متوسط شهری یقه سفید به ارمغان آورد كه مشحون از نبوغ ریاضی و تجربی، و معمولاً خالی از ادبیات و تاریخ و دین و حكمت، بود. شاخص این دوران، مصرف انبوه از سوی كارمندانی بود كه خوب درس خوانده بودند و استعدادهای درخشان آنان به بركت «المپیاد» و «كنكور»، به سوی فیزیك اتمی و ریاضیات و شیمی و زیست‌شناسی و رایانه جلب می‌شد. خوب؛ این وجه نه چندان بد ماجرا!
← وجه بد داستان این بود که معمولاً این سنخ از نوابغ، سری با «گلستان سعدی» نداشتند، و اگر مجبور به خواندن آن می‌شدند، تنها به مدد «ترجمه!» از آن سر در می‌آوردند(كه در واقع، سر درنمی‌آوردند). ذهن تجربی و ریاضی آنان فربه، و ذکاوت تاریخی و دینی ایشان کند می‌نمود. نتیجه، تولد سنخی «هوش سیاه» یا «به كجا چنین شتابان» بود. پس، سوی دوم دوگانگی عصر نوربخش، چیرگی انگیزه‌های عینی و سودجویانه و كالاپرستانه بر روابط اجتماعی و انسانی در این جامعه بود كه موانع تازه‌ای به زیان پیشرفت انسانی قلمداد می‌شد؛ یك طاغوت جدید.
← جوانان اصول‌گرا، ضمن ستایش از دستاوردهای مثبت عصر نوربخش به عنوان وجه عقلی و مطلوب، چیرگی روابط غیرانسانی، كالاپرستانه و شیء انگارانه را همچون وجهی نامعقول، نامطلوب و منفی مورد نكوهش قرار دادند.
← در جریان این واكنش، جوانان اصول‌گرا، به شیوه‌ای اصولی طرح نظری خود را به عنوان بدیل وجه نامعقول توسعه عصر نوربخش، در چهارچوب سامانی نو و بر پایۀ روابط اجتماعی تازه‌ای كه بر عدالت و هماهنگی اجتماعی مبتنی بر انصاف و ایثارگری(یعنی مقدم داشتن دیگری بر خود) استوار شده بود، درانداختند. در این طرح، جوانان اصول‌گرا، فرآیند تكوین توسعه در انقلاب اسلامی را امری ناتمام در پویش تاریخی دوران جدید حیات ملت ایران قلمداد كردند و آرمانشهر معنوی و عادلانه خود را به مثابه مكمل و جایگزین تاریخی درانداختند.
← انگیزه‌های این جنبش، در حال خشك شدن است.
← آری، انگیزه‌های این جنبش، در حال خشك شدن است. شاید به خاطر یك خلأ تئوریك در عمق پروژه بنیادگرایی اسلامی انقلاب اسلامی، که خود را در مفهوم غامض «مصلحت» بیرون می‌ریزد؛ این خلأ تئوریك، یك جلوه عملی بارز یافته است كه من نام آن را «جنبش امتناع از اعلام اسامی مفسدان اقتصادی» می‌گذارم. «امتناع از اعلام اسامی مفسدان اقتصادی»، بیش از آنکه فی‌نفسه منظور نظر باشد، بیشتر یک نماد و سمبل از لکنت زبان عقل الکن مصلحت‌اندیش کارگزار سازندگی و روشنفکر اصلاحات است. البته، امتناع از اعلام اسامی مفسدان اقتصادی كه بعضاً از چهره‌های بزرگ نسل اول و دوم انقلاب هستند، بسیار مهم است، چرا كه نفس امتناع از اعلام اسامی، اتهام را به همه اسامی منتشر ساخته و كل انقلاب را هدف اتهام جوانان قرار داده است؛ در عین حال، تأكید می‌كنم كه من این رویداد مهم را تنها بخشی از یك ضایعه بسیار بزرگ‌تر می‌بینم. ضایعه‌ای كه «حقیقت» را به «مصلحت» می‌فروشد و «مصلحت» او، نسبتی با «حقیقت» و «حقانیت» ندارد. بی‌گمان تنها «یكی» از تبعات چنین فاجعه‌ای كه از نوع خاص واقع‌گرایی ائمه حسینیه ارشاد و روشنفكری دینی برمی‌خیزد، «جنبش امتناع از اعلامی اسامی مفسدان اقتصادی» است. این نوع از واقع‌گرایی، ایمان را با دنیاطلبی مغایر نمی‌بیند؛ بخوانید: ایمان را با شرک مغایر نمی‌داند!
← توضیحات بیشتری دارم كه از این پس خواهم گفت...

