دیوید اف. لارکر و برایان تایان؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
▬ همه افراد، مدیران قدرتمند را میستایند.
▬ مدیران توانمند، بر سازمان خود و محیطهای خارجی نفوذ و تسلط دارند. آنها منابع قابل توجهی (اعم از مالی و غیر مالی) در اختیار میگیرند و این منابع را در جهت دستیابی به اهدافشان هدایت میکنند.
▬ علاوه بر این، آنها به طور قابل ملاحظهای در پی جلب توجه گزینشگران (رای دهندگان) داخلی و خارجی هستند و برای تقویت و گسترش تأثیر آنها و ایجاد نتیجه و بازده در ارتباط با آنها، از قدرت و نفوذ خود استفاده میکنند.
▬ به همین دلایل، هیچ کاستی و کمبودی از نظر شرح احوال و ویژگیهای مدیران توانمند وجود ندارد و کتابها، مقالات، مستندات بیشماری به بررسی قدرت اجرایی اختصاص مییابند که نه تنها شامل تجربیات مدیران عامل معروف و شناخته شده در کسبوکار است، بلکه درسهای مدیریتی از رهبران غیرتجاری را هم در بر میگیرد.
▬ نشریات نیز به طور منظم، فهرستی از مدیران توانمند را منتشر میکنند. مانند بخش «پرنفوذترین افراد جهان» در مجله تایمز، فهرست قدرتمندترین افراد دنیا در مجله فوربس و «توانمندترین زنان در عرصه تجارت» در مجله فورچون. با وجود این توجه ویژه، مشخص نیست که داشتن یک مدیرعامل توانا تا چه اندازه به نفع یک سازمان و سهامدارانش است.
▬ در مورد قدرت اجرایی، نظرات منفی و مخالفی نیز وجود دارد که باید به منظور دستیابی به یک ارزیابی مستدل و منطقی در نظر گرفته شوند.
░▒▓ تعریف قدرت اجرایی
▬ فینکل ستین، در سال ۱۹۹۲ قدرت را اینگونه تعریف کرد: ظرفیت افراد برای عملی کردن خواستههایشان. به هر حال، قدرت همیشه نمود و تجسم یکسانی ندارد. او چهار جنبه (بعد) برای قدرت قائل است:
▓ قدرت ساختاری
▬ که از جایگاه و موقعیتی ناشی میشود که یک مدیر اجرایی در سلسله مراتب سازمانی اشغال میکند. مدیران عامل به دلیل قرار گرفتن در رأس شرکت از تسلط و نفوذ قابل ملاحظهای برخوردارند که به آنها قدرت تصمیمگیری و همچنین، دسترسی فوقالعاده به اطلاعات محرمانه را میدهد. بعضی از مدیران با در اختیار گرفتن توأم عناوین رییس و مدیر عامل، این قدرت را توسعه میدهند. قدرت ساختاری به مدیر عامل این امکان را میدهد که نزاعها و مشاجرات مربوط به سیاستهای شرکت، مالکیتها، اعمال سازمانی و تخصیص منابع به شیوهای منطبق و همسو با اولویتهای خود را حل و فصل کند. این مدیر عامل میتواند در مسائل و موضوعات مورد اختلاف حرف آخر را بزند.
▓ قدرت مالکیت
▬ به رتبه و جایگاه اقتصادی یا قدرت جذب رأی (داشتن اکثریت آرا) که یک مدیر در اختیار دارد، مربوط میشود. مدیران عامل در نهایت نسبت به صاحبان شرکتها مسؤول هستند. بنا بر این، یک مدیر عامل با سهم مالکیت عمده و قابل توجه از مدیری که سهمی از مالکیت ندارد، قدرت بیشتری خواهد داشت. قدرت مالکیت، در هیأت مدیره (جایی که در آن مسائل و موضوعات مربوط به شرکتها از طریق رأیگیری تعیین و تصویب میشوند) به صراحت یا به طور ضمنی، معنا مییابد.
