حامد دهخدا؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
░▒▓ قضیه
☱ در خطبه نماز جمعه بیست و نه خرداد هشتاد و هشت، مقرر شد که مناظرههای انتخاباتی، با ترک معایب، و با همان شفافیت ادامه یابد، تا وقتی به انتخابات میرسیم، «حالت انفجاری پیدا نکند»: «خیلی خوب است که این جور مناظراتی در سطوح مدیریتی ادامه پیدا کند. اگر این جور مناظرهها در طول سال و در طول چهار سال ادامه داشته باشد، دیگر وقتی در هنگام انتخابات پیش آمد، حالت انفجاری پیدا نمیکند؛ همهی حرفها در طول زمان گفته خواهد شد، شنیده خواهد شد؛ نقدها، پاسخها، جوابها. اینها محسنات این مناظرات بود که خیلی خوب بود؛ اما، عیوبی هم داشت که این عیوب را باید برطرف کرد. در مواردی انسان میدید که در این مناظرهها جنبهی منطقی مناظره ضعیف میشد؛ جنبهی احساساتی و عصبی پیدا میکرد؛ جنبهی تخریبی غلبه پیدا میکرد؛ سیاهنمایی وضع موجود، به شکل افراطی در این مناظرهها دیده شد؛ سیاهنمایی دورههای گذشته هم در این مناظرهها مشاهده شد» (آیت الله سید علی حسینی خامنهای در خطبه دوم نماز جمعه بیست و نه خرداد هشتاد و هشت).
☱ خب، رویدادهای کشدار سال هزار و سیصد و هشتاد و هشت، علاوه بر هزار و یک فرصت تاریخی دیگر که از این ملت گرفت، باعث شد که فضای مناسب و کمالتهابی برای اجرای این تقریر صورت نگیرد.
☱ بیاعتبار و کماعتبار شدن دو جناح سیاسی پیش از هشتاد و هشت هم مزید بر علت شده است، و امروز، به انتخاباتی نزدیک میشویم که هیچ الگوی منظمی از مطالبات و سیاستهای پیشنهادی برای آینده در آن مشاهده نمیشود.
☱ در این مقیاس، بیاغراق، انتخابات نود و دو، بیسازمانترین انتخاباتی است که پس از انقلاب تجربه کردهایم. هیچ سازماندهی و تشکل واقعی که در اعماق جامعه ریشه داشته باشد، و موفق به طراحی یک بسته برنامهای برای چهار سال آتی شده باشد، وجود ندارد. هیچ گفتمان انتخاباتی ریشهداری مشهود نیست.
░▒▓ برهان
☱ مناقشه میان دموکراسی سازمند و دموکراسی غیرسازمند (تودهای)، همواره در علم و فن جامعهشناسی، محل تأمل بوده است.
☱ تجربه دموکراسی در جهان، نشان داده است که دموکراسی سازمند، که مجهز به احزاب و مطبوعات، و در کل، نهادهای اصطلاحاً مدنی است، در نهایت، به نقض غرض دموکراسی منجر میشود. اگر منظور از دموکراسی، بسط مشارکت مردم در فرآیند حکمرانی بود، دموکراسی سازمند، به طرز بیسابقهای ظرفیتهای مشارکت را میخشکاند و انزوای سیاسی را در سطوح مختلف اجتماعی تزریق میکند. سطح شدیداً پایین مشارکت سیاسی در اغلب کشورهای جهان، عمدتاً تابع همین علت است. احزاب و نهادهای مدنی، رفته رفته بقای خود را هدف قرار میدهند و مستقل از رأی و دید مردم، دنبال حفظ خود خواهند بود. خصوصاً ردههای فوقانی هرم قدرت احزاب، گرایش به آن دارند که جایگاه خود را محکم کنند، و در این مسیر، گاه آرمانها اولیه حزب را نیز زیر پا میگذارند. این، معضلی است که در هر دو حزب اولیه روحانیت مبارز و روحانیون مبارز کم و بیش دیده میشود. کسانی عضو هر یک از آنها و در ردههای بالا هستند که کم و بیش با آرمانهای اولیه و همچنین نظر قالب هواداران فاصله دارند.
