حامد دهخدا؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
░▒▓ مطلب اول
☱ جوانان مستعد انقلاب، از سراسر کشور درس خواندهاند، به ابزارهای کسب آگاهی دست یافتهاند، و از انقلاب، درس دیانت و عدالت و حریت گرفتهاند. آنها تاریخ خواندهاند، و میدانند که مسیر دگرگونیهای سیاسی در دههها و سدههای اخیر، چگونه بوده است. آنها برداشتهایی هر چند اجمالی از ماهیت نابرابریهای اجتماعی یافتهاند. به علاوه، آنها در جریان انتخابات هشتاد و چهار و هشتاد و هشت، باور کردهاند و به چشم دیدهاند که میتوانند از دوردستترین نقاط با «انتخابات آزاد» و انتخابات واقعاً آزاد، بر سیاست کشور تأثیر ملموس به جای بگذارند. آنها اوضاع را رصد میکنند. آنها شرایط را تحلیل میکنند.
☱ جامعه ایرانی در دوران کنونی حیات خویش، بیش از هر عصر و دوران دیگری، مستعد ثمردهی نهالهای هویتی است، و نحوه فهم و مدیریت صحیح این شکفتگی، میتواند از یک سوی، موتور محرک توانمندی برای حرکت چند دهه آینده کشور را فراهم آورد، یا میتواند اسباب دردسر پایدار و نزاعهای بیپایان شود. فایده این که بفهمیم سر «پیچ تاریخی» ایستادهایم، این است که بدانیم یک رفتار بیجا یا یک قصور از تدبیر، تبعات فزاینده و دیرپا به جای خواهد گذاشت.
☱ اگر مردم و نخبگان و نیروهای سیاسی و فعالان اجتماعی، برداشتی عمیق از ماهیت دوگانه «تهران/غیرتهران» بیابند، میتوانند هموطنان خود را درک کنند و با آنها بر سر منافع و اهداف مشترک به توافق برسند. و اگر هر کسی حرف خود را بزند و دنبال منافع خود باشد، همه، یکجا همدیگر را خنثی خواهیم کرد.
☱ چهره زیرین این تغییر و تبدل، در گذار از یک بیعدالتی قدیمی میان مرکز و پیرامون آب میخورد. و تنها چیزی که میتواند همه را در جریان این برخوردها حفظ کند، مراعات اخلاق، کسب شناخت تاریخی در مورد ماهیت شکافهای عمیق میان شهرهای بزرگ و نقاط محرومتر، کمک به درک متقابل برای رسیدن به عدالت، شفافیت بیشتر، و مبارزه واقعی با فساد و رانتخواری است.
░▒▓ مطلب دوم
☱ اگر پیش از فعال شدن بیش از پیش شکافهای عمیق مرتبط با دوگانه «تهران/غیرتهران» در انتخابات آتی، افکار و تبیینها و سازمانها و تدابیر و اخلاقیات متناسب شکل نگیرد، این شکافها، از این کشور، چهرهای ناسازهگون تصویر میکند و حتی زیباییها و ارزشها و کارآمدیهای آن را دگرگون جلوه خواهد داد.
☱ این وضع را در رویدادهای سال هشتاد و هشت دیدیم و در شرایط فعلی هم میتوانیم ببینیم. عدم درک جریانهای عمیق اجتماعی از سوی بخشی از نیروهای سیاسی باعث شده است که حتی زیباییها و ارزشها و کارآمدیها، دگرگون جلوه کنند.
☱ برداشت من این است که در این وضعیت، و با برخورد سیاهنمایانه با مسائل کشور، نظام سیاسی، میزبان و حافظ اپوزیسیون خود شده است. نظام و نظم مستقری که کم و بیش، باید نماد تمرکز و وحدت باشد، به سمت کثرتزایی و پراکندگی و آنارشیسم میل میکند. نظام سیاسی کشور، به مثابه یک کل، که میباید تدبیرگر بحران باشد، خود، موجد بحران میشود. طوری که مردم مایلاند تا از آنها بخواهند: «بنشینید و حقوق بگیرید، ولی کاری نکنید! اگر شما انجام وظیفه نکنید و حرف نزنید، چرخ اوضاع بهتر میگردد!»
☱ در حالی که کشور در وضع فیالجمله بهتری نسبت به گذشته قرار دارد، برخورد کوبنده نیروها در داخل، کامها را تلخ کرده است.
