برداشت آزاد از دکتر سعید خالوزاده؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
▬ حالا، جامعه امریکا از طریق توسل به ساختار کالج انتخاباتی به پای صندوق رأی میروند تا تصمیم بگیرند که آیا برای چهار سال آینده به برنامههای باراک اوباما و برنامههای او رأی داده یا اینکه سرنوشت این کشور را به دست نامزد محافظهکاران، میت رامنی بسپارند. هر یک از این دو نامزد نقاط ضعف و قدرت دارد و خصوصاً بر نقاط ضعف طرف مقابل حساب میکند.
▬ در این دور از انتخابات وضعیت اقتصادی کشور یکی از مهمترین فاکتورهای تعیینکننده است و نقش تعیینکنندهای در نتایج انتخابات میتواند ایفا کند. نگاهی به شاخصهای عمده اقتصادی امریکا وضعیت بغرنجی را ترسیم میکند. اقتصاد امریکا همچنان و به رغم اجرای طرحهای اقتصادی ریاضتی و برخی طرحهای رونق اقتصادی، درگیر کسری شدید بودجه، بدهیهای دولتی گسترده و شرایط مبهم اشتغال و رشد اقتصادی پایین است. پس از پایان جنگ سرد، جامعه امریکا هیچ گاه شاهد یک چنین رشد اقتصادی اندک و نرخ بیکاری زیاد نبوده است. مصرف خانوارها و هزینه کردن برای کالاهای مصرفی تا این اندازه پایین نبوده و بحران بیکاری تا این اندازه تودههای مردم را درگیر نکرده بود. بنا بر گزارش آماری که چندی پیش در امریکا منتشر شد، عملکرد دولت اوباما در مهار بحران بیکاری بسیار ضعیفتر از ده بحران پیشین بعد از جنگ جهانی دوم بوده است.
▬ البته، باید در نظر داشت زمانی که اوباما در نوامبر ۲۰۰۸ به قدرت دست یافت اوضاع کشور به خاطر سیاستهای بسیار اشتباه و نظامی طلبی محافظه کاران تندرو بسیار خراب بود و او در واقع، میراث دار یک اقتصاد متزلزل و مشکلات عظیم بدهی خارجی و کسری بودجه بیسابقه و سیل عظیمی از بیکارن بود. اوباما در عین حال، توانست تحرک ملایمی به اوضاع اقتصادی بدهد، ولی، این کافی نیست و هنوز کاستیهای زیادی در جامعه امریکا وجود دارد و رشد اقتصادی و ایجاد شغل به میزان کافی محقق نشده است.
▬ انتخابات این دوره امریکا بیشتر تحت تأثیر مسائل اقتصادی است و جامعه امریکا شاهد یکی از اقتصادیترین انتخابات تاریخ خود میباشد. نرخ بیکاری، تورم، رکود اقتصادی، هدر دادن فرصتها، مالیات از ثروتمندان، بیمههای اجتماعی و دیگر شاخصهای اقتصادی در این دوران رایجترین کلماتی است که بین دو نامزد ریاست جمهوری مبادله میشود. طبق نظرسنجیهای صورت گرفته بیش از سه چهارم مردم امریکا اقتصاد را مهمترین شاخص در رأی دهی خود میدانند و حدود ۲۵ درصد نیز نگران امنیت شغلی خود میباشند. از طرفی، افزایش نرخ بیکاری و مالیاتها، کاهش درآمدها و بیمههای درمانی و مواردی چون افزایش قیمت بنزین باعث نارضایتیهای زیادی از وضعیت اقتصادی کشور شده است.
▬ افزایش بیکاری، هزینههای زندگی روز افزون در بخشهایی چون بهداشت و درمان و کاهش قدرت خرید مردم، کمرنگ شدن نقش تأمین اجتماعی و کاهش پوششهای بیمهای به مشکلاتی نهادینه شده تبدیل میشود که تنها به جنبههای اقتصادی امریکاییها مربوط نبوده و این کشور را درگیر بحرانهای دامنه دار سیاسی و اجتماعی نیز خواهد کرد. هراس امریکاییان از افزایش بدهیهای خانوار هم بر خودداری آنان از هزینه کردن تأثیرگذار بوده است. کاهش شدید بهای خانه از سال ۲۰۰۵ تاکنون، به معنای نابودی ۷ هزار میلیارد دلار از داراییهای خانوادههای امریکایی بوده و این امر باعث محتاط شدن خانوادههای امریکایی شده و آنها ترجیح میدهند کمتر خرج کرده و بیشتر پسانداز کنند. بر اساس آمارهای رسمی ارائه شده، خانوادههای امریکایی از سال ۲۰۰۸ تا به امروز، ۲۴۰ میلیارد دلار بدهکارتر شدهاند.