▓ نیروی تخصص
▬ این قدرت از دانش بالا، تجربه یا دسترسی به اطلاعات (محرمانه) درون یک سازمان و اطلاعات مربوط به محیط خارج از شرکت، منتج میشود. نیروی تخصص یک مدیر اجرایی را در موقعیتی قرار میدهد که بتواند مسائل مربوط به بیثباتی و عدم قطعیت را رفع کند و به موجب آن بر انتخابهای شرکتها اثر بگذارد. دانش تخصصی از طریق تجربه، تحصیلات و ارتباطات شبکهای در زمینههای مرتبط حاصل میشود. نیروی متخصص در مدیران عامل اغلب منحصر به یک زمینه یا یک صنعت خاص است.
▓ قدرت نفوذ
▬ این توان با اعتبار از احساس و تلقی مثبتی که دیگران، بر مبنای حسن شهرت یک مدیر اجرایی، نسبت به او دارند، حاصل میشود. اعتبار ممکن است از سابقه تحصیلی، وابستگی به نهادها یا انجمنها، روابط دولتی، روابط شخصی با «افراد برجسته»، اتصالات شبکهای یا موفقیتهای فوقالعاده منتج شود. قدرت نفوذ یا اعتبار شاید بغرنجترین نمود و تجسم قدرت باشد؛ چرا که، بر این فرض متکی است که این وابستگیها به توان یا قضاوت یک مدیر عامل مشروعیت میبخشند.
▬ توجه داشته باشید که این ابعاد قدرت نه نافی یکدیگرند و نه حتماً لازم و ملزوم یکدیگر. مدیران بر مبنای ترکیبی که از این وجوه ارائه میدهند، همچنین، اهمیت هر یک از اعمال و زمینههای مرتبط با این وجوه، درجات مختلفی از قدرت خواهند داشت. به علاوه، مدیر عامل میتواند در طیف گستردهای از تصمیمات شامل تصمیمات مربوط به رویکرد شرکتها، عملکردها، مالکیتها، طراحی سازمانی، فرهنگ و نحوه اداره یک شرکت اعمال قدرت کند.
░▒▓ جنبههای منفی قدرت
▬ پژوهش در مورد قدرت یک مدیر اجرایی، ادبیات ناهمگن و متنوعی دارد.
▬ مطالعاتی که پرفر در سال ۲۰۱۰ در باب تأثیرات قدرت بر دارندگان آن انجام داد، همواره موید این بود که قدرت، به وجود آمدن خودرأیی بیش از حد، ریسکپذیری، بیملاحظه بودن نسبت به دیگران و رفتار انعطافناپذیر و کلیشهای را در پی دارد.
▬ بر همین منوال، یک مدیرعامل قدرتمند در میان مدیران ارشد یک شرکت، حجم بالاتری از معاملات را انجام میدهد و تفاوت دستمزد و پرداخت بیشتری نسبت به مدیران ارشد دارد و بیشتر احتمال دارد که در فعالیتهای مخاطرهآمیز مشارکت کند و همواره ریسکپذیری زیادی دارد.
▬ مدیران توانمند و قدرتمند در انتخاب قائم مقامهایشان، نقشی تعیینکننده و اساسی دارند و گاهی این فرآیند را به سمتی هدایت میکنند که منجر به انتخاب کسی شود که ویژگیهای مشابه خودشان داشته باشد. این امر میتواند تعویض و جایگزین کردن یک مدیر تثبیت شده را دشوار کند، چرا که، برای هیأت مدیره جایگزینهای واقعیای که بتوانند آنها را در بررسیهای خود لحاظ کنند، وجود ندارد.
▬ همچنین، تحقیقات نشان میدهند که شرکتهای دارای مدیران توانمند، تمایل دارند که پاداش و دستمزد بیشتری برای فعالیتهای اجرایی مقرر کنند. زمانی که مدیران بخشهای مختلف تنها تحت نظر مدیرعامل منصوب شوند، این پاداش بیشتر هم خواهد بود. این امر نشان میدهد هنگامی که مدیران، جایگاه و موقعیتشان را مرهون مدیر عامل هستند، مایلند که پاداش و امتیازات بیشتری به او اعطا کنند.