☱ در حالی که کشور در وضع بهتری نسبت به گذشته قرار دارد، برخورد کوبنده نیروها در داخل، اوضاع را سیاه و تیره و تار نشان میدهد، طوری که ادعا میشود که «حتی دوستان انقلاب هم نگران حضور مردم در راهپیمایی بیست و دو بهمن بودند»؛ عجیب این که همچنان، خط خبری صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، از این ناباوری بیرون نیامده است، و هنوز هم با تعجب، به گردهمآیی بیسابقه یا لااقل کمسابقه مردم در بیست و دو بهمن مینگرد و میکوشد آن را زاییده یک اتفاق یا «گذشت مردم از قصورهای دولت» نشان دهد، نه درک و برداشت مردم از اوضاع کشور که «فیالجمله بهتر شده است». آنها نمیخواهند نمیخواهند نمیخواهند نمیخواهند نمیخواهند باور کنند که مردم، تلاش و سختکوشی دولت را برای حل مشکلات مردم درک میکنند.
☱ موضوع، بر میگردد به این که برخوردهای سیاسی، طوری دچار تأخر نسبت به شکافهای اصلی این اجتماع شدهاند، که نمیتوانند به درستی وقایع را پیشبینی کنند، یا حتی پس از وقوع، نمیتوانند باور کنند. خصومت بیپایان نیروهای سیاسی موجب سیاهنمایی افراطی آنها از شرایط شده است. در حالی که اغلب مردم، پیام دولت در ریشهداری تورمها در تحریمها را درک کردهاند و پذیرفتهاند، ولی نیروهای سیاسی که خود را مکلف به سیاهنمایی دولت میدانند، هنوز هم نمیخواهند آنچه روی داده است را باور کنند. برخی نخبگان کشور که میباید نقش «پوزیسیون» را ایفا نمایند، مشرب «اپوزیسیونی» ساز کردهاند. در چنین شرایطی، توان کشور برای رویارویی با تهدیدهای بیرونی، بیش از پیش تحلیل رفته است، و باید اذعان کرد که دولت در این رویارویی تنهاست. استمرار این درکناپذیری که بنا به برداشت من، بیش از هر چیز، بر تبدیل شدن کینههای شخصی هشتاد و چهار به مخاصمات حقوقی متکی است، زمینهساز بروز و ظهور کشمکشها، بیثباتیها، خصومتها و خشونتهای متنوع میشود.
░▒▓ مطلب سوم
☱ بیتردید، در کنار این شکافها و ناسازهها، «وفاق»هایی نیز در حال شکلگیری است که از همان خط عمیق «تهران/غیرتهران» پیروی میکنند. حتی احساس میکنم که اگر مقاومت نیروهای سیاسی نباشد، مردم تهران، آمادهاند تا حرف غیرتهرانیها را درک کنند. این که یک پیشینه تاریخی موجب شکاف قابل ملاحظه میان کلانشهرها و مناطق پیرامونی شده است، و وقت آن است که قدری توجهها به سمت نقاط پیرامونی گسیل شود. مردم کلانشهرها در جریان زلزله آذربایجان نشان دادند که آمادهاند که این تشریک مساعی ملی برای گسترش عدالت در مقیاس ملی را بپذیرند، ولی این نیروهای سیاسی شهربنیاد هستند که هنوز مقاومت میکنند.
☱ او که از ماهیت این شکافها آگاه است، علیالاصول نباید از رویدادهایی مانند راهپیمایی بیست و دو بهمن که هماکنون در جامعه میگذرد، متعجب باشد، یا حتی پس از وقوع آنها، رویدادها را محصول اتفاق یا «گذشت مردم از قصورهای دولت» قلمداد کند. آنها که اوضاع را سیاه مینمودند، امروز، نباید راهپیمایی بیست و دو بهمن را یک اتفاق قلمداد کنند و هنوز هم این خط خبری را پی بگیرند که این خیز گسترده در آستانه انتخابات فقط یک اتفاق است. مردم به رغم نیروهای سیاسی، اوضاع کشور را سیاه سیاه سیاه سیاه سیاه سیاه سیاه سیاه سیاه سیاه سیاه سیاه سیاه سیاه سیاه قلمداد نمیکنند.
مآخذ:...
هو العلیم