▬ کارشناسان اقتصادی میگویند معضل بیکاری همچنان مردم امریکا را با مخاطرات زیادی روبرو کرده است. نبود فرصت شغلی به میزان کافی که باعث کاهش شدید درآمد خانوارهای امریکایی شده است، نارضایتی مردم از دولت اوباما را به دنبال داشته است. بر اساس اعلام رسمی نرخ بیکاری در امریکا ۸/۸ درصد اعلام شده است؛ اما، برخی آمار واقعی بیکاران در آن کشور را بیشتر از رقم ذکر شده و، حتی، نزدیک به ۱۱ درصد میدانند. کارشناسان بر این باورند که این وضعیت ارتباط مستقیمی با مسأله افزایش سقف بدهیهای امریکا دارد. وزارت کار امریکا در گزارش خود آورده فقط در ماههای ژانویه تا سپتامبر به طور متوسط ماهانه بیش از ۱۵۰ هزار نفر از کارکنان دولت مشاغل خود را از دست دادهاند. این گزارش تأکید کرده است در طول ۳ سال گذشته بیش از شش میلیون نفر از کار بیکار شدهاند.
▬ طبقه متوسط و ضعیف امریکا، قربانیان همیشگی بحرانهای اقتصادی امریکا بودهاند. یکی از اتفاقاتی که در جامعه امریکا روی داد انتقال ثروت از حدود ۹۹-۹۸ درصد از مردم به یک درصد از ثروتمندان جامعه بوده است و همین امر یکی از دلایل اصلی واکنش شدید جامعه امریکا به بیعدالتیهای اجتماعی است. سیاستهای امریکا در زمینه تجارت، مالیات و قوانین، طبقه متوسط امریکاییها را طی ۳۰ سال اخیر به بهترین شکل از تحرک واداشته است. برای نخستین بار در تاریخ امریکا فرزندان اکنون، در انتظار استانداردی از زندگی هستند که از زندگی والدینشان بدتر خواهد بود. واقعیت جامعه امریکا تلختر از آن است که دولتمردان امریکا، آن را نشان میدهند. اوضاع داخلی امریکا به شدت طبقه متوسط و ضعیف جامعه را تحت فشار قرار داده است. بانکها یکی پس از دیگری در حال ورشکستگیاند، شاخص بازارهای مالی در حال سقوط است، نرخ بیکاری در امریکا همچنان فزاینده است و امید امریکاییها به حل این موضوع کاهش یافته است.
░▒▓ چشمانداز منفی اقتصاد امریکا
▬ رشد اقتصادی ایالات متحده در سه ماه اول ۲۰۱۲ رقم ۱/۲ درصد و در سه ماهه دوم ۳/۲ درصد خواهد بود. اگر چه این نرخ بیشتر از رشد اقتصادی امریکا در شش ماه نخست سال قبل است، اما، برای کاستن از نرخ بیکاری کافی نخواهد بود. از طرفی بدهیهای خارجی امریکا معضلی بسیار بزرگ است. هزار و دویست تریلیون دلار کسری بودجه امسال دولت امریکا و بیش از ۱۴ هزار میلیارد دلار بدهی خارجی را نمیتوان تنها چالشهای اقتصادی پیش روی کاخ سفید دانست، زیرا، روند افزایش قابل توجه کسری بودجه و بدهیهای خارجی امریکا چشمانداز وخیمتر شدن اوضاع اقتصادی این کشور در سالهای آینده را نشان میدهد.
▬ این در حالی است که بررسی نمودارهای رشد اقتصادی و رشد تولید ناخالص ملی امریکا نشان میدهد که اقتصاد این کشور از وضعیت مطلوب دهههای گذشته در حال فاصله گرفتن است و امریکا دیگر در دوران شکوفایی اقتصادی قرار ندارد.
