آیت الله محمد تقی مصباح یزدی
▬ ...کسانی، با سادگی، چه غافلانه و چه متعمدانه گفتند اسلامی کردن دانشگاه به معنای ایجاد مسجد و نماز جماعت و دعا در دانشگاه است و گروهی هم مشغول چنین کاری شدند.
▬ اما، کسانی که به مسائل جامعه آگاه بودند، میدانستند اینها جنبه صوری دارد و هدف اصلی این است که آموزههای دانشگاه بر اساس آرمانها و روشهای اسلامی باشد. نهایتاً بر اساس سیاست گذاری شورای انقلاب فرهنگی بنا شد تغییراتی در دانشگاهها ایجاد شود که متأسفانه سرعت خوبی نداشت و بعضاً شتاب منفی داشت.
▬ سایه انداختن مسائل سیاسی بر امور فرهنگی، کارها را دشوار میکند باید آسیبشناسی کرد که چرا حرکتهایی که از اول انقلاب برای اسلامی کردن دانشگاهها شروع شد به نتیجه نرسید؟ یکی از دلایلی که مورد قبول همه هست این است که کار بسیار سنگین است.
▬ انقلاب فرهنگی، از انقلاب سیاسی به مراتب سختتر است و کار یکی دو روز و یک سال و دو سال نیست. علت دیگر مصادف شدن حرکت انقلاب اسلامی با هشت سال دفاع مقدس بود که تمام سرمایههای ما در آن حوزه بسیج شد.
▬ در چنین شرایطی، پیگیری پروژهای که هزینهها، نیروی انسانی و سرمایههای زیادی میخواهد، قابل پیگیری نبود و بحث علوم انسانی تقریباً، رو به افول رفت.
▬ علل دیگری هم وجود دارد که از طرح آنها عبور میکنم. اجمالاً بگویم که سایه انداختن مسائل سیاسی بر امور فرهنگی کارها را دشوار میکند.
▬ بعد از سی و سه سال که وارد دهه چهارم انقلاب شدهایم، کسی که دلسوزانه در برهههای مختلف این مسأله را طرح کرده و هشدار داده مقام معظم رهبری است.
▬ از طرفی، به تهاجم فرهنگی و شبیخون فرهنگی هشدار دادهاند، [و از طرف دیگر] بر نهضت نرم افزاری و تولید علم تأکید کردهاند.
▬ در بسیاری از موارد بر تولید علم به نحو مطلق و در بسیاری از موارد هم بر علوم انسانی به طور خاص تأکید کردهاند.
▬ در شاخههای علوم طبیعی و تجربی و علومی که نتایج عینی عملی داشتند، پیشرفتهای زیادی را شاهد بودهایم که باعث افتخار کشور ما، بلکه جهان اسلام است.
▬ امیدوارم، خداوند آنها را توفیق دهد، اما، به دلایلی در علوم انسانی این حرکت بسیار با کندی صورت گرفته است. تا امروز که کسانی احساس مسؤولیت کردهاند و به ندای مقام معظم رهبری که دهها سال در این زمینه صحبت کردهاند، لبیک گفتهاند و یک حرکت پربرکت خدا پسند سعادت آفرین را شروع کردند.
░▒
▬ از روزی که مسأله اسلامی کردن دانشگاهها و به دنبال آن اسلامی کردن علوم مطرح شد عدهای فکر کردند که منظور از اسلامی کردن علوم این است که روش تحقیق در علوم را تغییر دهیم.
▬ مثلاً، روش تجربی را کنار بگذاریم و قرآن و حدیث بخوانیم که ببینیم راجع به مسائل طبیعی چه گفتهاند. بخصوص در علوم انسانی که با مسائل دینی ارتباط و اصطکاک بیشتری دارد. تصور این بود که با روش نقلی و فقاهتی میخواهند به شناخت موضوعات علوم انسانی بپردازیم.
▬ این تصور، بسیار خام بود. در مقابل، وقتی میدیدند این کار نامعقول است و بسیاری از علوم را نمیتوان از آیات و روایات استخراج کرد، گفتند منظور از اسلامی کردن علوم این است که علوم به نحوی تبیین و تدریس شود که تضاد و تقابلی با اسلام نداشته باشد. نظریات مخالف اسلام را حذف کنیم و نظریات اسلامی را جایگزین کنیم.
▬ این نظریه، بین دانشگاهیان طرفدار بیشتری پیدا کرد. یکی از مؤسسات عهده دار این کار شدند که کتب دانشگاهی را مطالعه کنند و بخشهایی را که با نظریات اسلام تضاد دارد پیدا کرده و حذف یا اصلاح کنند.
▬ سالها، هزینههای هنگفتی برای این کار صرف شد و تعداد زیادی از طلاب حوزوی هم به این کار مشغول شدند.