☱ همین دشواری، در مورد سایر نهادهای مدنی، از قبیل مطبوعات و تشکلهای مردمنهاد هست.
☱ خب؛ از نظر برخی، یک دموکراسی تودهای، میتواند قدرت را به مردم برگرداند. مردم میتوانند بدون احزابی که برای خود موجودیت مستقلی دست و پا کردهاند، در فقدان عقلانیتها و براهین و سنتهایی که در طول زمان به انتخابها شکل بدهند، مستقیماً وارد گود انتخابات شوند، و کسی که بیشتر انفعال آنان را برانگیزد و در دم، آنان را متقاعد کند، رأی بدهند و او را به قدرت برسانند.
☱ این الگو، الگوی ماجراجویانه و جالب، و در عین حال خطرناکی است. دموکراسی تودهای این ظرفیت را دارد تا نهایتاً به ظهور چهرههای هیتلری منتهی شود.
☱ و در شرایط فعلی که ضعف مفرط احزاب به چشم میآید، و گروههای مرجع، توش و توان و قدرت خود را ضعیف شده میبینند، انتخاباتی رقم میخورد که به نحو بیسابقهای متکی بر چهرههاست، و این، یعنی فراهم شدن زمینه برای یک دموکراسی تودهای. این، یعنی عواطف و انفعالات، بیش از عقول و سنتها نقشآفرینی خواهند کرد. در نتیجه، بحثهای انتخاباتی به جای آنکه در قالب گفت و گوی «مثبت» راجع به دکترینها، عقاید اصولی، سیاستهای کلی، سیاستهای خاص در زمینه اقتصادی و خارجی و اجتماعی باشد، بحثهای «منفی» اطلاعاتی است. عدهای پیدا میشوند که شعبدهوار، مدعیاند که از اطلاعات و دستهای پشت پرده اطلاع دارند. آنها، پس زمینه کاندیداها را «افشا» میکنند. در خلأ حضور حرفهای حسابی در مورد سیاستها، حدس و گمانهها در مورد افراد قوت میگیرد.
░▒▓ پیشنهادی برای سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی
☱ میخواهم به فوریت حل این مسأله اصرار کنم.
☱ حزب در ایران تاریخ چندان موفقی نداشته است. سایر نهادهای مدنی از قبیل مطبوعات و سایر رسانهها هم در این کشور وجوه آسیبزای قابل اعتنایی داشتهاند که باید برای هر یک از آنها در بلندمدت فکری کرد.
☱ آنچه کمتر مورد توجه برنامهریزان اجتماعی بوده است، نهادهای مدنی-اسلامی موفق و ریشهدار در این کشور است. مثل سایر حیطهها، توجه به استحقاقهای محلی، کمتر مورد توجه بوده است.
☱ در این شرایط، توجه به نهادهای مدنی محلی برای پمپاز فکر و ایده و مطالبات سیاسی به حکمرانی، مناسب، ولی نیازمند «تدبیر ویژه» است، تا در مدت کوتاه مانده تا انتخابات، ثمربخش گردد.
☱ پیشنهاد من آن است که «طنین رسانهای» به کمک نهادهای مدنی ریشهدار برود. به نظر من، صدا و سیمای جمهوری اسلامی، مهمتر از راهاندازی گفتگوها بین دولتمردان در برنامههایی مانند «دیروز/امروز/فردا» یا «شناسنامه»، گفتگوهایی را در درون نهادهای مدنی-اسلامی ریشهدار، مانند هیأتها و مساجد و انجمنهای اسلامی و... پوشش دهند.
مآخذ:...
هو العلیم