فیلوجامعه‌شناسی

دشواری در ارزش‌های لیبرال: مدارا؟

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشت آزاد از آنتونی آربلاستر؛ ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬ مدارا، یکی از وظایف دولت، جامعه یا فرد است که به موجب آن، نباید در فعالیت‌ها یا عقاید دیگران مداخله شود، هر چند مورد پسند یا، حتی، تأیید نباشند.
▬ مدارا، در جامعه‌ای که از گروه‌های ذینفع رقیب تشکیل می‌شود، پذیرش بی‌دریغ حق موجودیت و استمرار منافع طرف مخالف است.
▬ برای آن‌که آزادی لیبرال تحقق پیدا کند، بدون شک مداراپیشگی از سوی دولت، جامعه و افراد ضرورت دارد.
▬ لیبرالیسم (به عبارت راسل) به آزمایشگری و، حتی، عدم قطعیت تمایل دارد، و نسبت به عقاید بسیار راسخ بدگمان است. اگر خواهان جامعه‌ای مداراگر باشیم، باید عدم قطعیت، بی‌تفاوتی و، حتی، بی‌عاطفگی را بر داشتن عده زیادی از افراد که عقاید راسخ دارند ترجیح دهیم.
▬ ولی، قبول سازش به عنوان قاعده‌ای کلی، در جهان اخلاقیات و اصول، برهانی مجاب‌کننده نیست. در عمل، مداراگرترین جوامع غالباً بی‌هدف‌ترین آن‌هاست، و مداراگرترین افراد، کسی است که به چیزی اعتقاد راسخ نداشته و به نوعی شک‌گرایی عام تمایل دارد.
▬ کریک بر این نظر است که ما نمی‌توانیم بی‌تفاوتی خود نسبت به امور جاری را مدارا بنامیم. تحمل بیان شنیع‌ترین عقاید نیز تا زمانی که فقدان نفوذ آن‌ها قابل اثبات باشد، دشوار نیست، اما، هنگامی که مؤثر واقع شوند، قضیه بغرنج‌تر می‌شود. این‌که بگوئیم به محض آن‌که عقیده‌ای مؤثر واقع شد، دیگر به هیچ روی نمی‌توان به اصل کلی مدارا پایبند بود، مسخره کردن آزادی یا مدارا است.
▬ تکثرگرایی بر تفرقه‌ی طبیعی جامعه، و فقدان هر گونه اراده‌ی عمومی یا منافع مشترک تأکید می‌ورزد.
مآخذ:...
هو العلیم

نوشتن نظر
Your Contact Details:
نظر:
<strong> <em> <span style="text-decoration:underline;"> <a target=' /> [quote] [code] <img />   
Security
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.