آیتالله محمد تقی مصباح یزدی، در هفتهنامه نه دی، مورخ ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۰، ص.۲؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
عین مطلب:
■□ باید احمدینژاد را نجات داد
▬ آیت الله مصباح یزدی گفت: اینکه آدم جوری رفتار کند که نزدیکترین دوستان و صمیمیترین همکارانش هم آزرده و با او مخالف شوند و توی روی او بایستند، این رفتار برای یک سیاستمدار در هیچ منطقی پذیرفته نیست. سیاستمداران، دشمنان صریحشان را هم یک جوری نگه میدارند که روزگاری از آنها استفاده کنند. آن وقت انسان با صمیمیترین دوستانش طوری برخورد کند که انگار دارد با دشمنانش برخورد میکند، آن هم با رفتارهای سبکی که در عزل بعضی از وزرا شد. آن وقت این سؤال مطرح شد که این رفتارها اصولاً چگونه با منش این شخص سازگارند؟ بهره هوشی این شخص به تصدیق دوست و دشمن از حد متعارف بالاتر است، پس، چگونه شیفته یک شخص عادی میشود؟ آن هم شیفتگیای که چنین حرکات نامعقولی از او سر بزند! یک وقتی به برخی از دوستان نزدیکم گفتم که بیش از ۹۰ درصد معتقدم که او سحر شده است! این وضعیت ابداً طبیعی نیست.
▬ این استاد عالیرتبه حوزه ادامه داد: هیچ آدم عاقلی چنین کارهایی نمیکند، مگر آنکه اختیار از او سلب شده باشد. این کارها هیچ توجیهی ندارند. یک وقت کسی اشتباهی میکند، آن وقت هرچه او اشتباه میکند، این فرد میآید و توجیه میکند! کسی که ده تا دوست دارد، ۹ تا دوستش را میگذارد کنار و کارهای دهمی را توجیه میکند! آیا این یک کار عاقلانه است که انسان دائماً به آن ۹ نفر اعتراض کند و، حتی، یک بار هم به آن دهمی اعتراض نکند؟ چطور همه اشتباه میکنند و کنار زده میشوند، اما، این یکی میشود مطلق و هرچه میگوید درست است؟ آیت الله مصباح یزدی تأکید کرد: بعد روی کارها و حرفهای شخص جنجالآفرین حساس شدیم، دیدیم خیلی حرفهای بوداری است و اصلاًحرفهای سادهای نیست.
▬ بنده، روز به روز، احساس کردم که خطر بسیار عظیمی در این جریان، نهفته است و تلاش زیادی در این راه شده. عقلم نمیرسید که آیا هیپنوتیزم است، سحر است، ارتباط با مرتاضین است؟ بنده این جور چیزها را بلد نیستم، ولی، میدانستم که در این قضیه، چیزی غیرطبیعی وجود دارد. دیدیم که این شخص مسألهدار، این آقا را مسخر کرده و او توی مشتش هست. البته، قرائن، فراوانند و، حتی، تأثیر نگاه و برخورد و آثار طلسمات و چیزهایی از این قبیل در کار است. البته، اینها همه مسموعات هستند و بنده به چشم خودم ندیدهام. [مهم: البته، اینها همه مسموعات هستند و بنده به چشم خودم ندیدهام.] [تکرار: البته، اینها همه مسموعات هستند و بنده به چشم خودم ندیدهام.] [مهم: البته، اینها همه مسموعات هستند و بنده به چشم خودم ندیدهام.] [تکرار: البته، اینها همه مسموعات هستند و بنده به چشم خودم ندیدهام.]
مآخذ:...
هو العلیم
تاکید شما بی مورده
مهم آثار و پیامدهاست که همه به چشم دیده ایم و می بینیم
شما واقعا چیز غیرطبیعی ندیدید؟ تکرار می کنم واقعا "ندیدید"؟؟؟؟؟؟