▬ این کار هم روش معقولی نبود، و به جایی نرسید. اشکال دیگری که به بحث اسلامی کردن علوم وارد میشد و ظاهر مطلوبی داشت این بود که علوم در اثر زحمات میلیونها انسان در طول قرنها شکل گرفته است و نتایج و دستاوردهای عظیمی داشته و تمدنهای عظیمی را شکل داده. ما نمیتوانیم روی اینها خط بطلان بکشیم و سراغ قرآن و احادیث برویم. این اشکال را نمیتوانستند به سادگی پاسخ دهند و مقصود اصلی از بحث اسلامی کردن علوم را جا بیندازند.
▬ در این میان، کارشکنیهایی هم انجام میشد. هنوز هم برای عدهی زیادی از مردم دلسوز و بیغرض و، حتی، علاقهمند به اسلام مشخص نیست که معنای از اسلامی کردن علوم چیست و خیال شده که این یک شعار سیاسی است.
░▒▓ باید منطقاً از ریشهایترین مسائل شروع کرد و به شکل منطقی پیش رفت
▬ بخشی از علوم انسانی، بر یک سلسله اصول موضوعهای مبتنی است که مبتنی بر فلسفههای غیر اسلامی است. این که مقام معظم رهبری میفرمایند که علوم انسانی موجود مبتنی بر مبانی ماتریالیستی است، باید باز شود.
▬ آیا منظور این است که مدرسان این علوم منکر خدا هستند و ماتریالیست اند؟ در بسیاری علوم این بحث مصداق دارد. فرضاً در روانشناسی، روان انسان را مساوی با فعل و انفعالات مغز میدانند.
▬ چندی پیش، برنامهای در تلویزیون جمهوری اسلامی میدیدم که کسی در آن داشت تأکید میکرد که روان انسان چیزی جز تحولات مغز نیست.
▬ این شخص، تقصیری ندارد؛ و منکر خدا هم نیست؛ این گونه یاد گرفته است. یکی از کارهایی که در اسلامیسازی علوم باید انجام شود یک نقد کلی بر مبانی علوم است.
▬ وقتی استادی میگوید روح، یعنی، فعل و انفعالات مغز، دارد ادعایی میکند که باید به او گفت که بر اساس روش و متد خود شما قابل قبول نیست.
▬ شما میگویید چیزی که قابل تجربه، سنجش در آزمایشگاه و قابل ارائه به دیگران باشد علمی و قابل پذیرش است. این که روح وجود ندارد را حس چگونه درک میکند؟
▬ کدام آزمایش این را اثبات کرده است؟ این ادعا، دلیلی ندارد. نهایتاً میتوانی بگویی که من نیافتم. مثال دیگر در مورد بحث پیدایش جهان است. در کتابهایی که در دانشگاههای جمهوری اسلامی نوشته شد این بحث مطرح شد که نظریه علمی در مورد پیدایش جهان این است که تودهای ماده بود که انفجاری در آن رخ داد و کیهان و منظومههای مختلف به وجود آمد. سالهای بسیاری گذشت تا این که بر حسب تصادف امکان پیدایش موجود زنده ایجاد شد.
▬ بعد هم، بر حسب تصادف، از میمون انسان به وجود آمد. این نگاه، بحث علیت را زیر سؤال میبرد. آیا این را علم تجربه کرده است و در آزمایشگاه اثبات شده است. برخی که منصفترند گفتند این یک فرض است، اما، باز هم شما اصل پیدایش تصادفی بدون علت را پذیرفتهاید. هیچ دلیلی برای این مطلب وجود ندارد، بلکه دلیل عقلی بر خلاف آن وجود دارد. اگر مخالفید بیایید بحث فلسفی راجع به علیت کنیم. بنا بر این، بینشی فرا علمی این جا وجود دارد. بنا بر این، پیش از علوم باید پیش فرضهای آن اثبات شود یا بدیهی باشد.
▬ بحث علوم انسانی اسلامی را به عنوان یک فعالیت کاملاً آکادمیک میبینیم، نه ایدئولوژیک، نه از روی تعصب دینی برخی که مواضع تندی دارند و به سکولاریسم در این حوزه قائلاند، میگویند: علم از ایدئولوژی جداست.
▬ گزارههای دین، علمی نیست، سلیقهای است. بحث علمی فقط با تجربه قابل اثبات است و این گونه مسائل فلسفی فرا تجربی است. چرا که، برخی جامعهشناسان دین را هم عرض سحر و جادو و مقدم بر فلسفه میدانند.
░▒
▬ باید از مسائل معرفتشناسی آغاز کنیم. تا مباحث معرفتشناسی بحث نشود، حتی، به بحث راجع به اصول موضوعه هم نمیرسیم. ما بحث علوم انسانی اسلامی را به عنوان یک فعالیت کاملاً آکادمیک میبینیم. نه ایدئولوژیک، نه از روی تعصب دینی و نه، حتی، به عنوان عرصهای برای تحقق بخشیدن به اهداف انقلاب.
