جان لاک در رساله دوم (حکومت مدنی)؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
▬ یک ایراد اینست که هیچ موردی در تاریخ بشر یافت نمیشود که جماعتی از افراد، به طور مستقل و برابر، گرد هم آمده باشند و بدین گونه حکومتی بنیادی بافته باشد... .
▬ پاسخ این ایراد، چنین است: به هیچ روی، جای شگفتی نیست که تاریخ شرح چندانی از آدمیانی که با هم در وضع طبیعی به سر میبردهاند، به دست نمیدهد. ناملایماتی که در آن وضع وجود داشته، و عشق و علاقهی آدمیان به اجتماع، موجب شده است که هر چه زودتر گرد هم آیند، و برای دوام تجمعات خود، بیدرنگ تشکیل اجتماع دهند. و اگر بدین دلیل که ما از آدمیانی که در وضع طبیعی به سر میبردهاند، آگاهی بسیار نداریم، یکسره منکر وجود آنها بشویم، پس، باید گفت که سپاهیان شلنسر یا خشایارشا، دوران کودکی را نگذراندهاند، چرا که، از زمان کودکی آنان و دوران قبل از سپاهیگریشان آگاهی چنانی در دست نیست. [ایجاد] حکومت در همه نقاط جهان، پیش از ثبت تاریخ بوده است، و اصولاً کار نوشتن، وقتی میان مردم رایج گردیده که مدتی از تشکیل اجتماع مدنی پیدایش فنون لازمتر برای تندرستی و آسایش و فراوان ساختن محصولات، گذشته بوده است. و مردم هنگامی مطالعه تاریخ بنیادگذاران [اجتماعی خود] را آغاز کرده و به تحقیق درباره اصل و ریشه آن پرداختهاند که اشخاص، تولد و دوران شیرخوارگی خود را در خاطر حفظ نمیکنند، اجتماعات سیاسی هم، دوران زایش، و کودکی خود را از یاد بردهاند...
▬ کسی که منکر این حقیقت شود که دولتهای رم و ونیز، به وسیلهی اتحاد عدهای از آدمیان آزاد و مستقل، بدون هیچ گونه فروتری یا فراتری طبیعی، تشکیل یافته است، بیشک، تمایل شدیدی به انکار بدیهیات دارد. و اگر گفتهی جوزفوس آکوستا را قبول کنیم، وی چنین میگوید: در بسیاری از قسمتهای امریکا اصلاً حکومتی وجود نداشته است. ... به این ترتیب، اجتماعات سیاسی آنان، همه، از اتحاد دلخواه خود آنان برخاسته است، و انتخاب حکمرانان و نوع حکومتها، بر اساس توافق آزاد افراد با یکدیگر صورت گرفته است.
▬ و امیدوارم که معترضان، دیگر حقیقت این امر را انکار نکنند، چنان که ژوستین مورخ نقل میکرده است، آن عده کسانی که به همراه پالانتس از اسپارت خارج شدند، مردمی آزاد و مستقل بودند و با رضایت و توافق یکدیگر حکومتی برای خود به وجود آوردند. به این ترتیب، من نمونههای بسیار از تاریخ درباره مردمان آزاد و کسانی که در وضع طبیعی بودهاند، یاد کردهام که به گرد هم آمده اجتماعی سیاسی [مشترکالمنافع] به وجود آوردهاند...
▬ ولی برای تکمیل بحث، باید گفت که عقل، این حقیقت را به روشنی تأکید میکند که آدمیان، طبیعتاً آزادند، و نمونههای تاریخی نشان میدهد که آن دسته از حکومتهای جهان که به طور مسالمتآمیز به وجود آمدهاند، شالودهی خود را بر اساس رضایت و توافق مردم استوار ساختهاند؛ و اگر دربارهی نحوهی پیدایش حکومتها هر نظر و عقیدهای وجود داشته باشد، در این مورد کسی را مجال هیچگونه شکی نیست.
مآخذ:...
هو العلیم