░▒▓ جنبههای مثبت قدرت
▬ قدرت به رغم جنبههای منفیاش، یک خصوصیت مدیریتی مهم است و برای یک سازمان مزایای بالقوه زیادی در بر دارد. قدرت، انرژی اساسی و بنیادی برای راه اندازی و پیگیری فرآیند عملی کردن یک خواسته و هدف است؛ خصوصیتی که بدون آن مدیران قادر به اداره و مدیریت امور نخواهند بود. موفقیت فردی در سازمانها اغلب در نتیجه، کار کردن با افراد و به واسطه آنان، به دست میآید و موفقیت سازمانی تابعی از میزان موفقیت افراد در هماهنگی در فعالیتهایشان است. قدرت به منظور دستیابی به موفقیت، در یک سازمان مصالح و علایق فردی را به فعالیتهای هماهنگی تبدیل میکند که به کسب نتایج ارزشمندی میانجامد.
▬ مدیران اجرایی توانا، بیشتر قادر خواهند بود که تصمیماتشان را عملی کنند، از این رو، زمانی که تصمیمات خوبی اتخاذ میکنند، تأثیر و نتیجه مثبتی میگذارند و تصمیمات بد و نامناسب آنها عواقبی برای شرکت به همراه دارد.
▬ تحقیقات همچنین، تصدیق میکنند که بیشتر احتمال دارد که مدیران توانمند اهداف و مقاصدشان را پیگیری کنند و اینگونه تأثیر مثبتی در عملکرد و کارآیی شرکتها داشته باشند. افراد توانا در تلاش برای به دست آوردن آنچه میخواهند، رفتار روشمندی از خود بروزمی دهند. آنها همچنین، قیود و موانع کمتری برای خود قائلند، به این معنا که کمتر احساس میکنند که در معرض موانع و محدودیتهای اجتماعی -که رفتار را محدود میکنند-قرار دارند.
▬ منع و مهار کردن خود میتواند در عملکرد آینده شرکت تأثیراتی منفی داشته باشد و مدیران توانمند باید از آن اجتناب کنند. این مدیران همچنین، شبکههای (ارتباطی) فردی و حرفهای قدرتمندی را گسترش میدهند که میتوانند اطلاعات مهم بازار، شیوههای مدیریتی و قراردادهای حرفهای سودمندی را در دسترسشان قرار دهند.
▬ تحقیقات نشان میدهد که افراد گاهی اوقات ترجیح میدهند که در محیطی کار کنند که در آن سلسله مراتب وجود داشته باشد و روابط قدرت به وضوح تعریف شده باشند. هنگامی که افراد مبادرت به انجام یک کار یا وظیفه مشترک میکنند، به طور ارادی و داوطلبانه سلسله مراتب را ایجاد میکنند.
▬ افراد ناخودآگاه، به روابط تبعیضآمیز و ناهمسان تمایل دارند و گاهی آن را کارآمدتر و مؤثرتر میدانند. آنها به طور ناخودآگاه، به منظور ایجاد یا حفظ روابط سلسله مراتبی، از خود سلب اختیار (و قدرت) میکنند. اینگونه داشتن یک مدیر توانا که آشکارا در رأس امور قرار دارد، میتواند باعث ایجاد ثبات، باروری و کارآمدی در سازمان شود.
░▒▓ چرا این موضوع اهمیت دارد؟
▬ یک نظام و روش مناسب برای اداره و مدیریت شرکتها باید بکوشد تا سهامداران را از رفتار مغرضانه و مبتنی بر نفع شخصی مدیران، مصون بدارد. یک مدیر توانمند میتواند از جایگاه و موقعیت خود در جهت منافع شخصیاش، یا برای انجام فعالیتهای بیش از حد مخاطرهآمیز، سوءاستفاده کند، اما، در عین حال، قدرت برای اتمام موفقیتآمیز کارها و رسیدن به اهداف شرکتها، مهم و حیاتی است. آیا وجود یک مدیر اجرایی توانا به نفع سهامداران است یا به ضرر آنها؟ در حالی که هیأت مدیره وظیفه دارد که بر نحوه مدیریت نظارت داشته باشد، اما، باید سعی کند به مدیران اجازه و اختیار لازم در تصمیمگیری دهد. پس، هیأت مدیره باید مرزی بین دادن آزادی عمل به مدیران عامل و غافل شدن از آنها قائل شود و توجه داشته باشد که چه میزان قدرت، قدرتی افراطی و بیش از حد لزوم است؟
برداشت آزاد از دنیای اقتصاد
هو العلیم