برداشت از tahoordanesh؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
▬ سنت بیزانسی بعد از سقوط بیزانس به رشد خود، هر چند در شکلهای اصلاح شده، ادامه داد. با سقوط قسطنطنیه به دست مهاجمان مسلمان، مراکز اصلی تفکر مسیحیت شرق به روسیه بویژه شهرهای کیف و مسکو منتقل شد.
▬ نویسندگانی چون ای. اس. خومیاکوف (۱۸۰۴-۱۸۶۰) و ولادیمیر سولوویوف(۱۸۵۳-۱۹۰۰) برای رشد مبانی فکری الهیات ارتدکس روسی در قرن نوزدهم بسیار کوشیدند، اما، سیاست سرکوب دین در انقلاب روسیه راه را برای ادامه تعلیم الهیات در مهد کلیسای ارتدکس مسدود کرد. برخی از نویسندگان مهاجر روسی مانند جرج فلوسفکی (۱۸۹۳-۱۹۷۹) و ولادیمیر لوسکی (۱۹۰۳-۱۹۸۵) به بسط این سنت در تبعید ادامه دادند.
▬ فروپاشی اتحاد شوروی راه را برای تثبیت مجدد سنت نیرومندی از الهیات و معنویت ارتدکس روسی در وطن خود هموار کرد، ولی، محتمل است که آوارگان روسی (برگرفته از واژه یونانی به معنای «پراکندگی» که معمولاً، برای اشاره به گروههایی از مردم به کار میرود که از خانه و کاشانه خود بیرون رانده شدهاند)، در این زمینه، بویژه در ایالات متحده، بسیار اهمیت داشته باشند. در دهه ۱۸۲۰، یونان سرانجام، از حاکمیت ترکها به در آمد و راه برای احیای این سنت الهیاتی در کلیسای ارتدکس هموار شد، اما، واقعیت این است که این احیا تا پیش از دهه ۱۹۶۰ به مرحله اجرا درنیامد. در حقیقت، بسیاری از نوشتههای الهیاتی یونانی در قرن نوزدهم تا حد زیادی به اندیشههای غربی متکی بودند که غالباً از خود یونان بیگانه بود. از همان زمان، نویسندگانی چون جان ژیزولاس و کریستون یاناراس انگیزه مهمی برای بازیابی اندیشههای خاص سنت مسیحی شرق فراهم آوردهاند.
▬ به رغم اهمیت روز افزون آوارگان یونانی در شهرهایی چون نیویورک و ملبورن، به نظر میرسد که شاید خود یونان نیز در آینده تأثیر عمدهای در زمینه الهیات در کلیسای ارتدکس داشته است.
مآخذ:...
هو العلیم