░▒▓ نتایج سیاستهای میلیتاریستی امریکا
▬ هزینه درگیریهای امریکا در مناطق مختلف جهان و بویژه در عراق و افغانستان که به زعم بسیاری از کارشناسان اقتصادی از جمله مؤلفههای تأثیرگذار بر بحرانهای مالی و اقتصادی کنونی این کشور برآورد شده بر موقعیت و منزلت برتری نظامی امریکا تأثیرگذار بوده است.
▬ بسیاری معتقدند که جنگ افروزی امریکا در کشورهایی همچون افغانستان و عراق بیشترین سهم را در بحران بدهی این کشور دارد. مخارج ارتش در سال ۲۰۱۰ با افزایش ۸/۲ درصدی به ۶۹۸ میلیارد دلار رسید که این رقم شش برابر بیشتر از هزینههای ارتش چین عنوان شده است. گزارش موسسه بینالمللی تحقیقات صلح استکهلم حاکی از آن است که امریکا از سال ۲۰۰۱، مخارج ارتش خود را به میزان ۸۱ درصد افزایش داده است. ری مکگاورن، تحلیلگر امریکایی، میگوید؛ تولیدکنندگان اسلحه در این کشور، امریکا را همواره در جنگ نگه میدارند، چرا که، از این درگیریها پول زیادی به جیب میزنند آنها به اعضای کنگره امریکا پول میدهند و در واقع، رییس جمهور ما (باراک اوباما) را کنترل میکنند.
▬ کاهش بودجه نظامی امریکا همواره محل اختلاف میان جمهوریخواهان و دموکراتها بوده است، جمهوریخواهان به شدت با کاهش بودجه نظامی مخالفند و دموکراتها بودجههای خدماتی و سازندگی را محور مهم سیاستهای مالی خود میدانند. اختلاف کاخ سفید و کنگره امریکا در این خصوص آغاز شده، کاخ سفید به علت بحران اقتصادی خواستار کاهش بودجه نظامی است و کنگره امریکا همواره تهدید کرده است که اجازه چنین کاری را به دولت نخواهد داد. باراک اوباما رییسجمهور امریکا به وزارت دفاع دستور داد تا ظرف یک دهه ۴۰۰ میلیارد دلار از بودجه دفاعی بکاهد. بدهی هنگفت ۳/۱۴ هزار میلیارد دلاری امریکا و بحران اقتصادی این کشور سران امریکا را ناگزیر به کاهش بودجه در قسمتهای مختلف شامل وزارت دفاع کرده است.
▬ جمهوریخواهان که هرگز تن به کاهش بودجه نظامی نمیدادند، و دموکراتها که بودجههای خدماتی و سازندگی را محور مهم سیاستهای مالی خود میدانند ناگزیر به سازش و کاهش بودجه در زمینههای مختلف شدهاند.
▬ این ایده نیز مطرح است که مشکلات اقتصادی امریکا ناشی از سیاست آن کشور است که جنگ را به عنوان سرمایهگذاری تلقی میکند و به همین دلیل آن کشور همیشه با یک یا چند کشور جهان مشغول جنگ میباشد. در دهه ۱۹۶۰ امریکا در جنگ با ویتنام بود و در آن موقع نیز آن کشور با بحران شدید اقتصادی مواجه شد. در دو دهه اخیر نیز امریکا مدام در حال جنگ در بالکان، عراق، افغانستان و لیبی بوده است.
▬ امریکاییها معمولاً، برای دو دور چهار ساله رییس جمهوری را انتخاب میکنند. طی ۷۰ سال گذشته، تنها ۳ رییس جمهور جرالد فورد، جیمی کارتر و جورج بوش پدر صرف یک دوره در مقام ریاست جمهوری باقی ماندند. در مقابل، یک اقتصاد ضعیف نیز به طور طبیعی برای فردی که کاخ سفید را اشغال کرده بزرگترین تهدید به حساب میآید و تجربه ۷۰ سال گذشته نیز این ادعا را تأیید میکند.
▬ اوباما خودش هم در سال ۲۰۰۹ گفت که اگر در سر و سامان بخشیدن به نابسامانی اقتصادی که به او رسیده، ناکام بماند، احتمالاً، ریاست جمهوریاش تنها یک دوره دوام خواهد یافت. البته، اوباما خود میراث دار مشکلات اقتصادی به ارث رسیده از دوره جورج بوش است و طی چهار ساله گذشته با تبعات ناشی از بحران اقتصادی عمومی در جهان مواجه بوده است.