  • shabahang


    نباید از این مسئله غافل باشیم که هر قدمی به جلو ناشی از قدم های قبل است و هر سنتزی ناشی از آننتی ترهای وارد بر تز های موجود! اینکه انسان چکیده ی تاریخ خویش است!و هیچ فکری در خلا به وجود نمی آید!
    در هیچ مملکتی به انداره ی مملکت ما سعی بر انکارو تخطئه عوامل تاریخی و البته پردازندگان تاریخ نمی شود! و این همانی است که مانع پیشرفت ماست!
    به هر روی جریان روشنفکری دینی و حسینییه ی ارشاد بخشی از تاریخ جهان اسلام .ایران و انقلاب است! و البته متاثر از جریان واقع گرایی ! این جریان در زمان خود درخشید!و موثر واقع شد و بسیار موثر در انقلاب بود!مفاسد اقتصادی دوره ی سارندگی ناشی از بی سازمانی ایرا ن جنگ زده است یعنی جنگ!برای چنین مملکتی که ویران از جنگ است تز سازندگی معیشتی کارامد بود! ایران جنگ زده با اقتصاد نا بسامان اندیشه ی پوزیتیویستی می طلبد و علوم دقیقه برای آبادی نه ذکاوت دینی یا آزادی!
    می خواهم بگویم عدم اعلام اسامی مفسدان اقتصادی به عنوان نقد بر روشنفکران دینی وارد نیست!شاید می تواند از نتایج ناخواسته ی کنش های خواسته ی وبری باشد!مفسدان اقتصادی دوران سازندگی نه از حسینییه ارشاد بودند نه روشنفکر دینی! آهنگرانی بودند که بعد از انقلاب تاجر آهن شدند!

  • administrator

    ”در هر مملکتی“، نقد می تواند به مفهوم تراشیدن چند سانتیمتر از کوه دماوند باشد.

  • shabahang  - re:
    administrator نوشت:
    ”در هر مملکتی“، نقد می تواند به مفهوم تراشیدن چند سانتیمتر از کوه دماوند باشد.

    لطفا به گلستان سعدی باب "اندر تفاوت نقد و تخطئه "مراجعه فرمایید.

  • عليرضا خسروي

    سلام
    ممكن است درست باشد كه مفسدان اقتصادي از ائمه حسينيه ارشاد نبودند ولي درست تر آن است كه اين جماعت به اصطلاح ائمه برائت خود را از آن مفسدان اقتصادي اعلام نكردند

  • ناشناس  - re:

    sg

    عليرضا خسروي نوشت:
    سلام
    ممكن است درست باشد كه مفسدان اقتصادي از ائمه حسينيه ارشاد نبودند ولي درست تر آن است كه اين جماعت به اصطلاح ائمه برائت خود را از آن مفسدان اقتصادي اعلام نكردند[/quot سلام

    برای آن که آن جماعت به اصطلاح شما فاسد!تنها کارکرد بد نداشت!اعلام برائت تنها برای جنگ است!
نوشتن نظر
Your Contact Details:
نظر:
<strong> <em> <span style="text-decoration:underline;"> <a target=' /> [quote] [code] <img />   
Security
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.