▬ رویکرد ما، کاملاً علمی است. تا معرفتشناسی و هستیشناسی و انسانشناسی نداشته باشیم، نمیتوان در حیطه علوم انسانی نظریه پردازی کرد ما ادعایمان این است که میتوانیم منظومهای از علوم و معارف را ارائه دهیم که منطقیترین بحثها در آن به اثبات رسیده باشد.
▬ از بنیادینترین نقطههای معرفتشناسی شروع شده باشد و به ترتیب به هستیشناسی، انسانشناسی و نهایتاً علوم انسانی برسد. تا معرفتشناسی و هستیشناسی و انسانشناسی نداشته باشیم، نمیتوان در حیطه علوم انسانی نظریه پردازی کرد و برای او نسخه پیچید.
▬ باید منطقاً از ریشهایترین مسائل شروع کرد و به شکل منطقی پیش رفت تا برسیم به این که مثلاً، روح در انسان چه موقعیتی دارد. بعد بفهمیم پدیدههای روحی چگونه است و چگونه باید با مسائل مربوط به آن برخورد کرد. این که ما در حالات نفسانی میبینیم که عکسالعملهایی در مغز رخ میدهد که دلیل بر انکار روح نمیشود. شاید روح موثر بر مغز است و مغز منفعل و تابع تأثرات روحی است.
▬ چطور میشود به سادگی از همه اینها چشم پوشید؟ این مثل این است که صورت مسأله را پاک کنیم. این علم نیست و روح کنجکاو و حقیقت طلب انسان را سیراب نمیکند. ما وقتی میگوییم اسلامیسازی علوم، منظور این است که مبانی علوم را اثبات کنید، بعد ارتباط مبانی با مسائل را مشخص کنید. مبانی صحیح از نظر عقل و نقل یکی است. جایگاه عقل در معرفتشناسی است که مشخص میشود و معلوم میشود همه چیز در تجربه خلاصه نمیشود.
▬ وقتی وارد مسیر اثبات مبانی علوم شویم، نهایتاً، خواه نا خواه، اسلامی خواهند بود. ما راه استدلال را رفتهایم و به این نتیجه رسیدهایم. اگر کسی هم شک دارد، حاضریم اثبات کنیم. یعنی، روحی که بعد از مرگ باقی خواهد ماند اثبات میشود.
▬ این که به سادگی بگوییم روح وجود ندارد، یعنی، معاد، وحی، عالم برزخ و جبرئیل همهاش دروغ است. تقصیر اول از بنده است و بعد هم از امثال بنده.
░▒
▬ بخش دیگر نقد این است که در خود غرب هم دهها مکتب مخالف با مبانی ماتریالیستی ایجاد شده است. حتی، اگر روی فروید کار کنید میبینید که برخی اصول موضوعه او با ماتریالیست سازگار نیست.
▬ منظور از اسلامی کردن، کاری تعبدی و تعصب آمیز نیست، که هدف آن اثبات یک گرایش ایدئولوژیک یا یک حزب و، حتی، یک انقلاب نیست. یک فعالیت صد درصد علمی است که نهایتاً باعث میشود که همه عالم ریزه خوار خان ما شوند.
▬ سالها پیش، با یکی از اساتید، راجع به جریانات سیاسی کشور بحث میکردیم، که انقلابی هم بود. ایشان گفت، غرب با سرعت نور در ساحت علم پیش میرود و ما سرعتمان نهایتاً در حد یک خودرو است. ما، همیشه ریزه خوار خان غرب خواهیم ماند. ما چارهای نداریم با امریکا بسازیم تا از تکنولوژی پیشرفتهشان به ما بدهند. حالا جوانان ما که موفق به غنیسازی اورانیوم شدند.
▬ خدای جبهه، با خدای دانشگاه یکی است؛ ویژگی انقلاب ما این است که از روز اول خداوند به ما اثبات کرد که فوق اسباب عادی، نظام دیگری هست. در جبههها، به ما نشان داد که با دست خالی هم میشود با پیشرفتهترین تکنولوژی نظامی مبارزه کرد. ما خیال کردیم این مددها مختص جبهه است.
▬ اما، الآن باید بفهمیم خدای جبهه با خدای دانشگاه یکی است. اگر روحیه جوانان رزمنده را پیدا کنیم در آزمایشگاه هم خداوند مددهای غیبی میرساند. خدای اقتصاد و بازار هم خدای جبهه است.
▬ اگر با خدا آشتی کنیم، و دست از رباخواری برداریم، خداوندی که ما را در جبهه با دست خالی پیروز کرد، ما را در این عرصه هم پیروز میکند. ولی، باورمان نیست.
▬ جامعه ما، باید باور کند که میتواند در عرصه علم و معرفت طرحی نو در افکند، که هم خدا پسند باشد، و هم عزت دنیا، و هم عزت آخرت را داشته باشد. خداوند انشاءالله سایه مقام معظم رهبری را مستدام کند.
مأخذ: www.ejtemaee.ir
هو العلیم