▬ در این میان، دولت اوباما ناچار به روی آوردن به سیاستهای اقتصادی صرفه جویانه و ریاضتی شد. این امر البته، تبعات منفی بسیاری نیز به بار آورده است. زیرا، طرحهای محرک اقتصادی اوباما منجر به بار آوردن بدهی زیادی شده و هیچگونه رشد اقتصادی قابل توجهی به دنبال نداشته است؛ و میزان درآمدها نسبت به سال ۲۰۰۹ کاهش یافته، بار اصلاحات سیستم درمانی او بر دوش مشاغل کوچک افتاده و مقرراتی که وی در مورد محیط زیست وضع کرده به تولید انرژی در امریکا آسیب رسانده است.
▬ در این میان، میت رامنی نامزد جمهوریخواهان که فاصله خود را با اوباما بسیار کم کرده است، چالشهای اقتصادی اوباما را محور اصلی مانورهای انتخاباتی خود قرار داده است. او با انتقاد از برنامههای اقتصادی اوباما گفته که اوباما دشمن کارآفرینی است. انتقادات وی به میزان زیادی نتیجه بخش بوده است. اکثر امریکاییها در نظرسنجیها گفتهاند که کشور مسیر نادرستی را در پیش گرفته است. یکی از معدود بخشهایی که در آن رأی دهندگان نسبت به اوباما امتیاز بیشتری به رامنی میدهند، اقتصاد است. رامنی بر عکس، اوباما بر سیاستهای متکی بر رشد اقتصادی توجه دارد و سیاستهای ریاضتی را مورد انتقاد قرار میدهد.
▬ نکته مهم و کلیدی برای رامنی، این است که نارضایتی اقتصادی در میان همه اقشار جامعه امریکا مشترک است: جوانان و سالخوردگان، ثروتمندان و فقرا، زنان و مردان و سفیدپوستان و اقلیتها همه از وضعیت دشوار کنونی ناراضی هستند. این در حالی است که اصلیترین استراتژی رییس جمهور و حامیانش در مورد اقتصاد، اهریمن جلوه دادن رامنی است. آنها ادعا میکنند که رامنی در زمان مدیریت اقتصادی خود به دنبال افزایش سود شرکتها بود، حتی، اگر این افزایش سود به بهای اخراج کارمندان تمام میشد. آنها میگویند که سیاستهای رامنی بیشتر به نفع طبقه ثروتمندان و سرمایه داران امریکا خواهد کرد و منفعتی از طرف وی نصیب طبقه متوسط و خصوصاً اقشار کم درآمد جامعه نخواهد شد.
░▒▓ نتیجهگیری
▬ انتخابات این دور ریاست جمهوری امریکا، رقابتی است میان کاندیداهایی که هر دو با چالشهای بسیار زیادی مواجه بوده و هر دو ایرادهای فاحشی دارند. البته، هر دوی آنها از ویژگیهای قابل ستایشی نیز برخوردارند، باراک اوباما هنوز یک سخنران حرفهای به شمار میآید و میتواند با کلمات خود نظر بسیاری از رأی دهندگان را جلب کند. داستان زندگی او که از میان طبقات ضعیف جامعه برخاسته نیز الهام بخش تودههای مردم است، اما، او در ترسیم چشمانداز یک جامعه امریکایی بهتر خیلی موفق نبوده و با چالشهای بسیاری در زمینههای اقتصادی، ایجاد شغل، افزایش رفاه عمومی و افزایش قدرت خرید خانوارها مواجه بوده است.
▬ رامنی نیز در همین حال، یک فعال اقتصادی با موفقیتهای زیاد است که در دوران فرمانداری خود در ماساچوست شیوهای عملگرا را به کار گرفت و با دموکراتها نیز همکاری داشت، اما، او برای پیروزی در انتخابات مقدماتی جمهوری خواهان، به میزان زیادی به جناح راست گرایش پیدا کرد و در مسائل اجتماعی رویکردهایی محافظه کارانه را به کار گرفت. او با وعده طرحهایی مانند کاهش شدید مالیاتها و هزینههای دولتی که اثرات قابل توجهی برای مردم داشت، خود را یک سیاستمدار محافظه کار جدی نشان داد.
برداشت آزاد از دنیای اقتصاد
هو العلیم