جان لاک در رساله دوم (حکومت مدنی)؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
▬ روشن است که سلطنت مطلقه که به نظر برخی تنها نوع حکومت در دنیا به شمار میآید، در حقیقت، با هستی اجتماعی سیاسی متناقض است.
▬ از این روی، به هیچ وجه، نمیتواند نوعی از حکومت مدنی باشد.
▬ زیرا، از آنجا که غایت اجتماع مدنی، اجتناب از ناملایماتی است که در وضع طبیعی وجود دارد، و آن، از داوری اشخاص در اعمال خود ناشی میشود، بنا بر این، مرجعی را تعیین میکنند که هر یک از افراد آن اجتماع بتواند هر گاه ستمی ببیند یا اختلافی رخ نماید، بدان توسل جوید و همه موظف باشند که طاعتش را گردن نهند.
▬ [پس،] هر جا که مرجعی برای اتخاذ تصمیم در مورد اختلافات افراد وجود نداشته باشد، آنجا را نمیتوان اجتماع سیاسی خواند و مردم آن، هنوز در وضع طبیعی به سر میبرند.
▬ به همین ترتیب، شهریار مطلق نیز نسبت به اتباع خود در وضع طبیعی است.
مآخذ:...
هو العلیم