برداشت آزاد از آنتونی آربلاستر؛ ایدهای برای تأمل بیشتر
▬ برای فهم نحوه ظهور تصویری لیبرال از بشر و جهان، باید رنسانس را در رابطه با سایر تحولات مهم آن عصر، یعنی، جنبش اصلاح دینی و پروتستانیسم، پیدایش علوم جدید و طلایههای سرمایهداری در نظر گرفت.
▬ پروتستانیسم، دین متکی بر فرد بود، و بنا بر این، از نظر منطقی و نیز تاریخی، به مدارا و آزادی وجدان رهنمون گردید، و لیبرالیسم در واقع، روایتی این جهانی از این انگارهها بود.
▬ بخش اعظم آنچه را که در جنبش اصلاح دین برای لیبرالیسم اهمیت دارد، باید در تحول آتی جنبشهایی که آنها بنیان نهادند و مهمتر از همه، در نتایج ناخواسته و غیر منتظره تناقضاتی که ظهور پروتستانیسم به بار آورد جست و جو نمود، نه در آموزهها یا نیات خود اصلاحطلبان.
▬ لوتر و کالون، هیچ یک، خواهان آن نبودند که شورش علیه دستگاه پاپ به معنای مشروع شمردن شورش علیه خود اصل مرجعیت (بخصوص در حوزهی امور دنیوی) تلقی گردد.
▬ هر دوی آنها، حتی، بر ضرورت نظم و سلسله مراتب در جهان مادی تأکید داشتند.
▬ آزادی مورد نظر مسیحیان، از نظر لوتر، حالتی کاملاً درونی و روحی است که با هر میزانی از سرکوب سیاسی خارجی سازگار است. لوتر و کالون، بدقت میان قلمرو خدا و قلمرو جهان خاکی تمایز میگذارند. کالون معتقد بود که قدرت دنیوی در انحصار مطلق شاهان نیست، و از این رو، امکانی برای مقاومت در برابر فرمانروایان ظالم در نظر میگرفت.
▬ انفکاک قلمرو دینی و معنوی، از قلمرو دنیوی و مادی، در پروتستانیسم را میتوان طلیعهی یکی از ویژگیهای لیبرالیسم، یعنی، تمایز میان ارزشها و واقعیتها دانست.
▬ در عین حال، این تمایز، به ایجاد فضای فکری خاصی یاری رساند که موجب رشد و شکوفایی تحقیق علمی جهان طبیعی گردید.
▬ نتیجه مستقیم این بالا بردن خداوند به جهان ایمان و فراسوی دسترس عقل، این بود که جهان طبیعی، رها از دخالت و عاری از وجود خداوند، زیر سیطرهی عقل درآمد.
▬ کالون، نظم عقلانی عالم را برهانی بر وجود خدا میدانست. قوانین طبیعت را میتوان فرامینی به شمار آورد که خداوند توسط آنها بر جهان حکم میراند. خدا، کماکان علت ازلی یا غایی محسوب میشد، و این امر، لزوماً نافی بررسی علتهای ثانوی نبود.
▬ اصلاحطلبان، ادعا کردند هر عملی متکی بر ایمان را میتوان پسندیده به شمار آورد.
▬ اینگونه تعالیم، کاملاً در جهت رشد و بسط نظام اقتصادی سرمایهداری عمل میکردند.
▬ آنچه لوتر و کالون موعظه میکردند، اساساً اخلاقیاتی مبتنی بر انگیزههای درونی بود، نه اعمال شخصی و اصول اخلاقی عام.
▬ موضع لوتر علیه رم، به طور ضمنی، بدین معنا بود که وی مفهوم کلام خدا را بهتر از سلسله مراتب کلیسای کاتولیک درک میکند.
▬ آموزهی کشیش بودن تمام مؤمنین از دید لوتر، گر چه تلویحاً فردگرایانه بود، آشکارا تساویطلبانه نیز بود.
▬ یکی از منابع اصلی تفکر سیاسی لیبرال و رادیکال در اوایل عصر جدید، وجود عامل بالقوه دموکراتیک در پروتستانیسم است.
مآخذ:...
هو العلیم